پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : دبير علمي سمپوزيوم اخلاق در سرطان گفت: پزشكي پدرسالار در جامعه ما غوغا ميكند و اراده بيمار در انتخاب نوع درمان كمرنگ است كه جا دارد جامعه پزشكي نگرش خود را در اين زمينه اصلاح كند.
به گزارش "انتخاب" به نقل از فارس، احسان شمسي ظهر پنج شنبه در سمپوزيوم اخلاق در برخورد با بيماران سرطاني كه در دانشگاه علوم پزشكي تهران برگزار شد اظهار داشت: وقتي سخن از اخلاق به ميان ميآوريم بايد تعريف خاصي از آن داشته باشيم و بگوييم منظور ما از اخلاق پزشكي چيست. مباني اين بحث در كشور تبيين نشده و همواره اخلاق پزشكي در يك چارچوب مشترك و توافقي صورت گرفته است.
وي گفت: ما به دنبال چگونگي حل كردن اخلاقيات پزشكي هستيم. به عنوان مثال پزشك متخصص بايد تشخيص دهد بيماري كه باردار است و به سرطان مبتلاست براي نجات جان بيمار جنين را سقط كند و راه درماني را در پيش بگيرد و يا درماني انجام نداده تا جنين متولد شود.
وي افزود: هميشه پزشكان در طول تاريخ مسئله پزشكي را در قالب اخلاقي گنجاندهاند چرا كه مباحث اخلاقي پيچيدگي خاص خود را دارد. خيليها در ظاهر فكر ميكنند كه اخلاق پزشكي فقط نحوه برخورد پزشك با بيمار است. در صورتي كه مسائل فقهي، ديني، جامعه شناختي، نكاتي است كه بايد براي درمان يك بيمار مدنظر قرار گيرد.
شمسي در ادامه گفت: تشخيص اينكه چه كاري درست است، براي پزشك كار بسيار دشواري است چرا كه ما با حيات يك انسان در علم پزشكي دست و پنجه نرم ميكنيم.
دبير علمي سمپوزيوم اخلاق در سرطان اظهار داشت: از لحاظ اخلاق پزشكي ابتدا بايد مسائل طبي و پزشكي را جدا كنيم. مثلا در بين نجات جان مادر و نجات جان جنين يكي را انتخاب كنيم. دوم اينكه بايد بررسي انسانشناسي كنيم. يعني چه انسانهايي درگير بيماري فرد هستند. همسر بيمار، جنين بيمار، تيم درماني و ذينفعها را مشخص كنيم. بعد نتيجهاي را كه از نظر اخلاقي با فرمولهاي خاص به دست آوردهايم، را در قالبهاي قانوني قرار دهيم چرا كه گاهي قانون اجازه يك سري كارها را به ما نميدهد.
وي اذعان داشت: تئوريهاي اخلاقي در طول تاريخ به مراتب رشد كردند و در نهايت تئوري اخلاق در علوم پزشكي برپايه 4 اصل آگاهانه، رعايت امانت، نفع بيمار و محرمانه بودن اطلاعات در دهه 80 در آمريكا ايجاد شد.
شمسي در بخش ديگري از سخنان خود با اشاره به اينكه نحوه انتقال خبرهاي بد راجع به وضعيت بيمار بايد چگونه باشد، اظهار داشت: سؤال اول اين است كه يك بيمار سرطاني وقتي مراجعه ميكند آيا حق دارد كه بداند در چه وضعيتي قرار دارد يا خير؟ كه پزشك با توجه به فاكتورهاي مختلف از جمله جنسيت، وضعيت خانوادگي، ميزان پيشرفت بيماري بايد بيمار را از وضعيت خودش آگاه كند و اين حق بيمار است كه بداند در چه وضعيتي است. اما نحوه انتقال مطلب توسط پزشك بسيار موثر است. شايد در كلمه اول به فرد نگوييم سرطان دارد بلكه ميتوان گفت شما تودهاي داريد بايد تحت عمل جراحي قرار بگيري و درمانهاي بعدي را ادامه دهي.
وي در ادامه عنوان كرد: شواهد مختلفي مانند حقوق بشر و يا در مبناي مذهبي مسائلي مانند وصيت، وقف، جبران مافات و تقسيم ارث از اولويتهايي است كه ما نميتوانيم فرد را به اين دلايل از دانستن بيمارياش محروم كنيم و از نظر اخلاقي دليلي براي نگفتن بيماري پيدا نشده است.
وي گفت: مطالعات در طول 16 سال در آمريكا نشان ميدهد پزشكان طي دهه 70 هيچ خبري از وضعيت بيمار به او نميدادند و تنها به صلاح خود او را تحت عمل جراحي قرار ميدادند. بعد از 16 سال دوباره ديده شد كه پزشكان همه مطالب را با بيمار در ميان ميگذارند و بعد بيمار را جراحي ميكنند.
دبير علمي سمپوزيوم اخلاق در سرطان در بخش ديگري از سخنانش گفت: نكته اساسي اين است كه بايد بدانيم بيمار سرطاني چقدر از وضعيت خود اطلاع دارد، در مرحله بعد چقدر مايل است كه بداند و بعد اينكه بيمار پزشك را يك تكيه گاه براي خود تلقي كند و در نهايت بيمار بايد با وضعيتي بسيار آگاهانه از اتاق پزشك بيرون برود.
شمسي ادامه داد: پزشكان بايد از گفتن جملاتي مانند شما تا دو ماه ديگر بيشتر زنده نيستي و يا اعلام تاريخ دقيق پايان حيات خودداري كنند و در نهايت به اصرار بيمار به اعلام آمار و ارقام درصدي بسنده كنند.
وي در پايان اعلام كرد: پزشكي پدرسالار در جامعه ما غوغا ميكند و اراده بيمار در انتخاب نوع درمان كمرنگ است كه جا دارد جامعه پزشكي نگرش خود را در اين زمينه اصلاح كند.