arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۳۱۴۹
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۰۰ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۰

نويسنده ها و کارچاق کن هاي هنري

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
داوود غفارزادگان در گفتگو با سايت ادبيات ما از دو جناح ادبي کشور بشدت انتقاد کرده و گفته است برخوردسطحي با مسايل اجتماعي و فرهنگي وسياسي دريک جامعه سياست زده وجوان خيلي زود نمودش را نشان ميدهد و فرق نمي کند.

وي گفته است : به گمانم ما در يک دوره گذار و پر شتاب قرار گرفته ايم که هنوز قوام ودوام لازم را نيافته و متأسفانه همراه شده با تنش و رودر رويي.از طرفي گويا دوره نويسنده هاي تاثير گذار و کاريزما هم سر آمده وميدان افتاده دست دنباله روهاي ادبي وعشق روشنفکري ها.
وي با تأييد اين نظريه که بيشتر از آني که نويسنده و روشنفکر روي جامعه تاثير بگذارد، تحت تأثير و تابع جامعه است ،در خصوص چرايي اين مسأله اضافه کرده است :شايدچون در مدتي کوتاه پيران هنري خرقه تهي کردند.ميانسال ها رفتند يا منزوي شدند،تحليل اين موضوع کار من نيست.چيزي که الان مي بينم نويسنده ها بيشتر به بازار تصنعي که کارچاقکن هاي هنري راه انداخته اند جواب مي دهند نه به خودشان و مردمي که ميان شان زندگي مي کنند.بهانه ها هم بيشتر همين تقابل هاست.خيلي مارکزي است اين مطلب. آرم ناشر تکليف مستقل يا وابسته بودن يک نويسنده را روشن مي کند نه نوشته وعملکرد اجتماعي وسياسي اش.

سبکي تحمل ناپذير هستي
سايت لوح در نقدي بر فيلم « اينجا بدون من » نوشته است :آثار توکلي و به خصوص اثر آخر او جادوي سينما را از طريق به تصوير کشيدن شمايي از آن ستايش مي کنند.در ادامه مطلب مي خوانيم: نريشن پاياني شخصيت اصلي داستان «اينجا بدون من» در سينما و زماني بيان مي شود که نمايش فيلم به پايان رسيده، و حالا ذهن سيال شخصيت اصلي قصه ما خسته از تمام ناملايمات واقعيت هايي که ما مي شناسيم از قدرت تخيل مي گويد و اينکه وقتي يک فيلم تمام مي شود، شخصيت هاي آن در ذهن مخاطب زنده هستند. مخاطب مي تواند با قدرت ذهن خودش روي پرده سفيد سينما داستان فيلم و يا سرانجام آن را همان طور که خودش دوست دارد تصوير و تصور کند.

اين نقد اينچنين پايان مي پذيرد: «اينجا بدون من» دريچه تازه اي را در مقابل نگاه مخاطبش باز مي کند تا با تکيه بر قدرت تخيل، سبکي تحمل ناپذير هستي را اندکي قابل تحمل کند، حتي اگر شده براي چند دقيقه. «اينجا بدون من» در واقع بازنمايي قدرت تصور و تخيل در سينما را دنبال مي کند و در نهايت، اين نتيجه را مي گيرد که زندگي ما هيچ چيز جز سينما نيست و سينمايي که روي پرده نقش مي بندد، نمودي جزئي از کليتي است که شايد ما هيچ وقت درکش نمي کنيم. در حالي که جريان دارد و زندگي ما را شکل ميدهد. «اينجا بدون من» نمايشي تصويري است از قدرت ذهن.

دکتراي افتخاري و باقي قضايا
سايت سينماي ما در مطلبي با تيتر« واکنش مهران مديري به دريافت مدرک دکتراي افتخاري متفاوت بود» چنين نوشته است : دريافت خبر دکتراي مهران مديري خبر خوشحال کننده اي براي علاقه مندان مهران مديري بود.

علاقه مندان آثار مهران مديري شاد از اين خبر بودند که يک روزنامه با گزارشي اعتبار اين مدرک را دچار ابهام کرد و درباره اش سؤالاتي مطرح شد در يک روزنامه ديگر هم گفت وگوي کوتاهي از مهران مديري منتشر شد که در آن مديري در پاسخ به سؤالي که آيا دريافت اين دکترا باعث خوشحالي او شده؟ گفت که من چند سالي است که به دلايلي تقريباً از هيچ چيزي خوشحال نمي شوم!

با توجه به اظهارات متفاوت مديري بايد گفت که به نظر مي رسد انگار موضوع براي مديري چندان جدي و باعث خوشحالي و افتخار نيست، ولي ظاهراً انتشار اين خبربراي علاقه مندان مهران مديري و رسانه هاي خبري قابل توجه بوده است. شايد خود مديري با انتشار خبر دريافت دکترا موافق نبوده ولي به اعتقاد برخي، روابط عمومي کارهاي مديري کار خوبي کرد که اين خبر را به سايتها وخبرگزاري ها داد !

ممکن است مديري پيشاپيش از احتمال کنجکاوي و زير سؤال رفتن اهميت و اعتبار اين مدرک آگاه بوده است. به اعتقاد بعضي رسانه ها اين مدرک بيش از گيرنده اش براي دانشگاه کوچک خصوصي اعطا کننده و مدير ايراني اش حاصل داشته و خبرساز و مطرحش کرده است... اين هم از تبعات پيچيده و چند وجهي شهرت و محبوبيت است.

* آرش شفاعي

نظرات بینندگان