پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : امروز ـ 9 مرداد ماه ـ اولين سالروز درگذشت محمد نوري ـ چهرهي ماندگار عرصهي موسيقي ايران است.
به گزارش انتخاب به نقل از ایسنا؛ محمد نوري شامگاه نهم مردادماه 1389 (سال گذشته) در سن 81سالگي در بيمارستان جم از دنيا رفت.
محمد نوري به سال 1308 خورشيدي در تهران متولد شد و پس از پايان تحصيلات ابتدايي و متوسطه در رشتهي زبان و ادبيات انگليسي از دانشگاه تهران فارغالتحصيل شد. او علاوه بر فعاليت در عرصه موسيقي، چند كتاب را هم ترجمه كرد كه از جمله رمان «درخت شيطان» نوشته ايرزي كازنيسكي است.
نوري ابتدا در هنرستان تئاتر نزد اسماعيل خان مهرتاش مدت سه سال آواز ايراني را بهطور سينه به سينه آموخت. سپس به هنرستان عالي موسيقي رفت و زير نظر استادان مصطفي كمال پورتراب و مهندس سيروس شهردار سلفژ و نت و پيانو را فراگرفت و پس از آن به كلاس اِولين باغچهبان - ديگر استاد هنرستان عالي موسيقي - رفت كه مكتب وسعت صداي خود را پيدا كند.
محمد نوري آثاري را همچون: «اي ايران»، «سفرهاي دور»، «آواز سرزمين خورشيد»، «مريم جان»، «عروسي»، «چشمان آبي و دريا»، «انتظار»، «لانه متروك»، «بارانها»، «ترانههاي چوپان»، «سرزمين گيلان»، «شاليزار»، «اي به خفته دل»، «توبيو»، «نشونشو»، «لالايي شيرازي» و «آواز سرزمين خورشيد» از خود به جا گذاشته است.
مصطفي كمال پورتراب پس از درگذشت محمد نوري به ايسنا گفته بود: محمد نوري تربيت خانوادگي خوبي داشت، از كارهاي مبتذل دوري ميكرد و از افرادي كه در سطوح برتر موسيقي بودند، بهره ميگرفت و كارش در موسيقي پاپ بسيار ارزنده بود.
اين آهنگساز پيشكسوت دربارهي محمد نوري كه سلفژ را نزد او فراگرفته بود، يادآور شد: اطلاعات نوري در زمينه موسيقي بسيار خوب بود و پايه و اساس محكمي داشت و شاگردان خوبي را نيز تربيت كرد كه افرادي مثل عليرضا شفقينژاد از يادگارهاي او هستند.
كمال پورتراب دربارهي مدتي كه محمد نوري نزد او سلفژ را فراگرفته بود، گفته بود: هركس كه موسيقيدان ميشود، بايد تئوري سلفژ را به خوبي بداند؛ چون سلفژ علم موسيقي است و گوش را تربيت ميكند و فرد ميتواند ريتمها را بنويسد. براي من جالب است كه محمد نوري اين موضوع را كه از شاگردان من بوده، مطرح كرده است و اين هم از ويژگيهاي خوب او محسوب ميشود و نشان ميدهد كه او قدردان است؛ چون بسياري هيچگاه نميگويند كه از كجا و چه كسي آموختهاند.
وي ميگفت: محمد نوري به عنوان چهرهي ماندگار شناخته شد و اين نشان ميدهد كه او در ميان هنرمندان و مسؤولان دولتي شناختهشده بود و مورد توجه قرار ميگرفت.
كمال پورتراب دربارهي شيوهي آوازي محمد نوري تأكيد داشت: محمد نوري در شيوهي آوازي خود پيشتاز بود و تحصيلات موسيقي را هم نزد خانم اِولين باغچهبان گذراند و اشعاري را هم كه ميخواند، اشعاري مردمي بود كه وطنپرستي را درس ميداد و مردم را نسبت به حقايق زندگي آگاه ميكرد و كارهايش برخلاف برخي موسيقيهاي پاپ امروزي بود كه فقط كلمات بيمعنا در آنها پيدا ميشود. همهي قطعات او باارزش بود و مردم را راهنمايي ميكرد.
عليرضا شفقينژاد با ابراز تأثر نسبت به درگذشت استاد محمد نوري،ميگفت: او هميشه براي وطنش خواند و هيچگاه به خاطر پول كار نكرد.
رهبر گروه كُر فيلارمونيك ايران يادآور شده بود: من از سال 1379 همكاريام را با استاد نوري آغاز كردم و از سال 1380 به شاگردانش سلفژ درس ميدادم و به عنوان رهبر اركستر نوري انتخاب شدم. حتا در برنامهي
«چهرههاي ماندگار»، او را همراهي كردم و نكتهي بارز در تمام اين سالها اين بود كه او هيچگاه خودش را به پول نفروخت و زماني هم كه در بم زلزله شد، برنامهاي را اجرا كرد و عوايد آن را به زلزلهزدگان داد.
شفقينژاد ميگفت: محمد نوري در كنسرتهايش فقط و فقط به فرهنگ و اعتلاي سطح فرهنگي ايران ميپرداخت و اين امر براي او بسيار مهم بود و به چيز ديگري فكر نميكرد. او هيچگاه به خاطر پول كار نكرد.
رهبر گروه كُر فيلارمونيك ايران افزود: محمد نوري بسيار وطندوست بود و هيچگاه به مسائل سياسي و مسائلي كه خارج از اين سرزمين بود، تن نداد و در سرزمين خود ماند و وفادار بود.
او همچنين تأكيد داشت: محمد نوري براي مردمش كار ميكرد و بيشتر آثارش رنگوبوي كارهاي فولكلور را داشت. بهعلاوه، در كنسرتهايش هميشه قطعات لري، بختياري، آذري، شمالي و... را ميخواند و عِرق خاصي به ايران و سرزمينش داشت.
شفقينژاد در پايان يادآور شده بود: از بابت اين سالها كه در خدمت استاد نوري كار كردهام، افتخار ميكنم و تا خرداد 88 با او كار ميكرديم كه متأسفانه كمكم به دليل كسالت، همكاري با ما عملا متوقف شد.
پينوشت:در نگارش مطلب بيوگرافي محمد نوري از جلد پنجم كتاب «مردان موسيقي سنتي و نوين ايران» تأليف حبيبالله نصيرفر استفاده شده است.
مابرای بوییدن عطر گل یاسمن چه سفر ها رفته ایم چه خطر ها کرده ایم
و یا :
ای سلامم ای سرودم ای نگهبان وجودم ای غمم تو شادیم تو مایه آزادیم تو ای وطن . . . . .
بادش به خیر . . . .