پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : مقولات سياسي امروز، بي توجهي نسبت به آموزههاي اهل بيت(ع) در عرصه سياست است.
از جمله مصاديق بارز انحرافهاي سياسي جامعه امروز، سوء استفاده از مسئله مهدويت با رنگ و لعاب مهدوي است كه منشأ آن را ميتوان در دوري از معارف عميق و ارزشمند اهل بيت(ع) جست وجو كرد.
آنچه پيش روست، گفت وگوي مركز خبر حوزه، با شريف لكزايي، عضو هيئت علمي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي در واكاوي دلايل بروز برخي جريانهاي سياسي و انحرافي با نقاب مهدويت و علل ايجاد عرفانهاي نوظهور در اين عرصه است كه تقديم خوانندگان محترم ميگردد.
س- آيا تعيين مصاديق علائم ظهور، حربهاي براي رسيدن به قدرتهاي سياسي نيست؟
يكي از مهمترين انحرافات سياسي كه امروز شاهد آن هستيم، تعيين مصاديق علائم ظهور و آخرالزماني با هدف دستيابي به قدرتهاي مالي و سياسي است كه متاسفانه دستمايه برخي افراد در جهت كسب منافع و قدرتهاي مالي و سياسي قرار گرفته و آسيبهاي جبران ناپذيري به اعتقادات جامعه اسلامي وارد ميسازد.
س- چه رابطهاي ميان مدعيان دروغين مهدويت و جريانهاي انحرافي با اين قدرتها وجود دارد؟
سوء استفاده سياسي از مسئله مهدويت، و بروز ظهور جريانهاي انحرافي و به تبع آن مدعيان دروغين، نه تنها بلاي جان اعتقادات پاك و خالصانه مردم بلكه موجب به انحراف كشيده شدن حركت انقلاب اسلامي است كه در اين رابطه مسئولين ميبايست دقت لازم را در شناسايي و مقابله با چنين جريانهايي را به جد دنبال كنند.
البته پي بردن و درك اهداف سياسي و اجتماعي چنين جريانات انحرافي اهميت دارد، ولي از آن مهمتر اين است كه نبايد اجازه داد مسئلهاي مانند مهدويت، دست مايه سياسيكاري و سياسي بازيهاي جامعه امروز قرار گيرد.
س- پيدايش منجيان بدلي از كجا نشات ميگيرد و رسالت حوزويان در اين راستا چيست؟
آموزههاي مهدوي كه مباني اصيل و برخاسته از اعتقادات شيعي است، در طول قرنها به وسيله علماي بزرگ شيعي محافظت شده و آن را در جامعه بسط و گسترش دادند، آفت هر آموزه و اعتقاد اصيل و حقيقي، بدلهايي است كه به طور طبيعي از گوشه و كنار ظهور ميكنند و همچون علف هرز، اين مباني را احاطه و مصادره ميكنند.
وقتي شرايط جامعه به گونهاي پيش رود كه حقايق مسلم و اعتقادات راسخ شيعي قابل جعل و بدل گذاري باشند به هر حال افرادي پيدا ميشوند كه به سوء استفاده از اين مباني پرداخته و چنين جريانهاي نوپديد و كاذب را به وجود ميآورند.
س- دليل جذب و گرايش برخي افراد به سمت عرفانهاي نوظهور و حلقههاي كيهاني چيست؟
اساساً امور معنوي يك خاستگاه اصيل و ذاتي انساني دارد، اينكه عرفانهاي كاذب به سرعت در جامعه مطرح و گسترش مييابد به دليل همين كشش و تمايل دروني است كه متاسفانه به بيراهه هدايت شده و مورد سوء استفاده اعتقادي، معنوي و حتي غير اخلاقي افراد منحرف به عنوان سركرده حلقههاي عرفاني و معنوي قرار گرفته است، بنابراين گرچه امور معنوي برخاسته از نيازهاي اوليه بشر و كاملاً باطني است، ولي ميتواند همچون شمشير دو لب خطرناك و چالش آفرين باشد.
س- چگونه ميتوان از سياسي بازي و سياسيكاري در مصادره كردن مفاهيم مهدوي جلوگيري كرد؟
فطرت آدمي، امور معنوي را جذب و درك ميكند و دنبال روي اين امور حركت ميكند و مسير خودش را از اين طريق انتخاب مينمايد، پس طبيعي است، افرادي به اين فكر ميافتند كه سوء استفاده كنند، اما اينكه چرا اين اتفاق ميافتاد، جداي از ذاتي و دروني بودن مسئله، بايد دليلش را در محدود و منكوب كردن جريانهاي اصيل اسلامي دانست.
وقتي جريانها و عقايد اصيل جامعه با نوعي محدوديت و خدشه، در سطح جامعه منكوب ميشوند، عرصه براي جهش و تسريع فعاليتهاي انحرافي باز ميشود و ناخواسته شاهد بروز و ظهور جريانهاي نوظهور و انحرافي هستيم كه جامعه را تحت تاثير قرار ميدهند.
مهدويت معرفتي اصيل و حقيقتي ناب است كه متاسفانه در حال مصادره شدن است، چون فعاليت جريانهاي اصيل به نوعي مخدوش ميشود و تحت الشعاع سياسي كاريها و بازيهاي سياسي قرار ميگيرد.
س- مهمترين چالشي كه مسئله مهدويت را تهديد ميكند چيست؟
مهمترين چالشي كه مسئله مهدويت را تحت الشعاع قرار ميدهد، فقدان پشتوانه فلسفي از مباحث مهدوي است، البته مقام معظم رهبري در سخنان خود بر اين مسئله تاكيد داشتند كه « هرگاه يك تفكر يا معرفتي فاقد پشتوانه فلسفي باشد، قطعاً به انحراف كشيده ميشود»، بنابراين پشتوانه فلسفي براي مباحث مهدوي بسيار اهميت دارد، چون ممكن است كه شرايط اجتماعي به گونهاي باشد كه عدهاي بخواهند آن را به انحراف بكشانند و مصداق براي آن تعيين كنند.
متاسفانه اين معرفت اصيل، حقيقي و راستين بشري بارها و بارها به دليل عدم پشتوانه فلسفي مورد هجوم قرار گرفته و ميگيرد، در اين راستا نهادها و موسساتي كه عهدهدار بسط، گسترش و فضاسازي آموزههاي مهدوي هستند ميبايست وارد عرصههاي معرفتي، عقلي و فلسفي شود تا آسيبهاي كمتر متوجه مهدويت شود.
س- چه كنيم مهدويت از خرافات و شبهات مصون بماند؟
آنچه موجب ميشود مهدويت كمتر مورد هجوم شبهات و خرافات قرار گيرد، وجود همين پشتوانه فلسفي است، فلسفه اسلامي بر گرفته از تفكر شيعي، مهدويت را از خرافات مصون و از تفرقه، انحراف و هرگونه فهم نادرست محفوظ نگه ميدارد.
بنابراين آموزههاي فلسفه شيعي، بايد وارد مسئله مهدويت شود و مباحث با استدلال و برهان مطرح گردد و كساني كه وظيفه بسط و گسترش اين آموزها را بر عهده دارند، واجد اين صلاحيت شوند كه اين معارف را با پشتوانه فلسفه شيعي مطرح كنند.
س- مصدر و مرجع حقيقي بررسي مباحث مهدويت كجاست و آحاد جامعه مهدويت ناب، اصيل و حقيقي را در كجا جستجو كنند؟
حوزههاي علميه بزرگاني كه در اين عرصه تربيت كرده بهترين، متقن ترين و مطمئنترين مرجع و مصدر رجوع مردم براي آشنايي با مباحث مهدوي هستند، چنين آموزههايي را ميبايست از مراجع و بزرگان اخذ كرد، كساني كه در طول تاريخ شيعه آثار مكتوبشان به ما رسيده و اگر اين آموزهها نبود تاكنون به انحراف كشيده ميشديم.
س- بهرهمندي از فرمايشات رهبري و مراجع در شناخت آسيبهاي مهدويت و راهكارهايآن چقدر تاثيرگذار است؟
آموزههاي اصيل و معارف عميق مهدوي بايد طبق فرمايشات رهبري در جامعه نهادينه شوند، به توصيه ايشان مصداقي براي آنها معرفي نشود، همچنين رهبري تاكيد داشتند كه روايات قابل اعتنا و معتبري كه در عرصه مهدويت وجود دارد، بر اساس كارهاي تحقيقاتي و كارشناسانه به جامعه عرضه شوند تا بر مبناي آن سرمايه گذاري و عملياتي گردد.
س- منويات مقام معظم رهبري در ديدار با كارشناسان مهدوي درباره تعيين مصاديق علائم ظهور چه بود؟
ديدار كارشناسان و متخصصين مباحث مهدويت با مقام معظم رهبري جلسهاي خوب و ارزشمند بود، كه در آن مقام معظم رهبري نكات ظريف دقيق و مهمي را اشاره كرده و برخي از آسيبهاي مهم مباحث مهدوي را برشمردند.
از جمله مباحثي كه ايشان به عنوان آسيب در عرصه مهدويت بيان كردند، سياست زدگي مهدوي و تعيين مصاديق در علائم ظهور است، ايشان تاكيد كردند هرگز مصاديق تعيين نشود.
س- به نظر شما آيا حوزه به وظيفه خود در تبيين آموزههاي مهدوي عمل كرده است؟
امروز تلاش مجدانه و عالمانه در مباحث مهدوي به ويژه صيقل دادن اين مباحث با معارف فلسفي حضور محققان و انديشمندان توانمند حوزوي در اين عرصه را ميطلبد تا اين آموزههاي پاك و پاكيزه، به درستي و بدون انحراف به جامعه ارائه شوند، طبيعتاً با اين اقدام جامعه مسير خود را پيدا ميكند، معارف اهلبيت(ع) آنقدر پتانسل و ظرفيت دارند كه جامعه را به حركت وادارد، به ويژه مهدويت كه در دلش اميد نهفته است و اگر اميد و انتظار از آن سلب و نفي شود چيزي از آن باقي نميماند.