پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خسرو معتضد نوشت: نمي دانم چه خوره اي به جان اخلاق و فضيلت انساني افتاده كه صفحات حوادث روزنامه ها اين قدر پرخبرند. به خدا اين حوادث آدم را مرتعش مي كند. نمي دانم، احتمالاً اين جنايتها و جرايم در ساير شهرهاي بزرگ كشور هم روي مي دهد، اما آنها نشريات بزرگي چون روزنامه هاي سراسري استان خراسان ندارند و خبرهايشان اين طور با سرعت منتشر نمي شود. به هر ترتيب صفحات حوادث جرايد خراسان تكان دهنده است.
چند روز پيش دو مسافر، چند روزنامه انگليسي، عربي و تركي زبان را از كشورهاي خاورميانه برايم سوغاتي آوردند.
اخبار جنايي بسيار كم بود. حوادث رانندگي تعدادي بود، اما صفحه حوادث آن گونه كه در جرايد ايران هست آنجا نديدم.
آن قديم نديم ها اخبار حوادث در جرايد پرشمارگان تهران فقط يك «ستون» بود. آن روزها قتل زن به دست شوهر، ريختن سقف خانه به روي خانواده، تصادفات اتومبيل، مسموميت، هفت تيركشي يك افسر ديوانه و كشتن زنش، چاقوكشي دو تا جاهل گهگاه در مجلات و جرايد چاپ مي شد. عرض كردم گهگاه، كلاهبرداري هم بود. سالي چند نوبت.
پسرك مثلاً سه سال رفته ادبيات خوانده، مي دانيد ادبيات روح انسان را لطيف و مهربان و احساساتي مي كند. عاشق دختر بخت برگشته اي شده كه چهره اش را در جرايد چاپ كرده بودند و مي ديدم كاملاً بچگانه بود.
اين به اصطلاح دانشجو وقتي مي رود سرپل مديريت تهران دختر بيچاره را كارد مال مي كند، كارد پيچ مي كند سه چاقو با خودش مي برد كه كم نياورد. نقاب به صورت مي زند كه مانند «زورو» ناشناس بماند! چندين چاقو بردنش حكايت از سبك عقلي اش مي كند. «مهسا»ي مرحومه حق داشته تحويلش نگيرد. آخر اي بي انصاف چرا سه تا كارد و چاقو بردي؟ مگر كارد و چاقو هفت تير است كه ترسيدي گلوله كم بياوري؟ چاقوي احتياطي و زاپاس براي آنكه 37 ضربه را كاملاً به بدن ظريف آن دختربخت برگشته كه بي دفاع و بي پناه است وارد سازي؟
شخصي در روزنامه از مردم تشكر كرده بود كه بي تفاوت نماندند و مانع فرار قاتل شدند. خير آقا! مردم دخالت نكردند. از بس «مرضيه» دوست «مهسا» فرياد و شيون و التماس كرد، چند كارگر ساختماني غيرت كردند و مانع فرار آن ناجوانمرد شدند خدا پدر آن كارگران را بيامرزد. به كجا داريم مي رويم؟ در اين خيابان شيك و باشكوه با آن همه چراغهاي درخشان، با آن همه درخت و فضاي سبز، با آن همه برجها و ساختمانهاي باعظمت چقدر توحش و بي اخلاقي به چشم مي خورد؟
فرض كنيد اگر گشتي هاي پليس در خيابانها حضور داشتند اين ناجوانمرد جرأت مي كرد دختر مردم را به خون و خاك بغلتاند؟ پليس را چنان گرفتار كارهاي متفرقه كرده اند كه خسته و مستأصل شده است. از آنتن ماهواره تا قليان كشيدن در رستورانهاي سنتي، تا كنترل رانندگان زن ، تا هزار وظيفه مربوط و نامربوط را بار پليس كرده اند. كشف اين همه جنايتها، كلاهبرداري و اخاذي با پليس است، نظام وظيفه با پليس است، اماكن با پليس است، مرزباني با پليس است، دستگيري جنايتكاران با پليس است، رديابي فراريان از زندان با پليس است.
متأسفانه موج جنايات از تهران به شهرستانها اشاعه يافته است. خواندن جرايد مشهد مرا مبهوت و متعجب مي كند . احترام مقام معنوي حضرت ثامن الائمه(ع) اقتضا مي كند اين شهر از نظر اخلاقي و معنويت در رديف اول باشد. چه عاملي جز فقر و محروميت سبب تقليد حوادثي مي شود كه در تهران 10 ميليون نفري رخ مي دهد؟
در روزنامه نوشته شده بود مرد جواني با خواهر خود سوار موتور شده از نقطه اي به نقطه ديگر مي رفت در بين راه موتورسيكلت خراب شده راكب پياده شد تا موتور را مرتب كند. سه موتورسيكلت كه هر كدام دو نفر بر آن سوار بودند از راه رسيدند. موتورسواران به خواهر پانزده ساله آن جوان حمله ور شدند. او را ربودند و سوار موتور كردند و بردند. پسر بيچاره خود را به كلانتري نزديك رساند. مأموران كلانتري همت كردند و دختر ربايان را تعقيب و با شليك تير هوايي آنها را از فرار بازداشته دختر را نجات دادند.
اميدواريم پليس مشهد را در اجراي مأموريتش دچار مراحل پرداخت ديه نكنند. در تمام دنيا وقتي آدم كشي و حتي سارق مسلح به سلاح سرد به مردم يا پليس حمله ور مي شود شخص مورد حمله مي تواند از جان خود دفاع كند و اگر مهاجم كشته شود مجازاتي به شخص مدافع تعلق نمي گيرد. متأسفانه برخي قوانين به جنايتكاران قوت قلب مي دهد. چند سال پيش جوان شروري به نام «آرش»، دختر بي گناهي را به نام «مامك» با ده ضربه كارد كشت. وقتي دادگاه رأي به مجازات اعدام قاتل داد خانواده اش 9 ميليون تومان ديه مابه التفاوت جان دختر مظلوم خود با قاتل را دادند كه قاتل به دار آويخته شود.قانونگذاران بايد با مراجعه به فتاوي مذهب مترقي شيعه اين مسائل را حل كنند. آخر مقتوله بي گناه كه نمي خواسته بميرد و زير خروارها خاك جاي بگيرد. پرداخت ديه به قاتل براي همه خانواده ها ميسر نيست و آدمكشان را جري مي كند.
چه معنی دارد اصلا پلیس دیه بدهد.
پلیش هر کاری خواست انجام دهد.
با چشم خود دیدم سه زورگیر مردی را لخت کردند جلوی پلیس و این مامور پلیس فدکار با داشتن اسلحه تنها نظاره گر ماجرا بود تا دزدان محترم فرار کند.
وظیفه خطیر پلیس مبارزه با موی آنتن ماهواره، پسران و دختران، بویژه آب پاشی مردم است.