پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ماجرای جالبی که در سبزوار اتفاق افتاد و نقل مجالس شده است.
بازی «قایمباشک» بچهها هر لحظه گرمتر میشد و هر کدام از آنها برای آن که دیگران نتوانند پیدایشان کنند، محلهای عجیب و غریبی را برای مخفی کردن خود انتخاب میکردند. احمد یکی از کودکان مزبور به داخل یک گونی پر از پشم که متعلق به پدرش بود رفت و مقداری پشم روی خود ریخت و مخفی شد. مدتی گذشت و هیچ کدام از بچهها موفق به پیدا کردن احمد که در میان پشمها لمیده بود نشدند و چون دیگر خسته شده بودند به خانههای خود رفتند، در حالی که احمد همچنان در گونی پشم مخفی بود.
پس از مدتی کودک مذکور که از جستوخیز و بازی زیاد خسته شده بود در میان پشمها خوابش برد و پدر وی که میخواست پشمها را بفروشد، بدون توجه به این که فرزندش در داخل آن غرق خواب است، در همانجا گونی پشم را به شخصی فروخت و مرد خریدار آن را با اتومبیل به کاروانسرایی برد ولی موقعی که یکی از کارگران مشغول خالی کردن پشمهای گونی بود، ناگهان از شدت ترس فریادی کشید و زبانش بند آمد و با اشاره سر و دست به اطرافیانش حالی کرد که کودک تقریبا 5 سالهای در داخل گونی است!
وقتی خریدار پشم از جریان باخبر شد، در حالی که نمیتوانست از خنده خودداری کند احمد را نزد پدرش برد و گفت: من از تو پشم خریدم نه بچه. بیچاره پدر احمد که ساعتی بود به دنبال طفل گمشدهاش میگشت، تازه متوجه شد که جریان از چه قرار بوده، فرزندش را تحویل گرفت و ضمن عذرخواهی از خریدار موضوع را برای او تعریف کرد و احمد کودک بازیگوش روانه خانه خود شد، در حالی که هنوز می ترسید مبادا همبازیهایش او را پیدا کنند!
این ماجرای جالب چند روز پیش در سبزوار اتفاق افتاد و اکنون عده زیادی از اهالی آن را برای یکدیگر تعریف میکنند.