arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۳۶۱۹
تعداد نظرات: ۲۳ نظر
تاریخ انتشار: ۲۲ : ۰۱ - ۱۲ مرداد ۱۳۹۰

آداب عفو - داریوش سجادی

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
داستان پر فراز و نشیب و تاسف بار «آمنه بهرامی» با پیام تامل برانگیز سید محمد خاتمی بُعدی نوین یافت.

7 سال پیش «آمنه بهرامی» قربانی عشق یک جانبه و جنون آمیز «مجید موحدی» شد و بعد از دادن پاسخ منفی به خواستگاری «مجید»، جوان دلباخته در رفتاری وحشیانه صورت «آمنه» را با اسید آن چنان سوزاند که آن بانوی جوان در ابتدای سنین شادابی و طراوت از هر دو چشم نابینا و از نعمت جمال محروم شد.

هر چند با گذشت 7 سال از فراز و فرود قضائی این ماجرا نهایتاً نهم مرداد ماه «آمنه» علی رغم آماده بودن اجرای حکم قصاص از انجام آن استنکاف ورزید. علی رغم این ظاهراً ماجرا را نباید تمام شده دانست و پرونده مزبور حواشی جدیدی پیدا کرده.

هر چند «آمنه» بنا بر حکم دادگاه می توانست «مجید» را از دو چشم و بینائی محروم کند اما بنا به هر دلیلی در آخرین لحظه نظر خود را عوض کرد و طی مصاحبه با رسانه ها گقت:

خیلی‌ها فکر کردند که الان من مجید موحدی را بخشیدم او راحت به خانه‌اش برمی‌گردد. اما نه. این طور نیست. من دیه‌ام را از او می‌خواهم. ندارد که دیه مرا پرداخت کند؟ گفتم تا آخر عمرت در زندان بمان. کار کن و دیه مرا پرداخت کن. این آدم باید در زندان بماند تا بپوسد. باید از او بیگاری بکشند. خود قاضی علناً دید که وقتی من او را بخشیدم شروع به گریه و زاری کرد. فکر کرد که الان می‌تواند برود خانه ... این آدم برای اجتماع خطرناک است. به نظر من فردی مثل مجید موحدی باید تا آخرین لحظه عمرش در زندان بماند. (مصاحبه آمنه بهرامی با رادیو فردا)

طبیعتاً با توجه به شدت جراحات روحی و فیزیکی «آمنه» هیچکس بر ایشان خرده نمی گرفت چنانچه حکم قصاص را در حق «مجید» اجرا می کرد اما شایسته تر نیز آن بود تا این بانوی جوان و زخم خورده اگر قرار بود ببخشایند بدون منت و تحقیر از لذت عفو در مقابل انتقام بهره می بردند.

عفو در معنای صحیح اش برخوردار از آثار تربیتی و بازپروری دو جانبه است و باید متضمن تنبّـُه و سازندگی اخلاقی باشد.

به تعبیر دیگر ابتداً در فرآیند عفو، اصالت «عفی عنه» فرد عافی (آمنه بهرامی) نزد معافی (مجید موحد) حصول سُمُو درجات اخلاقی و تفوق فضیلت بر رذیلت و اطفای شعله کینه و انتقام نزد بخشایشگر است. بر این اساس عفو باید مبتنی بر رفعت اخلاق باشد. بخشایشگر برای بخشیدن موظف است با دیده رحمت و شفقت از حق مسلم خود و بمنظور ترویج اخلاق و انسانیت بگذرد. چنین عفوی است که توان آن را دارد تا هم زمان زمینه ارتقاً اخلاق و انسانیت را بصورتی دو جانبه و توامان نزد ضارب و مضروب فراهم کند.

عفو از سر تفرعن و تحقیر و گروکشی، عفو نیست.تجارت است! چنین عفوی تداعی ادبیات قجری دوران مشروطیت را متبادر بذهن می کند آنجا که مظفرالدین شاه را از سر اکراه وآ می داشت تا با زبان بی زبانی اما پروضوح  و از سر تفرعن با چنین ادبیاتی بفرمایند:

حال که اراده ملوکانه قبله عالم بر آن قرار گرفته تا دست تفقد خود را بر سر رعایاش بکشد! لذا از این به بعد رعیت می تواند به صلاحدید ما در انتخابات شرکت کند!

بر این مبنا کاش آمنه خانم با این مختصات تحقیرآمیز، نمی بخشید و قصاص را ترجیح می داد! چرا که آثار مثبت مورد نظر در چنین عفوی محتملاً مشهود نخواهد بود و همانطور که ایشان به درستی فرموده و تشخیص  داده اند:

«مجید موحدی برای اجتماع خطرناک باقی خواهند ماند و تا آخرین لحظه عمرش باید در زندان بماند.»
علی رغم این نباید و نمی توان «آمنه» را ملامت کرد. حجم مصیبت عارض شده بر این بانوی جوان آن قدر سنگین هست که ایشان را در اتخاذ هر تصمیمی ولو تصمیم هائی تحقیرگرانه یا گروکشانه حتی تاجرانه مُحق نماید.

اما در این میان بر فرزانه ای چون سید محمد خاتمی و با توجه به اشراف ایشان بر مناسبات و فرائض اخلاقی می توان گله کرد که چرا فهمی مُعـوّج از رفتار آمنه بهرامی را به مباحث و افعال سیاسی تسری می دهند؟

پسندیده است جناب آقای خاتمی تامل بیشتری بر آن بخش از اظهارات خود می کردند که با تاسی بر رفتار سرکار خانم آمنه بهرامی می فرمایند:

«امروز وقتی در خبرها آمد که «آمنه» در کمال بزرگواری، آموزگاری کرد و از حق قصاص خود گذشت بر همه ثابت شد که در برابر سنگدلی و بی آزرمی و نفرت پراکنی و خودخواهی و کین توزی هنوز می توان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ منشی هم سراغ گرفت و زیبایی را در اوج آن به تماشا نشست. آنچه آمنه از خود نشان داد حکایت گر آن است که جان زیبا و شکوهمند را هیچ عاملی جز نفرت و نابردباری و خشونت نمی تواند زشت کند و یا زشت بنمایاند.»

جناب آقای خاتمی!
به سُویدای قلم هائی که تاکنون بغض خود را در گلو نگاه داشته اند می توان شهادت داد که این بخش از اظهارات جنابعالی که ظاهراً ناظر بر برخوردها و بی اخلاقی های بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 بود کلام حقی است که هر چند با تاخیر اما با تدبیر صادر شد.اما کاش جنابعالی و دیگر بزرگوارانی که نقش مهتری را نزد حاملان جنبش سبز داشتید در کانون آن غائله منحوسه نیز چنین اندرزها و نصایحی را به جوزدگان و غوغائیان گوشزد می کردید.

جناب آقای خاتمی!
جنابعالی به درستی باطل السحر سنگدلی و بی آزرمی و انتشار نفرت و خودخواهی و کین توزی را مهربانی و شرافت و احترام به زندگی و و دیگر خواهی و بزرگ منشی اشاره گذاری کرده اید. اما شگفتا که در چکاچک خون چکان اصوات و چشمان پر غیظ و نفرت شهرآشوبان، آنانکه باید میدان دار اعتدال و محبت می شدند، ساکت ماندند.

جناب آقای خاتمی!
اینجانب در انتخابات ریاست جمهوری دور دهم در ایران نبوده و بالتبع نمی توانستم در جریان مستقیم مجادلات و محاورات طرفین باشم. اما شوربختانه سبزها خود در اسرع وقت و از موضعی حق به جانب تاریخ را مستند به بی اخلاقی های خود کردند! نیم نگاهی به مستند «روزهای سبز» و «گزارش یک رای» که هر دو توسط منسوبین جنبش سبز تهیه و در تلویزیون فارسی بی بی سی پخش شد جای این پرسش جان سوز را خطاب به جنابعالی و دیگر بزرگان جنبش سبز باقی می گذارد که چرا چنین پایمردی ها و وصایای اخلاقی ارزشمندی در آن مقطع و به حاملان جنبش سبز گوشزد نمی شد؟

جناب آقای خاتمی!
جنابعالی و دیگر بزرگان جنبش سبز بارها و به کرات بر ماهیت صلح جو و متین و مودت طلب جنبش اصلاحات و سبز تاکید مُصرح داشته اید. اما نیم نگاه به شعارهای حاملان جنبش سبز در خلال ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و بعد از آن بیاندازید تا به صحت و عمق تعهد و تقید اخلاقی و مصالحه جوی سبزها تفطن یابید.

جناب آقای خاتمی!
شعارهای زیر تماماً مستند به گزارش مستندسازان سبز است که با افتخار مالکیت آن را بنام خود سند زده اند:

شعارهائی از قبیل:

ـ زیر پل حافظ ـ محمود خداحافظ!
ـ مرگ بر احمدی!
ـ بوی شپش می آد!
ـ موسوی ، موسوی پرچم ایران ما رو پس بگیر!
- تورم و ننه جون مهدی فهمید ... این بوزینه نفهمید!
- دکتر برو دکتر!
- آزادی اندیشه با بسیجی نمی شه!
- آزادی اندیشه با ریش و پشم نمی شه!
- نصر و من الله و فتح القریب ... مرگ بر این دولت مردم فریب!
- هر که بی سواده با احمدی نژاده!
- محمودی بای بای
- آی چیگیلی چیگیلی چیگیلی محمودی بای بای!
- هر کسی رای بیاره....محمودی رای نیاره

جناب آقای خاتمی!
صرف نظر از شعارهای سخیفی نظیر «توپ تانک فشفشفه ...»  یا «ننگ ما ننگ ما ... الدنگ ما» و «بسیجی ساندیس خور» که تعلق به بعد از انتخابات و دوران شهرآشوبی های سبزها داشت، جمیع شعارهای قبلی متعلق به قبل از انتخابات است و جالب آنکه کسانی که این شعارها را می دادند در جبهه «سبزهای خود صالح بینی» بودند که جامعه را به دو قطبی «هست ها و نیست ها» تقسیم کرده و ضمن تعریف خود ذیل جبهه: ما برتر هستیم و ما باسوادتریم و ما متمدن تریم و ما با شعورتریم! جبهه مقابل را تجمع بی سوادان و احمقان و خرآن! فاشیست ها و چماقداران و عقب افتاده ها توصیف می کردند. این در حالی است که به استناد همان مستندهای پخش شده در بی بی سی شعارهای جبهه متصف به بی سوادی و بی شعوری و بی فرهنگی و فاشیستی عموماً شعارهای ایجابی بود.

شعارهائی نظیر:
فقط دکتر ... دکتر مردمی نژاد
حزب فقط یک کلام ـ احمدی نژاد والسلام
مرسی دکتر احمدی نژاد

جناب آقای خاتمی!
جبهه مقابل سبزها ولو آنکه شعارهای خشونت طلب و نفرت آفرین هم سر می داد که لااقل در این دو مستند اثری از چنان شعارهائی مشهود و مسموع نیست اما لااقل شعار فرزانگی و فرهیختگی از جنس سبزها را نیز نمی دادند.

جناب آقای خاتمی شما بهتر می دانید که ادعای فرزانگی و فرهیختگی لوازمی نیز دارد و نمی توان از یک سو مدعی اشرافیت اخلاقی بود و هم زمان سطح سواد و شعار خود را تا حضیض ادبیات مبتذل و خشن چارواداری تنزل داد.

جناب آقای خاتمی!
ظاهراً سبزها قبل از آنکه با لوازم و الفبای دنیای فرزانگی آشنا باشند تنها شعارش را داده و می دهند. ایشان یا متوجه نیستند و یا متوهم اند که نمی فهمند شعاری که متضمن تحقیر و توهین به طرف مقابل باشد عین خشونت است.

نمی توان رقیب را با شعارهای سخیف و اهانت آمیز و تحقیر کننده مخاطب قرار داد و و ایشان را به موضع عصبانیت کشاند و وقتی خود را در معرض واکنش اجتناب ناپذیر و خشن ایشان ببینند به طرفة العینی مبتلا به خود فرزانه بینی شده و رقیب را متهم به خشونت و توحش کنند.

جناب آقای خاتمی!
جنابعالی به درستی بر این نکته انگشت گذاشته اید که در برابر سنگدلی و بی آزرمی و نفرت پراکنی و خودخواهی و کین توزی می توان از مهربانی، شرافت و احترام به زندگی، دیگرخواهی و بزرگ منشی هم سراغ گرفت و زیبایی را در اوج آن به تماشا نشست. اما ظاهراً بدنه اجتماعی جنبش سبز ادب خود را بالای درختی جای گذاشته اند که در بستر توهم خود فرزانه بینی غرس شده.

داریوش سجّادی
dariushsajjadi@yahoo.com

نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۵
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۲۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
20
2
احسنت
حقیقت گو
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۳۶ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
2
17
ای عجبا !!! آمدند و کندند و سوزاندند و خوردند و بردند و
کشتند و رفتند سبز و زرد و آبی و این سو و آن سو ندارد
ایران را به باد دادید چه جای بخشش ؟؟؟؟؟ من با پوزش از همه ی آزادی خواهان و غیر وابستگان به حزب و گروهی باید بگویم به احمدی جون رای دادم و سخت پشیمانم به خدا سوگند هرگز در هیچ انتخاباتی اینگونه ای شرکت نمی کنم . مگر خدا مرا ببخشد . و بدانم به سود میهنم هست شرکت در آن انتخابات ، تا کنون که اوضاع بدتر شدجنس قیاس شما با این داستان آمنه بهرامی جور در نمی آید مردمی که ستم دیده اند هزاران بدبختی دارند و فریادشان به جایی نمی رسد و پشتیبانی ندارند انتظار داری برای احمدی جون و دار و دسته اش فرش قرمز پهن کند؟
من اکنون نه سبزی هستم نه آبی نه سرخ و نه .... آزاد و رها از حزب زدگی با اینهمه می گویم ایرانی در دی ماه 1388غیرت و مردانگی خود را نشان داد و تا باز این عقده ها سر باز نکرده کاری کنید که ( الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم )= حکومت با کفر پا بر جا می ماند با ستم هرگز ( پیامبر اعظم و اکرم ) چین 1.5 میلیاردی کافر ! جهان را می چرخاند اسلام ناب شما مردم مومن زن و بچه ها و آزادی خواهان زجر کشیده .....
انتظار دارید چه کار کنند گر چه خویشتنداری بسیاری
کردند و این شد که می بینید ادب امام جمعه ی مشهد را در نهم دی ماه 88 فراموش نکرده ایم از صدا و سیمای ادب گستر شنیدم از زبان احمدی جون اینها را فراموش نمی کنیم .دمت گرم شعارهای خوبی بود باز امیدوار شدیم !!!
کشته ما رو این ادبتون دکتر برای ما تز صادر نکن !!!
از همه ی دوستان خواهش می کنم برای آمرزش گناه بزرگ من که همانا رای دادن به احمدی جون بوده ، دعا فراموش نشود !!! درود بر ایرانی با غیرت و آزاد مرد دور از
همه ی حزب بازی ها گذشت زمان بت سازی و بت پرستی و نادانی و واپسگرایی و بی خیالی برای دین نکوشند برای جان که می کوشند برای میهن و برای فرهنگ برتر ایرانی هم شده نمی گذارند صدا و سیما بنیان پارسی را ویران کند و آبروی ایرانی با فرهنگ را در جهان بریزند . بس است پنهان کردن بزرگان و اندیشمندان ایرانی
آیا گوش شنوایی هست ؟ نیست پس حقتان است هر چه بر سرتان خواهد آمد و آمده !!!
ای زبر دست زیر دست آزار / گرم تا کی بماند این بازار
سعدی
راستی اگر به خود تو یه سوزن بزنند باز هم اینگونه بلبل
زبانی می کنی ؟ گمان نکنم .
پاسخ ها
ناشناس
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۰۹:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
واقعا نظر بسيار زيبايي بود. احسنت
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۵۶ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
2
22
اولا که اگه صورتتون رو میسوزوندن مطمئنا نمیتونستید به آمنه ایراد بگیرید که چرا طرف رو تحقیر کرده ( خوب کرده دمش گرم) نکنه توقع داشتید دستشم ماچ کنه؟!!
ثانیا چیزهای بی ربط رو به هم ربط داده آسمون ریسمون نبافید
ثالثا با این حرفای صد من یه غاز نمیتونید چهره ی آقای خاتمی رو در ذهن ملت آگاه مخدوش کنید
باور ندارید میتونید به کامنتای بعدی مراجعه کنید
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۰۶:۲۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
0
14
‫جناب سجادی، بروید ایران از نزدیک ارشاد بفرمایید، تاثیرش بیشتر است!
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۰۶:۴۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
0
9
‫یکی را بینایی و زیبایی به جور ستانده اند،و او سارق العین خود را در لحظه قصاص، گیرم به یک تقاص کرده و هم بخشیده، و حالا این رند حق پرست! از هزارها فرسنگ در ناف ناز و نعمت برایش دستور العمل عفو مینویسد! حکایت معروف اخوی حاتم طایی است و نحوه شهره گشتنش از فرط حسادت به برادر بخشنده اش به گمانم، اما این چاه عمق ندارد و زمین سفت است- داریوش خان صورت بپوش که پژواک تسخر زدن به بزرگوار دلسوخته ی صورت باخته ای چون آمنه، بی مقدمه و بی امان به صورت رند عیار در امان نشسته ای چون شما هم برمیگردد- ولو ادرار (مقرری) حلال باشد!
مردمک
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
0
16
جناب اقای سجادی بد نیست توجه شما رو به نکاتی در مورد هر دو بُد قضیه جلب کنم

اول مسئله آمنه..... که بنده بر خلاف شما که قائل به بخشش بدون منت هستید ،در همون خبر بخشش ( که چند روز پیش در همین سایت درج شد ) طی کامنتی که گذاشتم عرض کردم که آمنه اشتباه کرد....و ادامه دادم که : ترحم بر پلنگ تیز دندان ستمکاری بُود بر گوسفندان) ؛ شما اگر صحبتهای امروز آمنه دال بر فحاشی مجید بعد از بخشش رو بخونین خواهید دید که حق با من و امثال من ِ عامی بوده نه شما روشنفکران ِ برج نشین

و اما در مورد اقای خاتمی و طرفداران ایشون و مسائل انتخابات.....؛ بنده از شما می پرسم وقتی یک طرف قضیه باتوجه به تریبونهایی که در دست داره و قدرتی که در اختیارشه تمام فحاشی هارو به مخالفان و رقیبانی میکنه که تریبونی در دست ندارن.... و وقتی همین طیف شروع میکنه به بازداشت و غیره و غیره... اون وقت شما فکر میکنین کسانی که در مقابل ایشون هستند و نه تریبون دارن و نه قدرت مقابله ، و تنها کاری که میتونن بکنن استفاده از پتانسیل طرفداراشونه ؛ شما بودی چیکار میکردی؟
سلمان
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
0
16
بهتر بود كه اين قسمت سخنان آقاي خاتمي را هم مطالعه مي فرموديد بعد قضاوت مي كرديد هر چند كه آن چيزي كه شما آن را به آقاي خاتمي نسبت مي دهيد بيشتر شايسته خود جنابعالي با اين نقد آبكي تان مي باشد.
"آیا در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی نیز نمی توان از آمنه آموخت و بحران را با آرامش و تنش را با احترام به یکدیگر و پاس داشت حق و حرمت انسان و دوری از غرور – بخصوص آنان که قدرت بیشتری دارند – سودا کرد؟"
اين سخنان خطاب به دو طرف جريان به قول شما فتنه 88 با تاكيد به طرف قدرتمند تر مي باشد و نشان دهنده اخلاق مي باشد با اين حرفها نمي توانيد اخلاق اين سيد بزرگوار را زير سوال ببريد. با اين نقدهاي يك طرفه نمي توانيد موج بي اخلاقي كه در حرف هاي رئيس جمهور و طرفداران ايشان بوده را انكار كنيد. خواهشا يك طرفه به قضاوت نرويد. اشتباه طرف قدرت اگر بيشتر از سبزها نباشد مطمئنا كمتر نيست.
درود بر خاتمي عزيز
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
0
15
بعضي با اسمان و ريسمان كردن سعي دارند از اين نمد كلاهي براي خويش بسازند. بعضي استادانه و بعضي ناشيانه. بنظر ميرسد اقاي سجادي از حول حليم در ديگ افتاده حد اقل زمان خوبي را براي اينكار انتخاب نكرده و كمي از زمان عقب است.
IRAN
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
0
19
با اين مقاله كاملا مخالفم!
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
0
12
داریوش جون این مطالب رو توی همون قایق تفریحی چند ده میلیون دلاریت فکر کردی و نوشتی..........
شما که توی خود آمریکا خونه اربابی داری و از متمولین بی دردی بزار خود خانم آمنه نظر بده که کسایی مثل خاتمی که البته چندان علیه السلام هم نیستند مثل شما چی گفتند
محمد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۴:۲۶ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
1
15
این ... گویی بحران اقتصادی ایالات متحده حسابی فشار اورده .
اوکتای
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۴۶ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
1
14
آقای سجادی را از شبکه هما می شناسم.متاسفانه ایشونخودشون رو در هر زمینه ای ضاحب نظر می دونن و با نثر پر اشتباه خود افاضات غیر منطقی و هذیان گونه صادر می کنند.کاش پیش از هر کاری یک کتاب دستور زبان فارسی مطالعه می کردند.
البته در انتخاب هم گویا قحط الرجال نویسنده ایجاد شده
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۲۳:۰۰ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۲
1
11
تمام تریبونها حتی عصر ایران دستتونه بعد هم میگید ما بر حقیم چون.....
وقتی فرصت کوچکترین دفاعی به طرف مقابل نمی دهید و حتی جایی برای دفاع قبل از مرگ قایل نیستید چگونه خود را بر حق می نشانید و بر جایگاه قضاوت دیگران را متهم میکنید آقای سجادی.
آقای خاتمی یا هر کسی که شما بر انتخابات و رفتارهایش در زمانی خاص به بهانه حرف زدن در خصوص یک از قصاص گذشته می تازید کجا فرصت پاسخگویی دارد؟ صدا و سیما؟ مطبوعات؟ .... عصر ایران؟
من کاری به نظر شما آقای خاتمی یا هر کس دیگری ندارم. فقط می گویم ر"سم مردانگی نبود که مرد را که می بخواهید کشید به دو بدار برید" اگر داستان حسنک وزیر را از زمان دبیرستان به خاطر دارید....
ناشناس
|
NETHERLANDS
|
۰۰:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۳
1
13
فکرمیکنم ایشون قصد مجانی ایران آمدن داره !!!مجیز گویی برای همینه !همایش ایرانیان این صحبتها فعلا تمام شده آقا دیر آمدی ...شما هر چی براتون بفرستند را باید بزنید تو سایت مطلب کم دارید!!!!!!!!
فروتن
|
NORWAY
|
۰۰:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۳
1
14
تو شهر کورها آدم یک چشمی پادشاهست. کمبود تحلیلگرحرفه ای را درجامعه فعلی احساس ودرک می کنیم .آقای انتخاب جون اینقدر خودتو آزار نده و بیگدار به آب نزن . سرگرمی و جوک خیلی بهتر از تحلیل های! ! سطحی و... پعضیهاست.
احمد هاشمی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۲۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۳
0
5
نمی دانستیم الفاظی مثل بزن توی آب سرد بز غاله و بز غاله گوساله عین ادب است به آقای سجادی تو صیه می کنم یا ملاکهای خود را برای در ک ادب مروری دوباره کند و یا اینکه بجای دیدن بی بی سی مقداری هم به صدا و سیمای ایران گوش جان بسپرد یقینا شنیدن سخنان امثال طائب و علم الهدی خالی از لطف نیست حالا کاری به ادب آموزیهای حاج منصور و حج سعید نداریم
غریب آشنا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۱:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۳
0
8
بابا تو دیگه کی هستی؟ دست شیطونو بستی
ميلاد
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۳
0
10
اين مقاله را كيهان شريعتمداري در شماره چهارشنبه خود به چاپ رسانده است. نويسنده را بهتر بشناسيد
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۰۶ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۳
0
6
عده ای در امریکا نشسته اند و فقط بلدند ایراد بگیرند و هزینه اضافی بر گرده مردم ازادی خواه سوار کنند.
اقای سجادی اگر خیلی باسوادی ,اگر خیلی اخلاق گرایی و اگر شجاعت داری از قدرتمداران انتقاد کن
ناشناس
|
UNITED STATES
|
۰۱:۱۰ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۴
0
6
انتخاب خواهش میکنم در انتخاب مقاله نویس ها بیشتر دقت کن. مقالات این آقا بسیار ..... چرا ارزش خودت رو پایین میاری. این مقالات در حد روزنامه کیهانه نه انتخاب
رضا سلیمانی
|
BELGIUM
|
۰۲:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۴
0
7
برادرم، این نوشته نامه ای برای خاتمی بود یا انتقاد از بی بی سی، برنامه هایش و برنامه سازانش؟ قطع یقین شما نمی توانید انتظار داشته باشید که اخبار درست را از بنگاه خبرپراکنی بی بی سی بگیرید، همانطور که هیچ آدم عاقلی اخبار سوریه را از رسانه های ایران نمی گیرد. این اولین موضوع. نمی شود که با هرکه دشمن بودیم در هرمطلبی چه راه بدهد و چه راه ندهد بتوپیم. خلط مبحث است و مطلب را به حاشیه می برد. بالاخره هر تحلیلی هدفی به دنبال دارد. می توانید در مطالب جداگانه مدام به بی بی سی و وی او ای بتازید اما مخلوط تحلیلی درست نکنید که امروز یکی از مشکلهای ایران ما همین تحلیل! هاست.
دوم، بسیار موضوع مهمی است وقتی شرایطی را درک نکردیم درباره آن اظهار نظر نکنیم. من هم مثل شما در زمان انتخابات در ایران نبودم، در سفارتخانه رای دادم. اتفاقات قبل و بعد از آن را هم خوب به یاد دارم. به دلیل مشغله کاری آن دوران هر روز اخبار را زیر و رو می کردم. در تمام این مدت هرگز به خود اجازه ندادم که درباره آن دوران و شرایط قبل و بعد از آن اظهار نظر کنم. اساسا ما که در خارج از ایران زندگی می کنیم در چنین شرایطی نظرمان محلی از اعراب ندارد. شنیده اید که احساس سوختن به تماشا نمی شود؟! هرچه بگوییم مصداق لنگش کن است! درک فضای جامعه تنها با شنیدن اخبار و خواندن میسر نیست، حضور مداوم فعالانه می خواهد (اکتیو و نه پسیو).
از این موضوع گذشته رعایت انصاف در انتقاد واجب شرعی است. این شعارهایی که نوشتید درست، اما شعارهایی طرفداران آن گروه چه؟ آنها را شنیده اید؟ خوانده اید؟ گاها خواهر و مادر مخالفین سبز هم در شعارها کاربرد داشتند. این سکه دو رو داشت، طرفی احمدی نژادی ها و طرف دیگر سبزها. این سکه مدت ها روی حاشیه بیرونی اش چرخ می خورد تا بالاخره به سود احمدی نژادی ها بر زمین نشست. آنچه آقای خاتمی تلاش دارد به دولتمردان و حکومتگران بفهماند این است که مشروعیت هر حکومتی از رای مردم می گذرد. اینکه حاکمین موظف به رعایت حقوق اقلیتند. به انواع زبان ها می خواهد بگوید؛ اینکه وقتی دعوایی میان یک جوان 160 سانتی 50 کیلویی و یک ورزشکار 250 کیلویی 2 متر و 20 سانتی اتفاق می افتد، شرط انصاف نیست تا جایی که آن جوان می خورد کوبیدش. یادمان نرود که حکومت با چنین رویکردی حتی قادر نخواهد بود 50 درصد مردم را به صحنه بیاورد. از یک طرف عده ای دلسرد و نومید باقی خواهند ماند و از طرف دیگر طرفداران محافظه کاران وقتی ببینند طرف مقابلی وجود ندارد دلیلی نمی بینند که از صبح در صف انتخابات بمانند؛ سرآخر یکی از میان آنها به مجلس خواهد رفت. خاتمی سعی دارد بگوید اینکه می خواهید مردم را با جریان انحرافی بترسانید و بکشانیدشان به صحنه انتخابات امکان پذیر نخواهد بود، چون سرآخر آنها هم از همان بطن اصولگرایان خارج شده اند.
آنچه خاتمی انجام می دهد لازمه جامعه امروز ماست. یک آشتی همه جانبه. اگر تمایلی به حمایت ندارید و مایلید که اوضاع همینطور قمر در عقرب بماند ایرادی نیست، ادامه بدهید انتخاب هم که بالاخره میان رسانه های داخلی حداکثر آزادی عقاید را رعایت می کند. اما اگر این شرایط را به سود کشور نمی دانید لااقل سنگ اندازی نکنید. یادتان نرود که خاتمی دو دوره رئیس جمهور کشور 70 میلیونی بوده، سالها وزیر مدیر بوده، کشور را در مسیر تعالی هدایت کرده و از بزرگترین مردان سیاسی ایران محسوب می شود. دست آخر من و شمایی در آن سوی آبها که حداکثر فعالیتمان مثلا 10 سال قبل در فلان وزارتخانه بعنوان مشاور و یا فلان رسانه بعنوان خبرنگار بوده، اگر هزار مرتبه بدتر نباشیم، قطعا بهتر از خاتمی نمی دانیم چه دارویی درمان درد امروز ایران است.
خسته نباشید. به امید مطالب بهتر و تحلیل های عمیق
ایرانی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۶:۰۲ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۵
1
1
دم گرم حرف حق رو زدی. تو نظرات نگاه کن بیچاره ها آتیش گرفتن؟ سبزها حقیقت تلخه؟!
خدایا چقدر حال میده نظراتو بخونی!

لطفا چاپ
نظرات بینندگان