arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۳۶۸۰
تاریخ انتشار: ۱۵ : ۱۱ - ۱۲ مرداد ۱۳۹۰

حسین علیزاده: جامعه ما از خشونتي برخوردار است که با واژه عشق و دوستي غريبه شده

گروه موسيقي دوستي از تاريخ 5 تا8 مرداد ماه با حضور حسين عليزاده و شهرام ناظري به صحنه رفت. عليزاده و ناظري گويي با تشكيل اين گروه به دنبال آن هستند تا باب دوستي دوباره اي ميان هنرمندان طراز اول اين حوزه فراهم آورند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : گروه موسيقي دوستي از تاريخ 5 تا8 مرداد ماه با حضور حسين عليزاده و شهرام ناظري به صحنه رفت. عليزاده و ناظري گويي با تشكيل اين گروه به دنبال آن هستند تا باب دوستي دوباره اي ميان هنرمندان طراز اول اين حوزه فراهم آورند.

تشكيل گروه موسيقي دوستي از نگاه عليزاده و ناظري به تازه كردن رفاقت هاي قديمي خبر مي دهد. عليزاده مي گويد؛ نبايد منتظر بود تا دولت ما را به هم پيوند بزند، بلکه خودمان بايد دست به کار شويم. او همچون گذشته مميزي را نقد مي كند كه نتيجه اي جز خشكاندن ريشه ها ندارد.

    وي همچنين مي گويد: کساني که در رشته موسيقي شاخص بودند بايد درعين حال كه باهم دوست هستند؛ اما راه خودشان را بروند نبايد دست و پاي هم را ببندند.

    ايلنا به بهانه برگزاري اين کنسرت با استاد به گفت وگو نشسته است:
    
    
    هدف شما از راه اندازي گروه موسيقي دوستي چه بوده است؟
    شرايط جامعه ما از خشونتي برخوردار است که با واژه عشق و دوستي غريبه شده است و هرکسي در هر کار و رشته اي چه هنري و چه غيرهنري؛ نبايد منتقد جامعه باشد و بگويد که جامعه اين گونه شده است. اما ما نبايد يادمان برود که جزئي از اين جامعه هستيم. زماني که ديدم دوستم آقاي مشکاتيان خيلي زود از ميان ما رفت، فهميدم که سال ها زود مي گذرد و بايد قدر دوستان و روزهايمان را بدانيم و به خاطر همين دست به کار شديم.
    ما ايراني ها نمي توانيم و ياد نگرفته ايم به هم ابراز علاقه کنيم. به نظر من اگر بتوانيم به هم عشق بورزيم ناخودآگاه نيرويي در درون ما رشد مي کند که جنبه مقدسي دارد.
    
    
    يكي از مشكلات گروه هاي ايراني به اين مربوط مي شود كه عمر آنها زياد نيست. آيا در آينده هم گروه دوستي كنارهم خواهد بود و آيا از برنامه هاي ديگر اساتيد نيز استفاده مي كنيد؟
    باتوجه به استقبالي كه از كنسرت گروه موسيقي دوستي شد، قرار است در پاييز نيز همين برنامه را تكرار كنيم. من و اعضاي گروه دوستي تمايل داريم که افراد ديگر هم که شاخص هستند به گروه اضافه شوند و ما در سال ديگر با تعداد بيشتري اين کنسرت را برگزار کنيم.
    
    
    شما به تازگي با محسن نامجو اجرايي در آمريکا داشته ايد.
    زماني که در آمريکا بودم به ياد يک دوست خيرخواهي که پزشک بود براي برگزاري يک کنسرت برنامه ريزي کردم. در اين کنسرت من و پژمان حدادي بداهه نوازي کرديم. در آن کنسرت وقتي خواستم به روي صحنه بروم ديدم که محسن نامجو روبه روي من ايستاده است که حس خوبي براي هر دوي ما بود. زماني که قسمت اول را برگزار کردم به ذهنم رسيد که نامجو به عنوان يک هنرمند شاخص است و درست نيست که يادي از ايشان در اين کنسرت نکنيم. به شنونده ها گفتم که خبري ديگري هم دارم و آن خبر اين است که محسن نامجو هم در سالن است و من مي خواهم از ايشان دعوت کنم روي صحنه بيايد و يک قطعه اجرا کند. ايشان خيلي متاثر شد و گريه کرد. من قطعه «ترکمن» را اجرا کردم و ايشان به شيوه آوازهاي ترکمن آن را خواند که با اين اجرا شور و حال عجيبي ايجاد شد.
    
    
    خيلي ها انتقاد کردند که حسين عليزاده نبايد با آقاي نامجو ساز مي زد. نظرتان در اين باره چيست؟
    هيچ کس نمي تواند به من بگويد که چه کاري انجام دهم. من کار خودم را انجام مي دهم. من مي خواستم اين را ثابت کنم که امثال ما که موسيقي ايراني کار مي کنيم، عبوس و گرفته نيستيم. خيلي ها منتقد موسيقي نامجو هستند و خيلي ها هم کار ايشان را مي پسندند؛ چيزي که مشخص است اين است که آقاي نامجو آدم خلاقي است بنابراين چنين انتقادي نه تنها چيزي از من کم نمي کند، بلکه به نظر من خودم شيوه جديدي را امتحان کردم.
    
    
    يك نظريه وجود دارد که گفته شده موسيقي سنتي ما همپاي حوادث اجتماعي و جريانات اجتماعي پيش نرفته است. مثلازماني شما «سواران دشت اميد» و «ژاله خون شد» را ساختيد، ولي الان به اين شکل نيست؛ چرا به اين سمت کشيده شديم؟
    در آن زمان نيازي به مجوز نداشتيم ولي الان اگر اين کارها رابسازيم بايد آن را داخل کشو بگذاريم؛ چون به راحتي نمي توانيم براي آن مجوز بگيريم. درحال حاضر مميزي يک داستان واقعي و جدي است که ريشه ها را مي خشکاند. به طور کلي بايد ببينيم که چرا مميزي به وجود آمده است و مساله اقتصادي در اين زمينه بسيار مهم است مثلااگر شما بخواهيد کاري را منتشر کنيد، اگر کاري بدون كلام باشد تيراژ بسيار پاييني خواهد داشت و اگر با آواز کاري منتشر کنيد، مشکلات در زمينه شعر به وجود مي آيد و بسياري از اشعار مميزي مي شوند. اگر براي شعرهاي معاصر بخواهيم مجوز بگيريم فقط 10 درصد از آنها مجوز مي گيرند. براي من خيلي جالب است چون هم در داخل و هم در خارج اين سوال از من پرسيده مي شود و ما بايد به دنبال علت آن باشيم. بايد به دنبال اين باشيم که چرا ذهن هاي خلاق وجود ندارد؟ به عنوان مثال اگر من بخواهم براساس عقيده ام آهنگي بسازم ممکن است نه تنها به آن مجوز ندهند بلکه تا آن جا هم پيش روند که آن را بسوزانند.
نظرات بینندگان