پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : «رد صلاحيت احمدينژاد تاثير چنداني بر من نداشت. البته كمي دغدغه داشتيم ولي دغدغهمان تا اندازهاي رفع شد. دغدغه نسبت به حضور احمدينژاد در انتخابات و تكرار همان شيوه مناظرات گذشته از سوي وي و اين كه تكرار آن جور مناظرهها، چه اصطكاكهايي بين مردم و چه وضعي در جامعه ايجاد ميكند.»
به گزارش انتخاب به نقل از ایسنا، حميدرضا ترقي اگر چه مايل نبود درباره احمدينژاد و شوراي نگهبان حرفي بزند، ولي نهايتا سوالات مربوط به رد صلاحيت احمدينژاد را بيپاسخ نگذاشت. او به عنوان اصولگرايي كه سالها حامي احمدينژاد بود، اكنون از رد صلاحيت احمدينژاد خرسند است. ترقي در اين مصاحبه، ابتدا گفت دلايل رد صلاحيتها ربطي به افكار عمومي ندارد ولي در پايان به اين نكته اشاره كرد كه سياستهاي كلي انتخابات، كه از سوي رهبري نظام ابلاغ شده، اقناع افكار عمومي در قبال تصميمات شوراي نگهبان را ايجاب ميكند.
این پرسش و پاسخ در ادامه میآید:
مطابق پيشبيني اكثر ناظران سياسي، محمود احمدينژاد رد صلاحيت شد. با توجه به اين كه احمدينژاد دو دوره رييسجمهور كشور بود و محكوميتي هم در دادگاه نداشت، به نظرتان چرا رد صلاحيت شد؟
دلايلش را بايد شوراي نگهبان بگويد. به ما ربطي ندارد.
شما به عنوان فعال و تحليلگر سياسي فكر ميكنيد چرا احمدينژاد رد صلاحيت شد؟
من قضاوتي نميكنم. شوراي نگهبان اعلام كرده است كه احراز صلاحيت ميكند نه رد صلاحيت. بنابراين احمدينژاد رد صلاحيت نشد و اين تعبير اصلا تعبير غلطي است.
صلاحيت احمدينژاد قبلا دو بار احراز شده بود. چرا اين بار احراز نشد؟
شوراي نگهبان اعلام كرده كه هر فردي براي همان دوره احراز ميشود و ممكن است براي دورههاي بعدي، به دليل گزارشهايي كه به دست اين شورا ميرسد، صلاحيت آن فرد احراز نشود.
يعني صلاحيت احمدينژاد در اين دوره به دليل عملكردش در دوران رياستجمهوري احراز نشد يا به دليل مواضعش در چهار سال اخير؟
من كه سخنگوي شوراي نگهبان نيستم و در جريان پرونده آقاي احمدينژاد هم قرار ندارم. اين مسائل بر عهده شوراي نگهبان است و دخالت مطبوعات هم در اين مسائل درست نيست.
به هر حال احمدينژاد از نظر هوادارانش ٢٤ ميليون رأي داشت در سال ٨٨. در سال ٨٨ گفته ميشد ابطال پيروزي احمدينژاد يعني وتوي جمهوريت. به نظرتان الان كه احمدينژاد حذف شده، آن جمهور ٢٤ ميليوني در غياب نماينده سياسياش چه كار بايد بكند؟
اگر ميخواهيد فقط درباره احمدينژاد بپرسيد، من به سوالاتتان جواب نميدهم. اين سوالات ربطي به رسانهها ندارد كه بخواهند به آن دامن بزنند و جوسازي كنند.
چون سوالي است كه در افكار عمومي وجود دارد، رسانهها هم به آن ميپردازند طبيعتا.
مگر هر سوالي كه در افكار عمومي وجود دارد، در روزنامهها بايد مطرح شود؟ طبق قانون، شوراي نگهبان بايد دلايل احراز نشدن صلاحيت احمدينژاد را به خود او اطلاع دهد. نيازي نيست اين دلايل در روزنامهها مطرح شود.
اين سوال هم در افكار عمومي به ويژه در فضاي مجازي وجود دارد كه چرا پس از تاييد نشدن صلاحيت احمدينژاد، نيروهاي پليس در محله او به شكل گستردهاي حضور يافتند.
به هر حال همه كساني كه در مظان نامزد شدن هستند، مسوولان امنيتي كشور بايد مراقبتهاي حفاظتي لازم را از آنها داشته باشند.
يعني آن همه پليس براي حفاظت از احمدينژاد در محله نارمك جمع شدند يا براي اين كه از هر گونه اقدام نسنجيده احتمالي احمدينژاد و طرفدارانش ممانعت كنند؟
نميدانم. اينها ديگر مسائل امنيتي است و مسوولان امنيتي بايد به آن پاسخ دهند.
به نظرتان در اين انتخابات، با توجه به تقابل روحاني و جهانگيري با رييسي و قاليباف، آن دو قطبياي كه نبايد ايجاد ميشد، ايجاد شده است؟
نه، دو قطبي ايجاد نشده. حتي اگر احمدينژاد هم ميآمد معلوم نبود آن دو قطبي شكل بگيرد.
درباره نامزد حزب خودتان، مصطفي ميرسليم، چه نظري داريد؟
آقاي ميرسليم قبلا در بين عموم مردم چندان شناخته نشده بود ولي در اين مدت در سطح كشور بيش از پيش شناخته شده است و طبعا مناظرهها ميتواند نقش موثري در ارتقاي جايگاه ايشان در افكار عمومي داشته باشد. ميرسليم تنها نامزد حزبي اين انتخابات است. ساير نامزدها از دل هيچ حزبي بيرون نيامدهاند. بنابراين حضور آقاي ميرسليم در اين انتخابات به سود تحزب و كار حزبي در كشور است.
به نظرتان بين قاليباف و رييسي، نهايتا يك نفر به سود ديگري كنارهگيري ميكند يا نه و اگر هر دو باقي بمانند، كدام يك كانديداي اصلي اصولگرايان است؟
هنوز هيچ تصميمي در اين زمينه گرفته نشده است. بايد مناظرهها انجام شود و موقعيت اين دو نفر در افكار عمومي روشن شود.
چهار سال قبل هم قرار بود نهايتا بر اساس گرايش افكار عمومي، همه نامزدهاي اصولگرا به نفع محبوبترين آنها كنار برود اما اين طور نشد. فكر ميكنيد امسال هم در بر همان پاشنه بچرخد؟
تجربه آن دوره، الان مورد توجه اصولگرايان قرار دارد و راهكارهايي را در نظر گرفتهاند كه وضعي كه در سال ٩٢ حادث شد، اين دوره تكرار نشود.
ين هم سوالي است كه چرا صلاحيت آقاي غرضي چهار سال قبل احراز شد و اين دوره نه. مگر آقاي غرضي در اين چهار سال چه خبطي كرده؟ اين امر براي خود شما عجيب نيست؟
نه! بالاخره سن افراد بالا ميرود و شرايط فرق ميكند. سياستهايي هم كه مقام معظم رهبري درباره انتخابات ابلاغ كردهاند، طبيعتا بر تصميمات شوراي نگهبان تاثير ميگذارد.
شايد هم چون ثبت نام نامزدهاي رياستجمهوري در اثر هجوم داوطلبان نامربوط حالتي كميك پيدا كرد، با توجه به سخنان آقاي غرضي در مناظرههاي سال ٩٢، شوراي نگهبان نخواست كه مناظرههاي رياستجمهوري هم حالت كميك پيدا كند!
دلايل كنار رفتن آقاي غرضي را خود شوراي نگهبان بايد اعلام كند ولي اگر قرار باشد اين شورا سياستهاي ابلاغي مقام معظم رهبري در خصوص انتخابات را ملاك قرار دهد، بايد در همه احراز صلاحيتهاي گذشتهاش تجديد نظر كند و بر اساس مباني جديدي تصميمگيري كند. در اين زمينه، شوراي نگهبان از صاحبنظران استعلام كرد تا مباحث خود اعضاي شورا تكميل شود. تصور ما اين بود كه شوراي نگهبان ملاكهاي جديد را اعلام ميكند تا افرادي كه فاقد سابقه سياسي يا مذهبي يا اجرايي هستند، داوطلب مقام رياستجمهوري شوند ولي در اين زمينه به نظر ميرسد تا حدي كمكاري شده است و جامعه با ملاكهايي كه براي خود شوراي نگهبان روشن است، آشنايي ندارد و به همين دليل انبوهي از افراد فاقد صلاحيت رياستجمهوري، در اين انتخابات ثبت نام كردند.
اگر فقدان سابقه سياسي و اجرايي معياري براي رد صلاحيت افراد است، به نظرتان آقاي رييسي چرا تاييد شدند؟ چون ايشان هم فاقد سابقه سياسي و اجرايي است.
اين كه شما ميفرماييد آقاي رييسي سابقه سياسي نداشته، حرف كاملاً بياساسي است. مگر ميشود كسي كه حداقل ١٠ سال مسوول بازرسي كل كشور و در بسياري از حوزههاي امنيتي بوده، سياسي نبوده باشد و از مسائل سياسي كشور مطلع نباشد؟
آقاي رييسي در سازمان بازرسي كل كشور و قوه قضاييه حضور داشتند و الان هم توليت آستان قدس رضوياند ولي آقاي ميرسليم ميتواند بگويد وزير دولت هاشمي و سالها هم عضو حزب موتلفه بوده است.
نوع كاركرد سياسي را با سابقه سياسي مخلوط نكنيد. بايد ديد آن چه براي پست رياستجمهوري لازم است، فعاليت سياسي حزبي است يا اطلاعات و آگاهي سياسي؟ در ذيل مفهوم «رجال سياسي» ذكر نشده است كه رجل سياسي كسي است كه عضو احزاب سياسي بوده باشد يا فلان مقام سياسي در كارنامهاش ديده شود.
با همين منطق، آقاي زاكاني هم بايد تاييد صلاحيت ميشد اما زاكاني صلاحيتش احراز نشد و صلاحيت رييسي احراز شد.
بله، اظهارنظر درباره اين امور نيازمند دسترسي به مداركي است كه شوراي نگهبان در اختيار دارد.
فكر نميكنيد لازم است شوراي نگهبان كمي هم درباره نحوه تصميمگيرياش به افكار عمومي توضيح دهد تا اين همه سوال بيجواب شكل نگيرد؟
در سياستهاي كلي انتخابات، كه آقا ابلاغ كردهاند، به اين نكته هم پرداخته شده كه شوراي نگهبان بايد نسبت به اقناع افكار عمومي جامعه اقدام كند.
محمود احمدينژاد سالها رييسجمهور محبوب جناح سياسي شما بود...
محبوب جناح ما نبود. فقط در دوره اول رياستجمهورياش محبوب جناح سياسي ما بود. بعدش ديگر نه.
بالاخره احمدينژاد تا سال ٩٠ مورد حمايت جناح اصولگرا بود.
تا سال ٨٨. نهايتا ٨٩!
وقتي كه مطلع شديد فردي كه پنج سال رييسجمهور محبوب شما بود، ردصلاحيت شده، احساستان چه بود؟
ما تابع قانون هستيم. مثل اصلاحطلبها نيستيم كه اگر قانون برخلاف نظر ما حكم كرد، اردوكشي خياباني كنيم.
شخصا از رد صلاحيت احمدينژاد ناراحت شديد يا برايتان بيتفاوت بود يا اين كه خوشحال شديد؟
تاثير چنداني بر من نداشت. البته كمي دغدغه داشتيم ولي دغدغهمان تا اندازهاي رفع شد.
دغدغه نسبت به چي؟
نسبت به حضور احمدينژاد در انتخابات و تكرار همان شيوه مناظرات گذشته از سوي وي و اين كه تكرار آن جور مناظرهها، چه اصطكاكهايي بين مردم و چه وضعي در جامعه ايجاد ميكند.