کد خبر: ۳۴۱۹۱
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۰۹ - ۱۷ مرداد ۱۳۹۰

قتل کودک 18 ماهه با دستان مادر بار‌دار

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
زن باردار وقتی کودک 18 ماهه‌اش گریه می‌کرد با عصبانیت دست به جنایتی تلخ زد.

به گزارش انتخاب؛ این زن 29 ساله چند ساعت پس از به قتل رساندن پسرش اقدام به خودزنی کرد که زنده ماند. ساعت 19 پانزدهم مردادماه بود که ماموران کلانتری 136 فرجام در جریان قتل کودکی یک سال و نیمه قرار گرفتند و بی‌درنگ خود را به خیابان فرجام رساندند و با راهنمایی صاحبخانه با پیکر بی‌جان کودکی که در خون مادرش غوطه‌ور بود روبه‌رو شدند.

پدر کودک که با دیدن این صحنه دلخراش شوکه شده بود و به نقطه‌ای خیره شده بود به ماموران گفت: ساعت 18:45 از محل کارم به خانه آمدم و هنگامی که در آپارتمان را باز کردم و به اتاق خواب رفتم دیدم که همسرم خون‌آلود روی تخت بیهوش شده و پسرم «طاها» نیز صدایش درنمی‌آید.

بی‌درنگ با اورژانس و پلیس تماس گرفتم و با آمدن اورژانس فهمیدم پسرم بر اثر خفگی فوت شده و همسرم نیز به دلیل پاره کردن رگ دستش وضعیت بدی دارد.

این مرد در پاسخ به سوال ماموران مبنی بر چگونگی قتل اظهار داشت: 5 ماهی است که همسرم تحت درمان متخصص اعصاب و روان است و مشکل عصبی دارد و در طول این مدت چندین بار وی را برای معالجه به بیمارستان‌های مختلف برده‌ام. در ادامه با انتقال مادر کودک که «منصوره» نام دارد به بیمارستان الغدیر، وی از مرگ حتمی نجات یافت و باحاضر شدن بازپرس عموزاد در صحنه قتل، جسد کودک برای کالبدشکافی به پزشکی‌قانونی انتقال داده شد.

یکی از همسایگان نزد تیم تحقیق فاش کرد که صبح حادثه صدای گریه‌های طاها و جیغ‌های مادرش را شنیده که ناگهان قطع شده است. عموی منصوره نیز گفت که پدر طاها هنگامی که وارد خانه شده است همسر و کودک خود را در حالی که غرق خون بودند در اتاق خواب پیدا کرده و در حالی که قصد داشته با دادن تنفس مصنوعی فرزندش را نجات دهد متوجه شده که وی جان خود را از دست داده است. در کنار پیکر بی‌جان طاها یک نامه از طرف این زن توسط ماموران کشف شد که براساس آن این زن نوشته بود قصد دارد خود و فرزند 5/1 ساله‌اش را راحت کند.

با نجات منصوره از مرگ، وی روی تخت بیمارستان تحت بازجویی قرار گرفت و در حالی که گریه می‌کرد، گفت: «سروصدای طاها خسته‌ام کرد و در یک لحظه کنترل خودم را از دست دادم و گلویش را چسبیدم فکر نمی‌کردم کشته شود، بعد نامه‌ای نوشتم و از شوهرم خداحافظی کردم سپس به سر کار شوهرم زنگ زدم، نمی‌توانستم بدون طاها زنده بمانم و ای کاش می‌مردم».
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
008
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۰:۲۷ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۷
0
0
خيلي تاسف باره ناراحت شدم بيچاره طاها كوچولو...
ناشناس
|
CANADA
|
۲۱:۳۸ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۷
0
0
دلم براش می سوزه چون بعضی اوقات فشار روحی کنترل رو از انسان می گیره البته حق بهش نمی دم ولی به عنوان یک مادر می تونم باهاش احساس همدردی کنم که الان چه احساسی داره و امیدوارم خدا هم اونو شفا بده و هم صبر
نظرات بینندگان