پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
سرویس سیاسی «انتخاب»؛ محسن پورحسین: بر اساس یک نتیجه تجربی می توان این ادعا را داشت که «آنچه اتاق های تصمیم سازی اصولگرایان می گذرد را همیشه می توان با ریخت شناسی رفتار سیاسی چند چهره از آنها به خوبی حدس زد ».
غلامعلی حداد عادل یکی از همین افراد است . کسی که در دوران حذف راست گرایان سنتی و موثر جناح همچون علی اکبر ناطق نوری تلاش کرده است در ویترین اصلی جناح اصولگرا قرار بگیرد . حدادعادل غالبا روی پرده قرار دارد و تصمیمات جناح را رسانه ای می کند ؛ اما نکته جالب این ماجرا فرزند اوست؛ فرید الدین حدادعادل که بیشتر در تحولات پشت پرده قرار دارد ؛ البته بیشتر اوقات و نه همیشه! حالا چند روز مانده به انتخابات ، پسر بیشتر از پدر رسانه ای شده است . پدر درگیر تحولات و تصمیم سازی های پشت پرده است اما پسر ترجیح داده دست به دست یک نامزد انتخاباتی و در حالی که میلیون ها نفر چشم به تلویزیون دوخته بودند تا مناظره دوم را تماشا کنند وارد رسانه ای ملی شود . او در کنار سرتیم های انتخاباتی نامزدهای حاضر در مناظره نشست و وهنگامی که دوربین تلویزیونی در حال مصاحبه با ابراهیم رییسی بود خود را در کادر فیلمبردار قرار داد تا شاید به همه گرایش سیاسی خانواده دکتر حداد عادل را اعلام رسانه ای کند . به نظر این مساله ای جالب است که می توان آن را مورد بحث قرار داد .
مخالف سنتی ها ؛ حامی چپگرایان جناح
قبل از هر چیزی باید نسبت سیاسی حدادعادل ها با طیف های مختلف اصولگرایان را مورد توجه قرار داد . باید به چند سال پیش بازگشت. به دورانی که چپ گرایان جناح به یکباره و البته در وقتی مقرر پشت مهمترین چهره خود را خالی کردند . درباره انتخابات سال ۸۴ سخن می گوییم . آن زمان که علی اکبر ناطق نوری برای دوران پساخاتمی تلاش می کرد یک گزینه راستگرا را با اجماع درون جناحی راهی انتخابات برای رسیدن به پاستور کند . ناگهان اما چپگرایان جناح ساز دیگری کوک کردند و علیه سنتی ها شورش کردند . آنها مخفایانه یک شورای هماهنگی دیگر را پایه گذاری کردند و نتیجه آن انتخابات هم همان شد که نه آنها می خواستند و نه مطلوب سنتی ها بود . چپگرایان در آن انتخابات یکی از دلایل اصلی روی کار آمدن محمود احمدی نژاد شدند .
گفته شد که در آن انتخابات پسر حدادعادل در ستاد انتخاباتی قالیباف بوده است .چند سال گذشت اما احمدی نژاد همه اصولگرایان را حتی چپگرایانشان را هم از خود دور کرد . او حتی دیگر آن رفاقت سابق را با غلامعلی حداد عادل نداشت . مجادله این دو چهره سیاسی در آن دوره بسیار قابل تامل بوده است . برای بهترفهمیدن شرایط آن دوران و نگاه پدر و پسر حداد عادل به طیف های سیاسی می توان به مصاحبه ای از فرید الدین حداد عادل اشاره کرد که توضیحاتی خوبی در این مورد داده است . این مصاحبه در سال ۱۳۸۹ انجام شده است :« پدرم سلامت جمعيت ايثارگران و دوستانشان در اين طيف را بيشتر از بقيه قبول دارد. سالها پيش از دهه هشتاد پدر به جناح راست و دوستان حزب موتلفه پيام ضمني داد که جامعه به چهره هاي جديد و طيفهاي سياسي جديد نياز دارد و اين ضرورت نسلي است و الزاما به ضعف آقايان برنميگشت ولي آن حرف شنيده نشد تا گروههاي جديد ظهور کردند. امروز کدام حزب موقعيت اجتماعي قدرتمندي دارد که ايثارگران ندارد. بايد کف راي سنتي را در انتخاباتي که خود به تنهايي وارد آن شده است بيرون کشيد و ديد که وضعيت آنها چيست. هرجا آنها ليست جداگانه دادند مثلا شوراي شهر سوم مشخص ميشود موتلفه چقدر راي دارد. البته سابقه و عملکرد اين طيف خوب و آدمهاي متدين در آن زياد هستند ولي خاستگاه سياسي راست سنتي و موتلفه خيلي قوي نيست. در حال تضعيف هم هست ضمن آنکه احمدينژاد خاستگاه سياسي سنتياش جمعيت ايثارگران است. دليل رياست آقاي لاريجاني بر مجلس حمايت راست سنتي از ايشان است. خاستگاه سنتي آقاي علي لاريجاني موتلفه است. يکي از نشانه هاي آن دوستي قديمي مرحوم کردان و آقاي لاريجاني و چهرههاي راست سنتي است. آقاي کردان در کنار افرادي نظير آقاي رحيمي خيلي براي رياست مجلس آقاي لاريجاني زحمت کشيدند و البته آن بازي را بردند.»
انتخابات متفاوت
«بنده و آقایان قالیباف و ولایتی با هم قرار گذاشتهایم که باهم رقابت نکنیم و هنوز هم هیچ کس نمیداند که چه کسی از بین ما کاندیدا می شود.» این سخنان حدادعادل در بهمن ماه سال ۹۱ در حال یبیان شد که بی قراری این سه چهره اصولگرا برای ماندن در عرصه انتخابات کار را به آنجا رساند که آن ائتلاف به ماجرایی طنز آمیز تبدیل شود . تا انجا که محسن رضایی در جریان رقابت های تند و تیز این سه چهره با یکدیگر در مناظره تلویزیونی رو به دوربین و خطاب به قالیباف گفت :« مگر شما ائتلاف نکرده بودید شما با این همه اختلاف عقیده چگونه با آقای قالیباف و حدادعادل ائتلاف کردید و نتیجه این ائتلاف چه شد؟ »
حدادعادل در آن انتخابات تا روزهای آخر نامزد ماند و تقریبا در انتها انصراف داد . دربیانیه انصراف او نامی از نامزدی دیگری نیامد و او نگفت که دقیقا به نفع چه کسی انصراف داده است . در این بیانیه آمده بود :« شرکت اینجانب در ائتلافی که به«ائتلاف سه گانه» یا «ائتلاف پیشرفت» موسوم شد دقیقاٌ برای آن بود که نامزدهای اصولگرا در رقابت با یکدیگر سبب شکست اصولگرایان نشوند. ما با هم برای تلاش در راه پیروزی اصولگرایان عهد و پیمان بسته بودیم و من دقیقاً بر آن عهد و پیمان استوار ماندهام. اکنون برپایهی این مقدمات، امروز دوشنبه 20 خردادماه 1392 با در نظر گرفتن واقعیتهای پیش رو در صحنهی انتخابات و با توجه به نیت و انگیزهای که از آغاز حضور در ائتلاف داشتهام به عهد خود وفا میکنم و انصراف خود را از نامزدی انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران اعلام مینمایم تا به سهم خود به پیروزی اصولگرایی در این انتخابات کمک کرده باشم. امیدوارم سایر نامزدهای اصولگرا نیز در این لحظهی خطیر و حساس به وظیفهی خود عمل کنند»
اما ماجرای این شکست را به روایت فرید الدین حداددعادل در مصاحبه ای که در مردادماه سال ۹۲ انجام شده ببینید :« باید اصولگراها بپذیرند که شکست خوردند . پیروزی آقای روحانی اگرچه پیروزی فراگیری نبود و او رأی بالایی نیاورد، اما در بین همهی اقشار، اکثریت بود. پس شاید بهتر باشد بپرسیم که چگونه آقای روحانی به اقبال عمومی در جامعه دست پیدا کرد. آرای وی شامل رأی اقشار ضعیف، ساکنین شمال شهر تهران و حتی اهالی زادگاه آقای قالیباف (شهر طرقبه) است؛ کما اینکه بر خلاف انتظار، آقای قالیباف در طرقبه هم رأی نیاورد. بخش مهمی از این شکست محصول نوع رویکرد آقای احمدینژاد است. بخش مهم دیگر به کلیت جریان اصولگرایی بر میگردد. در نهایت، رفتارهای انتخاباتی اصولگرایان در نحوهی عملکرد اصولگراها و میزان رأیآوری آنها مؤثر است.»
به بیان دیگر ، غلامعلی حداد عادل این بار نیز در غیبت چهره های بزرگ جناح راست ، از جمله ناطق نوری تلاش کرد تا یک ائتلاف را برای پیروزی در انتخابات سامان دهد که باز موفق نبود .
انتخابات مجلس دهم
وقتی اصولگرایان همچنان از ساختمان ریاست جمهوری دور بودند زمان حضورشان در پارلمان نیز به آخر نزدیک می شد . دوباره دست به کار شدند برای ایجاد ائتلاف . حدادعادل جلوتر از همه بود ؛ او چهره های مطرح جناح را به خانه خود می برد تا در جلسات شبانه تکلیف این انتخابات و فهرست جناح را مشخص کند . لیست آنها نوشته شد اما حتی یک نفر از این فهرست در تهران به مجلس راه نیافت . یک اتفاق تلخ و غیر منتظره .
دوباره انتخابات ؛ دوباره حدادعادل
اصولگرایان چند ماهی است که درگیر فعالیت های انتخاباتی ریاست جمهوری هستند . غلامعلی حدادعادل هم در این مدت بسیار فعال بوده است . بارها سخنرانی کرده و در مصاحبه های متعددی از نحوه فعالیت های اصولگرایان روایت کرده است .او در این انتخابات نایب رئیس هیأت رئیسه شورای مرکزی جمنا بوده است .
حدادعادل در این چند وقت که رقابت میان قالیباف و رییسی بوده تلاش کرده تا گرایش خود را به این که طرفدار کدام نامزد است رسانه ای نکند . اما این وسط یک اتفاق ویژه رخ داده است . فرزند او فرید الدین حدادعادل در کنار ابراهمی رییسی دیده شده است . آنهم در مناظره انتخابات ریاست جمهوری . این حضور سوالات متعددی را به وجود آورده است . اول از همه اینکه آیا حمایت فریدالدین حدادعادل از رییسی ، مستظهر به حمایت پدرش غلامعلی حدادعادل است ؟ آیا این که در قاب دوربین فیلمبرداری که از ابراهیم رییسی مصاحبه ضبط می کرد ، فرید الدین حدادعادل هم خودش را مقابل دید مخاطبان قرار داده بود پیامی ویژه برای قالیباف است ؟ پیامی برای آمادگی کناره گیری از انتخابات ؟ باید دید این بار تصمیم پدر و پسر حدادعادل چه نتیجه ای خواهد داشت .