arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۳۴۴۴۸۵
تاریخ انتشار: ۱۹ : ۱۰ - ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۶

روایتی از خواسته‌های ساکنان مناطق محروم از رئیس‌جمهوری آینده/بی‌اعتنا به شعارها، امیدوار به اشتغال

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه شهروند نوشت: دو روز مانده به یکی از مهمترین رخدادهای سیاسی چهار‌سال آینده ایران و درحالی‌که در و دیوارها پوشیده از پوستر و برنامه‌های کاندیداهای ریاست‌جمهوری برای آینده کشور است، در بین اقشار کم‌درآمد چه می‌گذرد؟
 
مردم مناطق محروم و روستاهای مختلف چه خواسته‌ای از دولت آینده دارند و با چه معیاری رئیس‌جمهوری خود را انتخاب می‌کنند؟ جمعیت بیش از ۲۵درصدی روستانشین و عشایر و چندین‌میلیون ایرانی زیر خط فقر، راهکار بهبود نسبی شرایط خود را در کدام برنامه‌ها و در ایده‌های کدام جریان فکری جست‌و‌جو می‌کنند؟ قشری که همواره بیشترین مشارکت در انتخابات‌های ایران را داشته‌اند در انتخابات پیش‌ رو چه سرنوشتی را رقم خواهند زد؟ اگرچه پاسخ به این سوالات مطالعه‌ای آماری و دقیق می‌خواهد اما گفت‌و‌گو با ساکنان مناطق مختلف شاید بتواند تا اندازه‌ای سخنان و خواسته‌های جمعیت کمتردیده‌شده را نشان دهد؛ روستانشینانی که به نظر می‌آید کار خود و فرزندان و همچنین بهبود شرایط اقتصادی را یکی از مهمترین خواسته‌های خود می‌دانند اما چندان هم به شعارهای اقتصادی پررنگ و لعاب دل نبسته‌اند.
 
کلینیک‌ها و بیمارستان‌ها را زیاد کنید
زنی حدودا ۷۰ساله در شهر «لنده» از استان کهگیلویه‌و‌بویراحمد، روزگار تنهایی‌اش را با مستمری کمیته امداد می‌گذراند و یک‌ پایش در خانه و پای دیگرش در کلینیک‌ها و بیمارستان‌ است. «مشهدی خیری» می‌گوید تا الان به جریانی که دم از محرومان می‌زند رأی نداده و امیدی به شعارهای آنها ندارد: «زندگی از همین پول کمیته می‌گذرد و می‌دانم که اینها دوست دارند به چه گروهی رأی بدهم اما من به این شعارها امیدی ندارم. همین یارانه‌ها قطع نشود و گرانی‌ها مثل چند سال قبل هر روز بیشتر نشود برای ما خوب است.» او می‌داند که بسیاری از همسایه‌ها و فامیل‌هایش مثل او فکر نمی‌کنند و چند برابر شدن یارانه‌ها را خواسته خود می‌دانند اما زندگی این زن چندان هم مشابه اطرافیانش نیست؛ او سال‌هاست که از تلویزیون فقط فیلم و سریال‌هایش را جدی می‌گیرد، چندان علاقه‌ای به اخبار ندارد و صدای خواننده‌های قدیمی را هم همدم خود کرده است. مشهدی ‌خیری اما از یک مسأله با دقت و جزییات حرف می‌زند و درکنار رضایت از آن، پیشنهاد جدی هم دارد: «توی سن و‌ سال ما، هزینه دارو و درمان از همه‌چیز مهمتر است. با همین دفترچه خدمات درمانی و با ۵‌هزار تومان، پیش هر متخصصی میشه رفت. الان تو شیراز خیلی از بیمارستان‌ها هستند که با دفترچه روستایی عمل مجانی انجام میدن، حالا منطقه ما فقط میشه بریم کلینیک چون زیاد دکتر نیست و همیشه هم شلوغ است. اگر همین کلینیک‌ها را زیاد کنند یا یک بیمارستان خوب بسازند واقعا شرایط این مردم بهتر می‌شود.»
 
امیدوارم کار عسلویه رونق بگیرد
«مهران» جوانی ۲۹ساله، فارغ‌التحصیل مهندسی مکانیک و ساکن «برازجان» در استان بوشهر است. او سابقه چندین ‌سال کار در عسلویه و همکاری با فازهای پارس‌جنوبی را دارد که می‌گوید سیل بیکاری در این بندر به صورت ناگهانی شروع شد: «من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم عسلویه و کنگان به این وضع برسد، چند هزار نفر در فاصله چند ماه بیکار شدیم و هرچه منتظر شدیم شرایط بهتر نشد. می‌گفتند تحریم باعث پیشرفت می‌شود و این داستان‌ها اما برای زندگی ما اصلا این‌طور نبود. در این چند‌ سال شرایط بهتر شده و ما امیدوار شدیم. اگر همین شرایط حفظ شود حتما وضع کار در عسلویه و کنگان بهتر خواهد شد.» او بلافاصله بعد از پایان تحصیلش و با توجه به این‌که از خدمت سربازی معاف شده ‌بود عازم علسویه شد ولی موج بیکاری در این منطقه صنعتی او را هم بیکار کرد: «در این سال‌ها من هر کاری انجام دادم ولی هیچ‌کدام‌شان کار نبود. مغازه زدم، در یک دفتر مهندسی کار کردم و... ولی الان هیچ سرمایه‌ای ندارم. در این یکی، دو ‌سال بعد از توافق کار در عسلویه بهتر شده و اگر شرایط را به هم نریزند حتما بهتر خواهد شد. خیلی‌ها منتظر رونق‌ گرفتن عسلویه و کنگان‌ هستند.»
 
دیده پشیمان و نادیده پشیمان
«یدالله» متولد سال ۱۳۵۲ و دارای سه فرزند پسر است. او ساکن روستای «زمان‌محله» در مرکز دهستان جنت‌رودبار و ناامید از تغییر اساسی در شرایط بیکاری کنونی است، هرچند که شعارهای «پخش پول و افزایش یارانه‌ها» را هم چندان جدی نمی‌گیرد. یدالله می‌گوید در روستای زمان‌محله و دهستان‌های اطراف، مردم عادی و درس‌خوانده‌ها یک تفکر را قبول دارند ولی گروه‌های دیگری هم وجود دارند که تحت‌تاثیر تبلیغات دیگری هستند. او تا کلاس پنجم درس خوانده اما شعرهای زیادی را حفظ است که از آنها برای کمک‌گرفتن درباره بیان خواسته‌اش از دولت آینده استفاده می‌کند: «بی‌وفاهایی به ما شد این گرانی ماندنی است... اردیبهشت ۶۹ این شعر را در مجله‌ای به اسم گل‌آقا خواندم. ۲۷‌سال است که وضع همین شعر است. ذهن من شعرها را خوب به یاد دارد. منظورم این است که بچه‌های ما که دانشگاه رفتند کاری در روستا پیدا نکردند و همه مجبور شدند از روستا بروند سمت کاری که دوست ندارند، الان چقدر بیکار داریم ما؟ برای من آینده بچه‌هام مهم است. من نمی‌خواهم بیایند به من پول بدهند؛ به پسر من ۵‌میلیون پول بدهند بهتر است یا یک شغل. من بعضی روزنامه‌ها را می‌خوانم و می‌دانم که الان امیدی در بین جوانان و مردم نیست. قبل از انقلاب دو نفر در روستای ما اعتیاد داشتند ولی الان خیلی از جوانان افسرده و معتادند. شک دارم که کسی بتواند این وضع را تغییر دهد.»
کشاورز ۴۴ساله مازندرانی همچنان که شعر ۲۷‌سال پیش مجله گل‌آقا را تا آخر می‌خواند، ارتباط خوب با جهان را هم یکی از کارهای خوب چند سال گذشته می‌داند: «می‌گویند آسایش دوگیتی تفسیر این دوحرف است/ با دوستان مروت با دشمنان مدارا. الان من و شما از طریق برادرزاده‌ام با هم ارتباط گرفتیم و داریم صحبت می‌کنیم. این‌که با هم و با جهان ارتباط خوب داشته باشیم، مهم است.» او کاندیدای متناسب با خواسته‌هایش را انتخاب کرده اما با بی‌میلی از امید به تغییر شرایط، به داستانی اشاره می‌کند که از مادربزرگش به خاطر دارد: «مادربزرگ من داستانی می‌گفت که همین وضع امروز ماست. مردی در شمال هیچ کاری نداشت و به هر دری می‌زد به جایی نمی‌رسید. یک روز بعد از باران که قورباغه‌ها بیرون آمده ‌بودند، تعداد‌شان را داخل یک گونی ریخت و به شهر برد. گونی روی دوشش، می‌خواند؛ «دیده پشیمان و نادیده پشیمان» و ازمردم برای تماشای داخل گونی پول می‌گرفت. آنها هم پول می‌دادند ولی همین قورباغه‌هایی را که همه جا جلوی چشمشان بود، می‌دیدند و چون پول داده‌ بودند، به بقیه نمی‌گفتند داخل گونی چه هست. الان وضع ما همین است، امید به این شعارها داشته باشیم، پشیمان می‌شویم و رأی هم ندهیم، باز پشیمان می‌شویم.» یدالله مناظرات انتخاباتی را دنبال کرده است و درباره برنامه‌های تبلیغاتی کاندیداها می‌گوید: «من می‌گویم ما که مسلمانیم، دروغ نگوییم. نامزدها اگر رأی آوردند، بروند کار کنند و اگر نمی‌توانند چرا این همه شعار می‌دهند که مردم نسبت به سیستم و نظام بدبین شوند. با مردم شفاف باشند، الان که درمناظره‌ها همه چی می‌گویند و مردم می‌گویند که این افراد چه کارهایی می‌کردند و ما نمي‌دانستیم. در روستای ما می‌گویند ما به چه افرادی یک عمر اعتماد کردیم.»
 
حفظ امنیت را ادامه دهند
کارگری ساختمانی با ۱۳‌سال سابقه کار دریک شرکت عمرانی و حقوق ماهانه ٨٠٠هزار تومان، امنیت چند سال گذشته در زاهدان و سیستان‌و‌بلوچستان را دستاوردی مهم می‌داند. «محراب» با ٦ فرزند درباره اشتغال هم سخن می‌گوید: «باید امنیت باشد، اشتغال برای جوانان باشد. بیکاری هم کمتر شود. بیشتر برای من این مهم است که هرکسی براساس نظر خود رأی بدهد. ما می‌خواهیم اگر قولی می‌دهند، به قولشون عمل می‌کند. همین‌که درچند سال گذشته توانستند امنیت را حفظ کند، خوب بود، ولی هرکس باید طوری قول دهد که بعدا بتواند به قولش عمل کند.» محراب هر روز از ۷ صبح تا ۴ بعدازظهر به کار ساختمانی مشغول است و درکنار این حقوق، یارانه‌ هم کمک می‌کند که چرخ زندگی‌اش بچرخد. او به شعارهای مطرح‌شده در تبلیغات و افزایش چندبرابری یارانه چندان امیدی ندارد: «من فکر می‌کنم قول‌های بعضی از نامزدها فقط برای این است که رأی بیاورند. ما بلوچ‌ها به کسی رأی می‌دهیم که امنیت را حفظ کند و حقوق ما را هم درنظر بگیرد.»
 
 وام بدهند
و کارخانه‌های کاشی‌سازی فعال شوند
آن‌طور که «ابراهیم» ٥٠ساله می‌گوید، درشهر کوچک «صغاد» استان فارس، هفت، هشت‌سال پیش وام‌های خوبی می‌دادند و سه کارخانه کاشی‌سازی «آباده» زمینه اشتغال فراوانی ایجاد کرده بودند اما دراین چند ‌سال وضع بدتر شده است، او می‌خواهد شرایط قبل ایجاد شود. ابراهیم ترک قشقایی است و سابقه کار معدن «خاک‌نسوز استقلال آباده» را دارد که مانند خیلی از کارگران این معدن، بیکار شده است: «قبلا به جوانان ما وام‌های کم‌بهره می‌دادند که امکان بازکردن مغازه یا کارهای کوچک وجود داشت. کارخانه‌های کاشی‌سازی هم خیلی کارگر داشتند و مثل همین معدن ما، الان کارگرانشان بیکار شده‌اند. بیشتر مردم این شهر می‌خواهند که وضع مثل قبل شود. یارانه‌ها هم بیشتر شود، برای ما مردم بهتر است، مگر ما چقدر برق و بنزین مصرف می‌کنیم که حالا بگوییم قیمت اینها زیاد می‌شود؟»
اگرچه این موارد، بخشی از خواسته‌های ساکنان مناطق محروم را نشان می‌دهد اما باید منتظر ماند و نظر قطعی و کلی آنها را درچند روز آینده و آرایی که به صندوق‌ها خواهند ریخت، مشاهده کرد؛ آرایی که بی‌شک و با توجه به مشارکت بالا درمناطق محروم می‌تواند بر انتخاب رئیس ‌دولت آینده و سال‌های پیش‌روی ایران تأثیر اساسی بگذارد. براساس سرشماری‌ سال ۹۵، بیش از ٦‌میلیون خانوار روستایی و عشایر در ایران وجود دارد که جمعیت آنها ۲۰میلیون و۷۷۹‌هزار نفر یعنی حدود یک‌چهارم جمعیت کل کشور است. درحالی ‌که از ‌سال ۱۳۸۶ به بعد آماری رسمی درباره تعداد افراد زیر خط فقر درکشور اعلام نشده است اما مقامات مختلف از عددی بین ۲۰ تا ۴۰‌درصد کل کشور سخن می‌گویند. اسفند پارسال هم، «پرویز فتاح»، رئیس کمیته امداد امام‌خمینی گفته بود که با احتساب ۸۱۲‌هزار تومان برای خط فقر، حدود ۱۱‌میلیون نفر در ایران زیر این خط زندگی می‌کنند.
نظرات بینندگان