پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : عامل جنايت در سمند نقرهيي كه با پيدا شدن جسد سوختهيي تحت تعقيب بود در كمپ ترك شيشه از سوي پليس جنايي پايتخت غافلگير شد.
ساعت 15: 18 غروب 21 اسفند ماه سال گذشته ماموران كلانتري 176 حسن آباد در جريان پيدا شدن جسد سوختهيي در يكي از زيرگذرهاي آزاده راه تهران- قم قرار گرفتند.
همان روز پس از بررسيهاي ماموران تشخيص هويت پليس در سر صحنه با دستور قاضي شعبه 101 دادگاه فشافويه، تيمي از اداره دهم پليس آگاهي تهران قرار گرفت. با آغاز تحقيقات، كارآگاهان جنايي درنخستين مرحله از اقدامات پليسي خود به بررسي آلبوم گمشدگان پرداختند و به گزارشي برخوردند كه زمان و مشخصات ناپديد شدن تيمور40 ساله شباهت زيادي با مرد سوخته داشت.
برادر قرباني به كارآگاهان گفت: برادرم ساعت 15: 10صبح 21 اسفند ماه با يك سمند نقرهيي از خانه خارج شد و پس از آنكه تا پايان روز به خانه مراجعه نكرد، تصميم گرفتيم تا گمشدن وي را به پليس خبر بدهيم.
قرار مرموز
كارآگاهان در ادامه تحقيقات خود از محل كار تيمور در منطقه سلطان آباد قرباني با آشنايي به نام «محمد» كه مغازه قرباني را كرايه كرده بود، قرار ملاقات داشته تا درباره بدهيهاي قبلي، با يكديگر حرف بزنند با شناسايي«محمد»، كارآگاهان به تحقيق از او پرداخته و مرد مغازهدار ادعا كرد هيچ قراري با تيمور نداشته است.
همزمان با بررسيهاي اطلاعاتي در زمينه قرار مرموز تيمور و محمد مشخصات خودروي سمند نقرهيي نيز در اختيار كليه يگانهاي پليسي سطح كشور قرار گرفت كه به فاصله تنها يك روز از زمان كشف جسد، كارآگاهان دريافتند كه اين خودرو روز 22 اسفند ماه به صورت رها شده، از سوي گشت كلانتري 170 كهريزك كشف شده است.
شكار در دوربين
خودروي قرباني دقيقا در برابر يكي از شعبات بانكي پارك شده و به احتمال فراوان تصوير لحظه پارك خودرو و راننده آن در تصاوير ضبط شده دوربينهاي مداربسته بانكي، وجود داشت. بلافاصله تصاوير اين دوربينها تحت بررسي قرار گرفت و اينبار با به دست آمدن عكس محمد همه راههاي فرار براي وي بسته شد. وقتي كارآگاهان براي دستگيري اين مرد وارد عمل شدند پي بردند محمدكه در جاده ساوه ـ منطقه سلطان آباد زندگي ميكرد پس از بازجوييهاي پليسي فراري شده است.
با توجه به اسناد و مدارك به دست آمده از سوي كارآگاهان و همچنين متواري شدن« محمد»، مشخص شد كه وي در ارتكاب جنايت نقش داشته است.
پنهان دركمپ
همه پاتوقهاي قاتل فراري تحت نظر قرار گرفتند تا اينكه كارآگاهان اطلاع پيدا كردند كه وي به بهانه ترك شيشه در يكي از مراكز ترك اعتياد در اسلامشهر مخفي شده است؛ و همين كافي بود تا روز 9 مردادماه محمد در كمپ غافلگير شود.
محمد ديگر چارهيي جز اعتراف نداشت وي گفت: «از چندي پيش با كرايه مغازه تيمور كه در كنار مغازه ديگرش قرار داشت، با يكديگر همسايه شده و بخاطر آنكه هر دوي ما نيز در يك حرفه فعاليت داشتيم، به تدريج ميان ما دو نفر ارتباط كاري ايجاد شد تا اينكه پس از گذشت مدت زمان كوتاهي، در حالي كه اعتيادم به مصرف شيشه افزايش پيدا كرده بود، در حدود 10ميليون تومان به تيمور بدهكار شدم و اين در حالي بود كه ديگر نميتوانستم سفارشات كاري را در زمان مقرر تحويل دهم و همين امر باعث شده تا مشكلات ماليام هر روز افزايش پيدا كند؛ پس از سررسيد زمان پرداخت بدهي، چندين نوبت از تيمور درخواست فرصت كردم و همين موضوع باعث شد تا به تدريج ميان ما دو نفر اختلافات مالي ايجاد شود بگونهيي كه يك روز تيمورگفت پولش را از خانوادهام خواهد گرفت؛ زماني كه اين موضوع از سوي تيمور مطرح شد تصميم گرفتم تا مانع از كار او شوم و به همين علت و به بهانه پرداخت كامل بدهي، روز جنايت با تيمور قرار گذاشته و روز قبل از آن نيز با خريد يك پاكت آبميوه در حدود 80 قرص خواب آور را در داخل آن ريخته و با طرح و نقشهيي كه براي قتل تيمور ريخته بودم، در روز قرار به بهانه رفتن به كارگاهي در خارج از تهران، به همراه تيمور سوار بر سمند او قصد خارج شدن از تهران را داشتيم كه به بهانه خريد آبميوه از او خواستم تا در برابر يك مغازه توقف كند و به شكلي كه او متوجه نشود، آبميوه مسموم را به عنوان آبميوهيي كه از مغازه خريده بودم، به تيمور داده و او نيز به فاصله چند دقيقه از نوشيدن آبميوه دچار حالت بيهوشي شد؛ پس از بيهوش شدن تيمور، به سمت آزاده راه تهران – قم شروع به حركت كرده و در بين راه نيز از پمپ بنزين، در حدود 5 ليتر بنزين خريدم؛ پس از خارج شدن از تهران، در يكي از خروجيها از آزادراه خارج و به سمت زيرگذر آزادراه رفتم و در آنجا بود كه تيمور را از خودرو بيرون انداخته و با بنزيني كه از پمپ بنزين خريده بودم، او را به آتش كشيدم؛ پس از بازگشت به تهران نيز، خودرو را در خياباني واقع در منطقه شورآباد رها و به خانه آمدم».