پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : واقعه همزمانی نمادین روز انتخاب حسن روحانی برای دومین دوره ریاستجمهوری ایران با ورود دونالد ترامپ به عربستان و استقبال باشکوه ملک سلمان از وی به مناسبت شرکت در نشست سران بیش از 50 کشور مسلمان را دیگر نمیتوان صرفا به حساب یک اتفاق گذاشت بلکه سفری است که براساس خواست و تصمیمی برنامهریزی شده صورت گرفته است تا جایی که دستکم میتوان آن را انتخابی نامتعارف برای اولین سفر جهانی رییسجمهور در آمریکا دانست.
به گزارش انتخاب به نقل از جهان صنعت، در حقیقت رییسجمهورهای اخیر آمریکا اولین سفر خارجیشان را به همسایگان نزدیک خود، مثلا مکزیک یا کانادا اختصاص میدادند و مقاصد سفرهای بعدی میتوانست براساس مناسبات و برد و باختهای سیاسی قابل ملاحظه در جهان باشد.
انتخاب عربستان سعودی از بین 49 کشور که اکثریت جمعیت آنان را مسلمانان تشکیل میدهند از جانب ترامپ حتی اگر به بهانه تور بزرگ بازدید از مذاهب اهل کتاب باشد بازهم نمیتوان آن را مسالهای کماهمیت تلقی کرد.
در حقیقت عربستان سعودی به هیچ عنوان معرف جهان اسلام نیست. درست است که این کشور در بطن خود دو مکان اصلی و مقدس اسلام مانند مکه و مدینه را جای داده و مکان تولد پیامبر اسلام بوده است اما از این وقایع جغرافیایی بر حسب تصادف که بگذریم، اسلام همه چیز هست مگر وهابیت سعودی.
بودا در هند متولد شده است اما شاهد بودائیسم در جاها و ممالک دیگر هستیم. عربستان سعودی با جمعیت ملیاش بدون احتساب کارگران خارجی بیش از 17 میلیون مسلمان دارد که از این تعداد تنها هفت میلیون نفر وهابی هستند یعنی جمعیتی بسیار ناچیز. در واقع در مقابل 6/1 میلیارد مسلمان وجود دارند که وهابیت را رد میکنند.
در واقع تنها مسلمانانی که شکل قابل قبولی از اسلام وهابیت سعودی را به ظهور میرسانند کسی نیستند مگر اعضای داعش، طالبان افغانستان، بوکوحرام نیجریه و اقلیت افراطی در پاکستان و قفقاز.
پس کشور عربستان چه تصویری از خود برای آمریکا به نمایش گذاشت که توانست انتخاب رییسجمهور آمریکا برای سفرش جهت ارتباط با دنیای اسلام باشد؟!
بر فرض صحت 350 میلیارد دلار قرارداد که یکسوم از این مبلغ، مربوط به خرید سلاحی است که در جریان این ملاقات اعلام شده است اکنون احتمال توجیه علت تصمیم این سفر برای آمریکاییها میسر است و در عمل به آن از زاویه دید دیگری مینگرند.
ذخیره نفت عربستان سعودی امروز به زیر 400 میلیارد دلار رسیده یعنی به نصف میزان آن در سه سال اخیر تقلیل یافته است. تاریخی که کاهش قیمت نفت مشخصه آن است؛ در حالی که عربستان سعودی کشوری که تا آمدن سال 2020 در معرض تهدید ورشکستگی مالی قرار دارد باوجود احتیاج مبرم خود به این پول جز این نیست که برای ایجاد صلح اجتماعی و ثبات داخلی در کشورش که به دلیل اعمال سیاست ریاضت اقتصادی و جنگ خونین در یمن به مخاطره افتاده است اکنون ناچار به چنین اقدامی است.
از طرفی دیگر بنا بر این دلایل سیاست اوباما براساس پرهیز از صدور اجازه برای اینچنین فروش سلاحی بوده است با ملاحظهای خاص درخصوص آنچه موشک هدایتشونده خوانده میشود که سهم بسزایی در کشتار جمعی مردم عادی و غیرنظامی یمن داشته و در پایان سه سال جنگ 30 هزار کشته در این کشور برجا گذاشته است.
بنا بر این یمن گرسنه از آغاز عملیات نظامی موسوم به «توفان قاطع» همچنان توسط سعودیها درگیر گروگانگیری خواهد بود؛ عملیاتی که تنها جنبه قاطعش همان بحران انسانی است که یمن را دربر گرفته است مگر آنکه دونالد ترامپ خواسته باشد این قراردادها را موید تلافی 11 سپتامبری به حساب آورد که اکثر قریب به اتفاق تروریستهای آن، سعودیها بودهاند.
از طرفی دیگر اعلام یک فراخوان از مبدا ریاض، پایتخت کشوری با جمعیتی نابرابر در حیطه حقوق بشر به سوی کشورهای مسلمان هرگز آن تصویر محترمانهای که درخور بزرگترین کشورهای دموکراسی در جهان است را تداعی نمیکند بلکه حتی آنان را به سمت جنگ علیه تروریسم اسلامی میبرد که طبق اعترافات خود قدرتهای ریاض، سرمایهگذار اصلی آن ملت سعودی خواهند بود.
با همه این تفاصیل بسیار بعید است که فراخوان جنگ علیه تروریسم از جانب کشوری صادر شود که خود اصلیترین منبع جنبشهای تروریست وهابی به لحاظ مالی و به موازات ان به لحاظ عقیدتی است که خاورمیانه را به آتش کشاندهاند مانند داعش و النصره.