پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : ميلاد کياني:چندي قبل، ناشي گري يک گرافيست جوان که از پوسترهاي هاليوودي کپي برداري و چند پوستر ايراني را با شباهت هر چه تمامتر به نسخه هاي هاليوودي شان بازسازي کرده بود، بهانه اي به دست دوستان نويسنده داد تا در باب مذمت «تقليد» و «کپي برداري» و اينگونه مباحث قلمفرسايي کرده و هر کدام بکوشند به گونه اي، جوانک بخت برگشته را به راه راست هدايت کنند، و البته شنيده ها حاکي از آن است که شدت اين عمل به حدي بوده که جوانک بيچاره، پس از اين ارشادات مکتوب، کلاً گرافيک و سينما و بقيه چيزها را بوسيده و کنار گذاشته و رفته و پشت سرش را هم نگاه نکرده! بعد از آن هم، خبر رسيد که دو تا از فيلمهاي اکران شده اخير، صاحب مدعا پيدا کرده اند و کارگردانان آنها متهم شده اند که فيلمنامه هايشان، نوشته خود آنها نبوده و آنها، ايده فيلمنامه را از کس ديگري کش رفته و کپي کرده اند، اما نه اسم طرف را در تيتراژ فيلم هايشان آورده اند و نه دستمزدشان را داده اند.
چند روز قبل هم، روي سر در سينماهايي که فيلم «ورود زنده ها ممنوع» را نمايش مي دادند مي توانستي کپي برداري نعل به نعل از تبليغات فيلم «ورود آقايان ممنوع» را ببيني، يعني تهيه کننده محترم «ورود زنده ها ممنوع» براي آنکه بتواند از کنار نمد فروش بالاي فيلم «ورود آقايان ممنوع»، کلاهي هم براي خود بسازد، به گرافيست محترم فرموده که تبليغات سردر سينماهاي فيلمش را، عيناً شبيه فيلم «ورود آقايان ممنوع» طراحي کند.
نکته جالب اين ماجراي آخر، در شکايت منيژه حکمت(تهيه کننده فيلم «ورود آقايان ممنوع») از داريوش باباييان(تهيه کننده فيلم«ورود زنده ها ممنوع») به خاطر کپي برداري از تبليغات اين فيلم و فروختن بليط اين فيلم به جاي آن يکي نيست، بلکه نکته جالب ماجرا، مصاحبه تلفني باباييان با برنامه «هفت» تلويزيون بود، آنجا که گفت که «در مسافرت بوده و خبري از اين اتفاق نداشته» و تمام!
يک سال قبل، همين جناب باباييان، فيلمي را تهيه کرد به نام «افراطي ها» و لازم نيست توضيح بدهم که قرار بود با استفاده از شباهت نام اين فيلم با «اخراجيها»، سعادت فروش ميلياردي هم نصيب آن شود و حالا هم همين جناب باباييان، از تبليغات فيلم رقيبش کپي برداري مي کند تا به نتيجه دلخواهش برسد.
البته، مشکل به باباييان و باباييان هاي سينماي ايران برنمي گردد، به همه آنهايي برمي گردد که سينما را با نانوايي اشتباه گرفته اند و براي رسيدن به پول و قدرت بيشتر، همه کاري مي کنند. از زدن زيرآب فيلمساز رقيب و باند و باند بازي در ساخت و اکران فيلم و تطميع بازيگر و سينمادار و بقيه بگير و برو ....!
مشکل البته در رقابت براي رسيدن به سود بيشتر نيست، رقابت سالم و درست، بخشي از پيکره هنري به نام سينماست که بخش ديگرش را صنعت مي نامند، بلکه مشکل، در طراحي مسير و راههاي درست رسيدن به نتيجه مطلوب است. سينماي هاليوود، سالي هزار فيلم توليد مي کند، اما يک هزارم مشکلات سينماي ايران با توليد سالي هفتاد فيلم را ندارد. مشکل، در سينما نيست، مشکل در راههايي است که ما براي رسيدن به نتيجه مطلوب خودمان طي مي کنيم. مشکل، شيوه نادرست بازي کردن ماست. وقتي رقابت سالم و قانونمند باشد، جايي براي تخلف هايي اينچنين باقي نمي ماند.