پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : توافق هستهای برجام بین ایران و گروه 1+5 در حالی دومین سالگرد خود را گرامی میدارد که بحثهای فراوانی در حاشیه اجرای برجام در ایران، امریکا، اروپا و همچنین میان همسایگان ایران مطرح شده است. دیدگاههایی که در دو دسته تقسیمبندی میشود؛ دیدگاه نخست ازنوع تکنیکی و کارشناسی و دسته دوم از نوع سیاسی و تسویه حساب. آنها که برجام را از نظر تکنیکی و کارشناسی ارزیابی میکنند، در ایران، امریکا و اروپا نظرات مشابهی دارند و همه به نتایج مثبت چنین توافقی اعتقاد دارند، کمترین خسارت به ایران و جامعه بینالمللی را در این توافق میدانند و در این نتایج برای هر طرف بردی از نوع خود مییابند که در مجموع آن را توافقی برد – برد مینامند. در این دسته، همه در اندیشه یک همکاری سازنده بین ایران و جامعه بینالمللی بسر میبرند و مشتاق نتایج مثبت آن در زمینههای سیاسی، اقتصادی و صنعتی هستند. اما گروههایی در امریکا، ایران و در میان همسایگان ایران (غیر از اروپا) حضور دارند که با رویکرد سیاسی برخورد میکنند و بر حسب مورد به شکست توافق هستهای و شکست ایران یا به شکست دولت دکتر روحانی میاندیشند. اینها خوب میدانند که اگر توافق هستهای نبود در روی پاشنه دیگری میچرخید، تندروهای موجود در دولت امریکا بهعنوان امین منشور ملل متحد و به بهانه عبور از ماده 41 به ماده 42 فصل هفتم منشور که از تحریمهای اقتصادی بسوی محاصره دریایی و هوایی و دخالت نظامی تمایل پیدا میکند، چقدر اشتیاق دارند با هموار ساختن این راه، همه عقدههای تاریخی خود را در مدت 38 سال گذشته سیراب کنند.
ما در سال 1391 در آغاز طرح «نفت در برابر غذا» قرار داشتیم، همان طرحی که اساس حکومت عراق را از داربست ویران ساخت و در عرض چند روز از حکومت صدام اثری باقی نماند. رقبا و دشمنان منطقهای ایران هم سخت به این سازوکار دلبسته بودند و امید داشتند بزودی سر مار زده شود.
از سوی دیگر عدم همکاری ایران در موضوع هستهای برای جهان میتوانست دردسرساز و هزینه ساز شود. اگر ایران در این مسیر مصرانه پیش میرفت یقیناً جهان در ابعاد گوناگون متضرر میشد و اگر امریکاییها بهانه پیدا میکردند ماده 42 منشور را از سوی جامعه جهانی پیاده کنند یقیناً به ایران خسارات فراوانی وارد میشد. یادمان نرود در این عصر و زمانه هیچ چالش سیاسی و هیچ درگیری نظامی نیست که پای قدرتهای جهانی و منطقهای را به آن کشور باز نکند که قربانی اصلی، تمامیت ارضی و مردم نگونبخت آن کشور خواهند بود. آیا تجربه سوریه، عراق، افغانستان، یمن، لبنان، مصر، لیبی و بقیه کافی نیستند که عقلانی نگاه کنیم و کشورمان را در این اوضاع بیثبات خاورمیانه حفظ کنیم؟ بیشک ما دربرخی موارد و در مواجهه با مشکلات پیش آمده در خصوص اجرای توافق هستهای، خویشتنداری به عمل آوردیم تا منافع ملی کشور، اساس صنعت هستهای، اقتصاد و صنعتمان و امنیت ملی خودمان را حفظ کرده و خطر جنگ را از سر کشور که براساس ماده42 منشور، مشروعیت حقوقی و بینالمللی داشت بزداییم. اگر آرا و نظرات قاطع
مردم در پای صندوقهای رأی و نگاه عقلانی مسئولان نظام نبود، امروز دشمنان
ما تندیس شادی را در آغوش میکشیدند. مردم فهیم ایران بخوبی این تفاوتها و
نتایج آن را برای کشور تشخیص داده و در انتخابات ریاست جمهوری، مجلس شورای
اسلامی و شورای شهر به دفعات نشان دادهاند از چه راهبردی حمایت میکنند و
خواهان تعامل سازنده با جهان و اتخاذ روشهای دیپلماتیک در حل و فصل
اختلافات سیاسی با همه کشورهای جهان هستند. اگر برسر قدرت و محبوبیت با
روحانی رقابت داریم آن را به عرصهای نکشانیم که کشور را به چالش و درگیری
بکشاند و فاجعه و مصیبت سوریه تکرار شود. برعکس، توان و کارایی خودمان را
آنقدر تقویت کنیم که از راه عرضه بهترینها و نه تخریب دیگران، مطلوب مردم
واقع شویم و نشان دهیم در حکمرانی مطلوب، رقیب جدی دکتر روحانی هستیم.
امروز زمان شعارهای تهی گونه به پایان رسیده و مردم با چشم بصیرت، ایران را با چین و کره جنوبی و بقیه مقایسه میکنند که چگونه همزمان با پیروزی انقلاب در ایران، راه خود را انتخاب کردند و از راه رشد، توسعه و احیای اقتصاد و صنعت به جنگ با امریکا رفتند و امروز نه تنها در اقتصاد و صنعت از ما جلوترند بلکه در زمینه سیاست و استقلال سیاسی هم پیشی گرفتند و میتوانند حرفهای خود را به امریکا دیکته کنند. جالب اینجاست که آنها با استفاده از سرمایهگذاری و قدرت اقتصادی صنعتی امریکا توانستند در مقابل امریکا بایستند.
بیاعتبار کردن برجام در داخل باعث بیاعتبار شدن برجام نزد اروپاییها میشود. آنها که به توافق هستهای بهعنوان دریچهای برای احیای همکاریهای سیاسی، اقتصادی، صنعتی با ایران مینگرند، امید دارند امریکا از مانع تراشی دست بردارد و ایران هم خود احترام توافق هستهای را نگهدارد. به عبارت دیگر وقتی در ایران علیه توافق هستهای هجمه میشود چگونه بانکدار، سرمایهگذار و صنعتگر اروپایی به استمرار این توافق و حفظ آرامش سیاسی بین امریکا و ایران اعتماد کرده و سرمایه و صنعت خود را راهی ایران کند؟ یعنی زمانیکه ما توافق هستهای را به اشکال گوناگون زیر سؤال میبریم چرا از اروپاییها طلبکار میشویم که توافق هستهای معجزهای برای ما نداشته است؟ این مشابه همان راهی بود که چین و کره جنوبی طی کردند و از امکانات سرمایهگذاری اقتصادی صنعتی امریکا معجزه آفریدند.
اینک توافق هستهای در حالی پابرجاست که ترامپ با پیگیری یک رویکرد غیرعقلانی دردسرهای زیادی را برای خود در عرصه سیاست خارجی به وجود آورده است. او در شرایطی که سایر قدرتهای 1+5 با قاطعیت برای حفظ برجام ایستادهاند، نمیتواند آن را ابطال کند. چه آنکه این اقدام نه از نظر حقوقی و نه از نظر سیاسی با منافع و امنیت ملی امریکا مطابقت ندارد. با این حال اگر او از توافق کنارهگیری کند، بهترین فرصت برای ایران رقم میخورد تا با ایجاد اجماع بینالمللی علیه امریکا شرایط مطلوب خود را فراهم آورد. در آن صورت کشورهای جهان فارغ از امریکا با دست بازتری وارد همکاریهای اقتصادی و صنعتی با ایران خواهند شد چرا که مقررات فرا قانونی امریکا هنگامیکه از حمایت بینالمللی برخوردار نباشد نمیتواند طبق توافقهای سازمان جهانی تجارت بر دیگر کشورها تحمیل گردد. پس کمربندها را محکم کرده بجای نگرانی از عملکرد امریکا یا ناسپاسی به توافق هستهای، تلاش کنیم برجام را لکوموتیو رشد و توسعه و ارتقای اقتصاد و صنعت کشور قرار دهیم. رویکردی که حتماً دولتمردان معتدلجویانه امریکا این را بخوبی میفهمند و بعید است دست به این قمار بزنند.