ازدواج در اسلام با ازدواج در مسحیت تفاوت دارد. زیرا این امر در مسیحیت چیزی مانند همه اتفاقات محسوب میشود ولی در اسلام ازدواج رنگ قداست به خود میگیرد.
مصاحبه زیر گزیدهای از گفت و گوی خانم حنان معلوف از روزنامه النهار با امام موسی صدر در منزل وی در شهر صور در جنوب لبنان که در تاریخ 29 آوریل 1969 منتشر شده و در کتاب «قلمرو اندیشه امام موسی صدر» ترجمه شادروان علی حجتی کرمانی صفحات 217 تا 230 منتشر شده است.
آیا من که این روسری را به سرکرده ام منافق هستم؟
خیر. شما منافق نیستید. این پوشش شما تنها لباس خواص و رسمی است که برای دیدار با یک روحانی از آن استفاده میکنید. شما یکی از تکالیف دینی خود را رعایت کردهاید و همین مراعات شما بر احساس انسان متدین و در نتیجه بر اندیشه او از موقعیتهای معین و خاصی منتج شده بسیار تاثیر کمیمیگذارد تنها زن مسلمان نیست که در برابر عالمان دین حجاب را رعایت میکند بلکه همه کسانی که به کلیسای پطرس قدیس در رم میروند نیز حجاب را رعایت میکنند. علاوه بر این ما میدانیم که اسلام به زن مسلمان توصیه میکند که در اجتماع وزین و با وقار ظاهر شود . در کتاب فقهی حدود این مساله بیان شده است .
حال اگر من میخواستم با شما بدون روسری مصاحبه کنم چه میشد؟
من آنچه به مصلحت تحقق اهداف دین است در نظر میگیرم و دیدار شما را ارزیابی میکنم. بنابراین اگر در مصاحبه با شما و این فعالیت روزنامه ای تان فایده هایی به نظر آید که بر مصالح دیگری برتری داشته باشد بدون هیچ شرط و اکراهی با شما روبه رو میشوم وگرنه از مصاحبه با شما امتناع میورزم و از شما پوزش میخواهم .
شما مرا قانع کردید من الان روسری را برنمیدارم.
خوشبختانه شما انسان متعهدی هستید و آن چه را که میخواستید به دست آوردید. به علاوه من عقیده ندارم که رعایت حجاب زن را از انجام هرگونه فعالیت در جامعه باز میدارد. شکل لباس زنان در این عصر جنبه زنانگی زن را بیش از دیگر لیاقتها و استعدادها و امکانات او آشکار میکند به حدی که زنانگی او از بسیاری امتیازات دیگر محرومش میکند.اما شکل کنونی سادگی لباس اطفال را پیدا کرده است چنان چه وقتی که زن این گونه لباس ها را به تن میکند مثل بچه ها میشود .
چرا مثل بچه ها؟ به عقیده من با شباهتش به اطفال تحریک آمیز خواهند بود.
چرا وقتی زن و مردی به یکدیگر تمایل پیدا میکنند و علاقهمند میشوند آنها را نکوهش میکنند با این که علاقهمندی در هر دو وجود دارد.
احساسات جنسی در مرد یا زن غریزه است. اما احساساتی هم که ورای تمایلات متقابل میان زن و مرد است بدون تردید از ژرفای آفرینش است و از همین رو مقدس شمرده میشود. اما برای هر احساس یا نیاز بشری مقیاس و میزانی قرار دادهاند چرا که بشر از لحاظ فردی و اجتماعی مجموعهای از احساس و نیاز است. بنابراین ضروری است که برای هر احساس و نیاز بشری حد معقول و طریقی هماهنگ با وجود او و متناسب با آنها و اهداف او وجود داشته باشد. بنابراین برای میل جنسی و دیگر نیازهای مشابه آن حد و میزانی در نظر گرفته شده است تا مبادا این بعد بر دیگر ابعاد انسان غلبه کند و منجر به انحراف او از مسیر اعتدال و شان فردی و اجتماعیاش شود. این اصل برای برقراری تعادل در همه احساسات انسانی وجود دارد اما کسانی را میبینیم که نیازشان به خوردن یا پوشیدن یا دیگر تمایلات چنان رشد میکند که بر دیگر ابعاد انسانی وجودشان غلبه میکند و در نتیجه آنان را به عناصری نامطلوب و ناشایست در جامعه تبدیل میکند بدون تردید رشد غیر متعادل این گونه احساسات و نیازها بیشتر به سبب تکرار و عدم رعایت حدود آن پدید میآید.
آیا نیت انسان به موازات عمل اوست؟
هر نیت و قصدی تا زمانی که به مرحله عمل در نیامده مطلقاٌ بر انسان تاثیری ندارد. خصوصاٌ اگر عملی نشدنی نیت امری خارج از اعتدال باشد. مقصودم آن است که وقتی انسان را با توسل به زور از برآوردن یکی از نیازهایش باز میداریم او از پای نمینشیند و دست به کارهای غیر عادی میزند درست به عکس هنگامیکه به او اجازه میدهیم به اندازه معقول آن نیازش را عملی کند خود به آن رنگ قداست میبخشد. بنابراین احساسات طبیعی و غریزی انسان هنگامیکه مجال بروز متعادل نیابند به وسوسههای مزاحم تبدیل میشوند میپژمرند و میمیرند و اگر مجال بروز یابند رشد میکنند و بر دیگر ابعاد وجود انسان سیطره پیدا میکنند.
آیا اجازه میدهید درباره ازدواج موقت گفت و گو کنیم؟ میخواهم نظر خاص شما را در این باره بدانم .
این بحث طولانی است و اکنون مجال به پرداختن آن نیست.
درباره تعدد زوجات چه میگویید؟
آیه که در مورد تعدد زوجات در قرآن ذکر شده حاوی دو شرط اساسی است آن آیه چنین است «و ان خفتم ان لا تقسطو فی الیتامی فانکحو ماطاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم ان لا تعدلوا فواحده» . اگر شما را بیم آن است که در کار یتیمان عدالت نورزید از زنان هر چه شما را پسند افتد دو دو؛ سه سه؛ چهار چهار به نکاح در آورید و اگر بیم آن دارید که به عدالت رفتارنکنید تنها یک زن بگیرید.
این آیه از سوء تعدد همسران را مشروط به ترس از عدم اجرای عدالت در مورد یتیمان ذکر میکند و از سوی دیگر آن را به ضرورت اجرای عدالت میان همسران مقید میگرداند.
شکی نیست که به سبب جنگ های صدر اسلام و شهادت مردان و تعداد قابل توجهی از فرزندان جامعه اسلامی بیسرپرست و یتیم شده بودند و نگرانی آن وجود داشت که از لحاظ اجتماعی فرهنگی و تربیتی و حتی معیشتی مظلوم واقع شوند. در چنان شرایطی با پدیده تعدد زوجات امکان تحت تکفل گرفتن و سرپرستی کردن یتیمان فراهم میشد و ضرورت داشت. بنابراین بر اصطلاح فقها یکی از موارد جواز تعدد زوجات است. بنابراین تعدد زوجات حکمی است ثابت و مربوط به شرایط اجتماعی یا خانوادگی معین. غیر از این شرط همان برقراری عدالت بین زنان است و این مسلهای دشوار و پیچیده است که بر حسب تحول جوامع و نیازهای زمان و سطح آگاهی و میزان نیازشان به ازدواج تغییر میکند در بیشتر اوقات شوهر نمیتواند از عهده حقوق بیش از یک زن برآید بدین تربیب میبینیم که این حکم اسلامیدستوری که موجبات پیشرفت در جوامع را نیز در خود دارد.
آیا خداوند ما را به اطاعت از والدین حتی هنگامیکه ما را به ازدواج با کسی که دوستش نداریم مجبور کنند فرمان داده است؟
در این مورد خداوند هرگز به اطاعت از والدین فرمان نداده بلکه دستور داده به آنها نیکویی شود و از بیادبی نسبت به آنان حتی به کمترین وجه خودداری گردد اما در خصوص ازدواج حق اصلی با دختر است چرا که اوست که میخواهد ازدواج کند. حق پدر هنگامیکه از موافقت با ازدواج دخترش امتناع کند حق تشریعی و مشورتی است در مواردی که ازدواج مصلحت حقیقی دختر باشد و به تعبیر قرآن پدر دختر را منع کند دیگر حق پدر ساقط میشود اما شرع هرگز برای این افراد فامیل دراین باره حقی قایل نیست.
اما اگر مجبورکردند ؟
در این صورت ازدواج باطل است مگر آن که زن رضایت دهد.
درباره ازدواج مدنی چه نظری دارید؟
ازدواج در اسلام با ازدواج در مسحیت تفاوت دارد. زیرا این امر در مسیحیت چیزی مانند همه اتفاقات محسوب میشود ولی در اسلام ازدواج رنگ قداست به خود میگیرد و شرع آن را مقدمهای میداند که سختیهای ازدواج را آسان میکند و شرط و التزمات آن را تحقق میبخشد. البته از راه تعیین شروط ضمن عقد میتوان بسیاری از دگرگونیها و تحولات (متناسب با زمان ومکان ) را در ازدواج اسلامی وارد کرد. به هر حال در ازدواج شروط ثابت تغییر ناپذیری وجود دارد که در کتاب های فقهی به آن پرداخته شده است.
آیا شما هم موافقید که از جمله موجبات تمایل در ازدواج مدنی تسهیل ازدواج در بین افرادی است که از نظر مذهبی با یکدیگر تفاوت دارند؟
هر کس به وحدانیت خداوند و نبوت حضرت مسیح اعتراف کند تمام انبیا را تصدیق نماید و به رسالت محمد (ص) ایمان داشته باشد مسلمان محسوب میشود و میتواند با دختری مسلمان ازدواج کند اما در مورد کسی که به مبانی مذکور اعتقاد نداشته باشد بدون شک نصوص قرآنیای وجود دارد که تخطی از آنها امکانپذیر نیست.
درباره قرصهای ضد بارداری چه نظری دارید؟
اسلام استفاده از این قرصها را منع نمیکند زیرا با کنترل جمعیت مخالف نیست اما این کار بسته به موافقت طرفین است. زیرا تنها زن و شوهر هستند که باید با هم در امور خانواده تصمیم بگیرند.
اگر زنی تصادفاً ناخواسته بادار شد و خود را برای بچهدار شدن آماده نیافت چه کار میتواند بکند؟
اگر بارداری خطری برای سلامت مادر در پی داشته باشد سقطدار شدن ممنوع و غیر ممکن است.