پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : شايد تو هم مثل من بارها و بارها، آنها را در چهارراه ها ديده باشي. اغلب
ايستاده اند و در انتظار وانت و صاحب كاري هستند كه بيايد و آنها را انتخاب
كند! اشتباه نكنيد، آنها مانكن هاي آنچناني نيستند، آنها كارگران ساختماني
هستند؛ كساني كه ريسك بالاي كارگري روزمزدي را به جان خريده اند تا خداي
نكرده، مجبور نشوند از ديوار خانه اي بالابروند.
به گزارش انتخاب به نقل از شرق، بيشتر اوقات، تجمعي بيش از
20 نفر دارند و حتي در گرم ترين نقطه روز نيز در سايه اي كوچك با چهره
هايي خسته، عطش كار دارند. وقتي با يكي از آنها صحبت مي كنم، مي گويد: چند
روز است كه مي آيم اما كار نيست! بعد از ظهر كه بر مي گردم، سفره مان
دوباره خالي است! آنقدر از اين و آن، قرض گرفته ام كه روي ديدن آنها را
ندارم. هميشه خدا، شرمنده فرزندانم هستم.
كوچك ترين خواسته هايشان در جيب
هاي تار عنكبوت گرفته ام، گم مي شود! آخر من چه گناهي كردم كه كارگر شدم!
جرم من، كارگر بودن است. نه بيمه اي دارم و نه آينده اي! كارگران روزمزد
ساختماني براساس قانون بيمه اجباري كارگران ساختماني مصوب 21/8/1352 مجلس
شوراي ملي و براساس اصلاحيه مورخ 17/8/1379 مجلس شوراي اسلامي چنانچه دچار
حادثه ناشي از كار شوند، در صورت نياز به مداوا از مزاياي بيمه تامين
اجتماعي بهره خواهند برد و در صورت فوت براي بازماندگان مستمري برقرار مي
شود.
با نگاهي به آمار موجود در مورد كارگران فصلي مشاهده مي كنيم كه در
سال ۱۳۴۵، ۳۳۵ نفر در بخش ساختماني و راه سازي مشغول بوده اند و از سال
۱۳۴۵ تا ۱۳۷۵ آمار دقيقي در زمينه تعداد كارگران فصلي وجود ندارد. اما بر
اساس نتايج سرشماري سال هاي ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۹ كه توسط مركز آمار صورت گرفته
است، كارگران ساختماني 33/11درصد از كل اشتغال را به خود اختصاص داده اند.
زمان كار در طرح هاي ساختماني به عنوان سابقه بيمه كارگر روزمزد محاسبه مي
شود و كارگران مي توانند با جمع آوري سابقه كار در صورت احراز شرايط زماني
نسبت به بازنشستگي و برقراري مستمري اقدام كنند. ولي متاسفانه در همين
تهران، بسياري از كارگران پروژه هاي ساختماني از حق و حقوق بيمه خود اطلاعي
ندارند و در صورت بروز حادثه نمي دانند چگونه براي احقاق حقوق شان اقدام
كنند.
اصولاكارگران روزمزد را كسي بيمه نمي كند و در صورت بروز حادثه يا
صدمه به كارگر با دفاتر بيمه هماهنگ مي شود تا مشكل قانوني برايشان پيش
نيايد. در حالي كه اقشار كم درآمد جامعه حداقل از بيمه روستايي يا كميته
امداد امام خميني (ره) برخوردارند ولي كارگران روزمزد ساختماني از اين
حداقل ها نيز محروم هستند. كارگران سرگذر چهارراه، روايت گذرهايي است كه به
مرور زمان به وجود ميآيد.
افراد زيادي هر روز در اين محلها حاضر ميشوند
و ساعتهاي بسياري را در كنار هم ميگذرانند، آن گونه كه شبيه به
خانوادهاي بزرگ شدهاند، خانواده اي كه با آمدن يك ماشين و شخصي كه خواهان
كارگر است، به راحتي از هم ميپاشد! آنها ساعت ها در يك طرف خيابان، مي
ايستند يا مي نشينند يا در حاشيه فضاي سبزي قدم مي زنند. شايد هجوم
دستهجمعي شان چندان عجيب نباشد! آيا انتظار روزانه آنان كه در بيشتر اوقات
بينتيجه ميماند، تامل برانگيز نيست؟ هر روز كارگران سرگذر چهارراه ها را
من و تو مي بينيم.
شايد حتي اين روزها در حضور هواي چندين و چند درجه اي
تهران، روزه هم باشند. اما ما وقتي درست در اتومبيل خود نشسته ايم و باد بي
تفاوتي و سرد كولر ماشين مان به ما مي خورد، از كنارشان به راحتي عبور
ميكنيم؛ چه كسي بايد پاسخگوي انتظار بي نتيجه اين كارگران باشد؟ يك كارگر
كه به گفته خودش ديپلم فني دارد، ميگويد: به دليل نبود كار حدود چهار سال
است كه كارگري ميكنم.
هر روز همراه من حدود سي، چهل كارگر به اينجا مي
آيند و براي به دست آوردن لقمهاي نان منتظر مي مانند تا كسي پيدا شود كه
نياز به كارگر داشته باشد. وي با دلي پر از خون ادامه مي دهد: از اين تعداد
كارگر معمولاهر روز هشت تا ده نفر مي توانند كار پيدا كنند كه آنها هم
بيشتر ريشسفيدان هستند يا افرادي كه زورشان زياد است!
نه راه گريز نه راه گزير!
كارگر
ديگري ميگويد: هشت سال است كارگري ميكنم و هنوز نتوانستهام پيشه ديگري
انتخاب كنم. نگاه مردم نامناسب است و برخورد خوبي با ما ندارند. همه به چشم
افراد معتاد، اوباش يا زورگير به ما نگاه ميكنند. اين گذرها جلوه زشتي
دارد اما چه بايد كرد كه چارهاي براي سير كردن شكم همسر و فرزندان مان
نداريم. كارگر ديگري به نام «رضا» از مشكلاتش ميگويد: هفته پيش در حين
كار، پايم دچار آسيب شد و از همان روز درد شديدي را در پاي خود حس مي كنم،
اما صاحب كار توجهي ندارد و پرداخت مزدم را منوط به اتمام كار كرده است.
وي با ابراز نارضايتي از اينكه «هيچ حمايتي از ما نميشود و هيچ ارگاني
حاضر به ساماندهي وضعيت اين قشر نيست»، گفت: به اداره كار مراجعه كردم، اما
بينتيجه بود. يكي از كارگران ساختماني گفت: 24 سال است كه كارگر روزمزد
هستم، در بعضي از پروژه هاي ساختماني مرتفع (چند طبقه) كارفرمايان كارگران
را بيمه مي كنند اما مبلغ بيمه از حقوق شان كسر مي شود. يكي ديگر از
كارگران مي گويد: با وجود شش ماه كار در پروژه هاي ساختماني مختلف هيچ وقت
از طرف كارفرما بيمه نشدم و اگر به شرايط موجود نيز اعتراض كنيم بيكار مي
شويم. وي با بيان اينكه يك كارگر ساختماني بايد براي داشتن چند روز كار به
حقوق بخور و نميرش قانع باشد وگرنه بيكار خواهد بود ادامه داد: بيشتر
كارگران سرگذر يا روزمزد بيش از 10 سال كار كرده اند ولي هيچ وقت بيمه يا
سابقه كاري آنها محاسبه نشده است!
زماني براي اوستاهاي بخيل!
كارگر
جواني از مهارت خود مي گويد: كارگر سرگذر هر روز به سمتي ميرود. يك روز
كارگر بنا، يك روز كارگر گچكار و روز ديگر شايد باركش باشد. بيشتر خراب
كردن خانه هاي قديمي كارمان شده است. استادكاران تنها به فكر پيشبرد كار
خود هستند و چيزي به ما ياد نمي دهند.
چه كسي، مسوول ماست!
كارگر
ديگري گفت: نميدانيم موضوع ساماندهي كارگران سرگذر به چه ارگاني مربوط
است اما در هر صورت از مسوولان خواهش ميكنيم به فكر ساماندهي كارگرهاي
سرگذر باشند. لااقل 10 مكان را در شهر مشخص يا مكاني را مخصوص ما درست
كنند. مكاني باشد كه مهارت ها در آن تقسيم بندي شود، كارگرها داراي نوبت
باشند تا ديگر اختلافي پيش نيايد. يكي از نقاشان با نام «علي» كه شهرستاني
است، مي گويد: 17 سال سابقه كار دارم. تعريف از خود نباشد، كمتر كسي است كه
بتواند رنگ را مثل من در بياورد.
سالهاي پيش وضع كار خيلي خوب
بود و همه جا كار داشتم و بيشتر در مجتمعهاي بزرگ كار ميكردم، اما دو
سالي است كه وضع كار خراب شده است. ساختمانسازيها كم شده، حرفههاي ديگر
جاي حرفه ما را گرفتهاند و ديگر از حرفه نقاشي استقبال خوبي نمي شود. وي
ادامه داد: از ايستادن در اينجا جز كارهاي كوچك چيزي نصيبم نميشود كه بعضي
از اين كارها يك هفتهاي يا يكي، دو روزه است و اصلابه لحاظ مالي صرف
نميكند، هر چند ناشكري نمي كنم اما متاسفانه كارهاي بزرگي كه سراغ دارم به
دست نقاشان ناشي اي ميافتد كه به علت پايين بودن قيمت دستمزدشان، كار را
از ما گرفتهاند.
هميشه پاي بيكاري در ميان است!
كارگر
ديگري ميگويد: بيشتر روزها اينجا كاري نيست و مجبورم با سابقه 20 سالهام
كار را كه يك كارگر ساده بايد انجام دهد، بپذيرم. در سمت كارگران ساده و
كم مهارت، كارگراني ديده ميشوند از 16 سال تا پيرمرد 63 ساله كه حتي در
روزهاي آخر هفته و ايام تحصيل نيز كار مي كنند گويا جوانان محصل نيز در اين
جمع به چشم مي خورند. ساماندهي كارگران خياباني هنوز به نتيجه مطلوب
نرسيده است.رييس سابق اداره كار استان تهران با بيان اينكه شهرداري زحمات
زيادي در خصوص ساماندهي كارگران خياباني كشيده مي گويد: با وجود اقداماتي
كه در اين خصوص انجام شده اما ديگر خبري از آن نيست و موضوع به نتيجه خاصي
نرسيده است. علي مظهري در خصوص ساماندهي كارگران ساختماني سر چهارراه ها،
مي گويد: اجراي اين موضوع مربوط به سال هاي گذشته است كه با همكاري چند
دستگاه مختلف بود و شهرداري كارهايي در اين خصوص انجام داد اما ديگر خبري
از اين طرح نيست! مظهري درباره حل ريشه اي موضوع حضور كارگران ساختماني
چهارراه ها، معتقد است: اگر در استان هاي نيمه برخوردار، صنايع و اشتغال و
زمينه هاي كار فراهم شود كارگران سر چهارراه ها كه اكثر آنها شهرستاني
هستند به سمت تهران مهاجرت نمي كنند! به گفته وي، برنامه ريزان استان تهران
معتقدند دولت بايد تمام تلاش خود را براي توسعه استان ها به خصوص شهرهاي
محروم به كار گيرد تا جمعيت جوان و كارجو شهرهاي ديگر به تهران مهاجرت
نكنند. مظهري مي افزايد: اكثر كارجوهاي تهراني از تحصيلات و مهارت
برخوردارند، بنابراين سرگذر براي كار نمي ايستند. همچنين سازمان فني و حرفه
اي و نظام مهندسي مسووليت آموزش كارگران ساختماني را برعهده دارد و توصيه
شده كه كارفرما از افراد داراي مهارت استفاده كند. وي با بيان اينكه 300
هزار فرصت شغلي در تهران در اختيار اتباع بيگانه است، اظهار مي دارد: اداره
كار استان تهران هنوز در مورد حضور بيش از اين تعداد اتباع بيگانه در
تهران به نتيجه قطعي نرسيده است.
اداره كار، مسووليتي ندارد
وقتي
با شماره 66702152 اداره كل كار و امور اجتماعي تهران، بيش از چندين و
چندبار تماس مي گيرم تا صحبت هاي او را بشنوم، متاسفانه كسي گوشي را جواب
نمي دهد، اما موفق مي شوم تا با يكي از روساي اداره كل كار و امور اجتماعي
استان هاي جنوبي صحبت كنم و از او در مورد مسووليت سازماندهي كارگران سرگذر
چهارراه ها بپرسم. او مي گويد: مسووليت كارگران چهارراه ها، ارتباطي با
اداره كار ندارد! وقتي از وي توضيح بيشتري مي خواهم، مي گويد: آنها كارگرند
و جوياي كار ما متولي كارگراني هستيم كه در كارگاه ها كار مي كنند. كساني
كه در چهارراه ها مي ايستند، روزمزد هستند و به آنها بيمه تعلق مي گيرد.
وقتي از قهرمان طاهري درباره برنامه اي راجع به سازماندهي اين كارگران مي
پرسم، مي گويد: اين كارگران بايد به اداره فني وحرفه اي مراجعه كرده، ثبت
نام كنند و پس از فراگيري آموزش هاي لازم، وام خوداشتغالي بگيرند!
نتيجه اخلاقي!
به
هر حال، « شرق» براي پيگيري وضعيت كارگران سر گذر، به اصلي ترين سازمان
تخصصي كار يعني اداره كل كار و امور اجتماعي مراجعه كرد تا مطالبات به حق
اين قشر زحمت كش را مطرح كند، اما اين سازمان گويا حتي پاسخگو هم نيست.
اميدواريم كه سازماني غير از اداره كار پيدا شود كه داد مظلومانه پدراني كه
لقمه ناني براي گذاشتن سر سفره فرزندان شان را ندارند، پيدا كنند. در
روزهايي كه ملت ايران به مردم رنجديده سومالي كمك مي كنند كاش مسوولان را
به ياد مردان و خانواده هايشان بيندازد كه واقعا ناني براي خوردن ندارند!
كافي است به چهارراهي مثل گلبرگ غربي يا ميدان تختي تهران، سر بزني! آنجا،
سومالي را خواهي ديد!