پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
معاون صدای سازمان صداوسیما اخیرا گفته است که این سازمان فراجناحیترین دوران خود را طی سالهای اخیر به نمایش گذاشته است. حمید شاهآبادی همچنین گفته است که خودمان را در برابر مجلس و نمایندگان پاسخگو میدانیم چرا که پرسشگری را حق مجلس میدانیم.
به گزارش «انتخاب»، ادعای فراجناحی بودن صداوسیما توسط این مسئول ارشد سازمان، از چند جهت قابل بررسی است.
اول اینکه، او مشخص نکرده است که منظور از «سال های اخیر» دقیقا چه زمانی است. شاه آبادی تنها سه هفته است که به معونت صدای سازمان صداوسیما منصوب شده. بنابراین ادعای او نمی تواند ارتباطی با زمان مسئولیت خودش داشته باشد. از طرفی، عبدالعلی علی عسگری نیز از اردیبهشت ماه سال 95 به ریاست صداوسیما رسیده و فقط یک سال و نیم از زمان انتصابش گذشته. پیش از او نیز محمد سرافراز، که از آبان ماه 93 به ریاست صداوسیما رسیده بود فقط یک سال و نیم روی این صندلی دوام آورد. بنابراین به طور دقیق مشخص نیست شاه آبادی دقیقا کدام سال ها را «فراجناحیترین دوران صداوسیما» نامیده است.
از صداوسیما تا رسانه ملی
اصطلاح رسانه ملی بر خلاف تصور عامه که مبدأ رواج و گسترش آن را خود سازمان صداوسیما می دانند، در اواسط دهه 70 توسط اصلاح طلبان منتقد به صداوسیما رایج شد. در آن زمان که ریاست سازمان مذکور با علی لاریجانی بود، با روی کار آمدن دولت اصلاحات و پس از آن، مجلس اصلاح طلب ششم، صداوسیما با تغییر رویکری محسوس، عملا به یک رسانه منتقد دولت و مجلس تبدیل شد.
در نیمه دوم دهه هفتاد، برخی اصلاح طلبان با پررنگ کردن اصطلاح «رسانه ملی»، برای صداوسیما، تلاش کردند تا عملکرد این سازمان را بر خلاف ماهیت وجودی آن قلمداد کرده و آن را به تلطیف مواضع خود فرابخوانند.
با این وجود، مسئولان صداوسیما، اصطلاح «رسانه ملی» را ناگهان مصادره کردند و نتیجه این شد که از آن پس همه مواضع این رسانه با همین اصطلاح توجیه می شد. کار به جایی رسیده که در این سال ها، حتی بسیاری از مکتوبات رسمی صداوسیما نیز با عنوان «رسانه ملی» انجام می شود در حالی که از نظر قانونی و رسمی، چنین نامی برای آن وجود خارجی ندارد.
رویکرد تخریبی صداوسیما علیه دولت اصلاحات در سال 83 یعنی اواخر دوران علی لاریجانی و اوایل ریاست عزت الله ضرغامی به اوج خود رسید. علت آن نیز نزدیکی به انتخابات سال 84 بود که اصولگرایان امید زیادی به پیروزی در آن برای خود قائل بودند. در این ایام ظهور بخش خبری 20:30 در صداوسیما نویدبخش برخی تحولات در این سازمان بود اما با گذشت زمان، مشخص شد تنها تفاوت این بخش با بخش های خبری دیگر، بیان برخی جهت گیری های جناحی و حزبی است.
در این ماه ها، حتی مدیریت محمود احمدی نژاد به عنوان شهردار تهران بارها و بارها از تلویزیون تبلیغ شد تا به عنوان نمونه ای مدیریت موفق اصولگرایان به مردم عرضه شود. البته در آن زمان کسی نمی دانست خود احمدی نژاد هم قرار است کاندیدای انتخابات شود و در نهایت به نفع هیچ کسی هم کنار نرود.
ریاست ضرغامی
با ریاست عزت الله ضرغامی بر سازمان صداوسیما، این سازمان تاکتیک خود را تغییر داد اما جهت گیری کلی آن تغییری نکرد. یکی از دلایل این تغییر تاکتیک، ور یکار آمدن دولتی همسو با اصولگرایان و استقرار مجلسی با همین گرایش سیاسی بود. یعنی نیازی نبود صداوسیما علیه دولت یا مجلس به طور مداوم موضع گیری کند.
در اوایل دوران ضرغامی، سانسور اخبار کمتر شد که علت آنرا می توان گسترش ابزارهای ارتباطی و نیز همسو بودن دولت و مجلس دانست. خطر تلویزیون های ماهواره ای باعث که در این دوره، صداوسیما تا با برنامه های طنز و جدی، به مقابله با این شبکه ها برود. در این میان، البته حمایت از دولت، تخریب منتقدان دولت همچنان ادامه داشت.
ریاست ضرغامی بر صداوسیما از سال 88 و پس از اتفاقات رخ داده در جریان انتخابات ریاست جمهوری دهم، وارد دوران تازه ای شد که شباهتی به نیمه اول آن نداشت. در این دوره، تخریب یکجانبه اصلاح طلبان به اوج خود رسید؛ تلاش های صداوسیما برای دعوت از چند اصلاح طلب در برنامه های سیاسی خود نیز عملا نتوانست سایه سنگین جناح زدگی را از روی سر این سازمان بردارد.
مناظره های انتخاباتی سال 88 شاید یکی از جسورانه ترین کارهای صداوسیما در این دوره قلمداد شود؛ با این وجود، صداوسیما نتوانست فضای پس از آن را به شکل عادلانه مدیریت کند؛ از جمله درخواست های افرادی که در مناظرات به آنها تهمت زده شده بود، برای پاسخ به این اتهامات، هیچ گاه به نتیجه نرسید.
در مناظرات 92 نیز صداوسیما با رویکردی عجیب حتی صدای خود کاندیداها در برنامه زنده را درآورد و برخی از آنها از جمله عارف و حتی محسن رضایی، بخش هایی از مناظره را توهین به کانیداها دانستند.
در دولت دهم، با اختلاف نظری که بین اصولگرایان و دولت احمدی نژاد پیدا شد، رویکرد صداوسیما نسبت به دولت تا حدی از حالت حمایتی خارج و به موضع سکوت تبدیل شد. با این وجود، تخریب جناح مقابل جزء لاینفک اصول صداوسیما بود.
با تشکیل دولت اول روحانی، صداوسیما به مواضع پیشین خود یعنی تخریب دولت بازگشت.
سرافراز و تخریب برجام
با روی کار آمدن محمد سرافراز در سال 93، مهمترین موضوع سیاسی مطرح در جامعه، بحث مذاکرات هسته ای بود و همه منتظر بودند تا رویکرد ریاست جدید را درباره مذاکرات بدانند و اینکه آیا او حاضر است دست از رویه تخریبی علیه دولت آن هم در زمان حساس مذاکرات بردارد یا خیر.
سرافراز خیلی زودتر از آنچه تصور می شد پاسخ این سوال را داد. او چند روز بعد از نشستن روی صندلی ریاست صداوسیما در یک سخنرانی عمومی در نمایشگاه مطبوعات در کمال تعجب به تخریب مذاکرات هسته ای پرداخت و به صراحت اعلام کرد «مذاکرات هسته ای به احتمال زیاد به نتیجهای نمیرسد ».
موضع سرافراز صرفا در کلام نبود. او چندی بهد با انتصاب پیمان جبلی به معاونت خبر صداوسیما عملا سکان هدایت سیاسی سازمان را به یک مخالف شناسنامه دار تیم مذاکره کننده هسته ای سپرد. جبلی پیشتر معاون رسانهای دبیر شورای عالی امنیت ملی در زمان تصدی سعید جلیلی بود. این انتصاب به شکلی واضح نتیجه خود را در زمان مذاکرات نشان داد. برنامه های یکطرفه صداوسیما علیه تیم مذاکره کننده بارها و بارها صدای مسئولان دولتی را درآورد اما به هیچ تغییری در رویکرد صداوسیما منتج نشد.
علی عسگری و تلاش برای فرار از اتهامات
دولت سرافراز در جام جم البته مستعجل بود و او وارد درگیری حاشیه ای شد که برای اولین بار در دو دهه اخیر، باعث شد دوران دوران ریاست یک فرد بر صداوسیما نیمه تمام بماند. پس از سرافراز، عبدالعلی علی عسگری به قله سازمان رسید و در همان ابتدا تلاش کرد تا اشتباهات سرافراز در حوزه سیاسی را تکرار نکند. از این رو، او به جای سخنرانی علیه برجام و دولت، به دیدار حسن روحانی رفت تا نشان دهد اهل تعامل است.
با این وجود این تعامل تنها در حد ژست باقی ماند. چراکه در دوران انتخابات ریاست جمهوری 96 جانبداری صداوسیما از کاندیداهای یک جناح بار دیگر مشهود بود. در این دوره هم فیلم انتخاباتی حسن روحانی سانسور شد؛ تبلیغ کاندیداهای رقیب از جمله قالیباف و رئیسی به شکلی محسوس در تلویزیون شدت گرفت؛ چنانچه مثلا پیش از انتخابات تصاویر رئیسی به هر بهانه ای مانند پخش نماز جماعت پس از اذان، روی قاب تلویزیون ظاهر می شد و نام و نشان قالیباف و شهرداری تحت مدیریت او نیز بارها و بارها در برنامه های پربیننده ای چون خندوانه تکرار شد. با این وجود، اصولگرایان در این ایام، دست پیش را گرفته بودند تا مانند دوره های قبلی متهم نشوند که صداوسیما از آنها جانبداری می کند. آنها با جوسازی، پخش کوچکترین خبر یا تصویری از حسن روحانی به عنوان رییس جمهور فعلی – و نه کاندیدای انتخابات – را نشانه حمایت صداوسیما از روحانی قلمداد کردند! اما ناگفته پیدا بود که چنین ادعایی توسط هیچ بیننده و ناظری پذیرفتنی نیست.
یک اعتراف پنهان
سوابق صداوسیما در دوره های مختلفی که مرور شد نشان می دهد این سازمان در هیچ دوره ای از دولت اصلاحات تا کنون، نتوانسته است عملا فراجناحی عمل کند. هرچند با گذشت زمان «ژست» فراجناحی بودن به میزان قابل توجهی تشدید شده است. با این وجود، حتی اگر بپذیریم که از نظر معاون صدا، صداوسیما در حال حاضر «فراجناحی تر» از گذشته شده – که البته نشانه های آن وجود ندارد – صرفا بدین معناست که حتی مدیران ارشد صداوسیما هم به نحوه عملکرد جناحی این سازمان در گذشته معترفند.
دو نمونه متاخر برای رد ادعای فراجناحی بودن
در نادرست بودن این ادعا همین بس که در همین جلسه اخیر شورای شهر تهران، رویکرد صداوسیما نسبت به شورای پنجم، صدای رییس شورا را هم درآورد. محسن هاشمی با اشاره به رویکرد حمایتی صداوسیما از مجموعه مدیریت شهری در 14 سال گذشته یعنی دوران شهرداری احمدی نژاد و قالیباف، از جهت گیری تخریبی برنامه های صداوسیما بخصوص بخشهای خبری در مورد شورای پنجم – یعنی شورایی که با ترکیب اصلاح طلبان و اعتدالگرایان تشکیل شده - انتقاد کرد و خواستار ایجاد فرصت پاسخگویی به افکار عمومی برای مسئولان در رسانه ملی شد.
محسن هاشمی گفت: نباید اینکه نتیجه انتخاب مردم در شورای شهر با سلیقه برخی مسئولان صداوسیما، همسان نیست موجب تخریب مدیریت شهری توسط رسانه ملی شود و ادامه این رویکرد موجب تضعیف بیشتر اعتماد مردم وافکار عمومی به صداوسیما خواهد بود.
به عنوان نمونه ای دیگر برای نقض ادعای فراجناحی بودن صداوسیما، این سازمان اخیرا در یک گزارش خبری 7 فعال اصلاح طلب را که به تازگی حکم محکومیت آنها صادر شده، جاسوس خطاب کرد.
این اتهام عجیب، واکنش های منفی زیادی به دنبال داشت. آذر منصوری یکی از جمله ۷ چهره اصلاحطلبی که اخیراً احکامی درباره آنها صادر شده، در این باره اعلام کرد: بهزودی شکایت ما از صداوسیما تحویل دادسرای رسانه خواهد شد.