رای الیوم نوشت: سخنان دولت آمریکا در مورد وارد کردن سپاه پاسداران به لیست سیاه تروریستها و احتمال خروج ایالات متحده از توافق هسته ای تحلیلگران را به خود مشغول داشته و موجی از واکنش ها را از سوی هم پیمانان اروپایی آمریکا و حتی برخی سیاستمداران آمریکایی، برانگیخته است؛ این در حالی است که طوفان مذکور با تهدید ایران روبه رو شده مبنی بر اینکه این اقدامات آمریکا نتایجی سلبی برای آن دارد.
به گزارش «انتخاب»؛ سوال مهم آن است که انگیزه های ترامپ از این گونه سخنان و تهدیدها و جنجالها چیست؟ طبیعت سناریوی جدید آمریکا در منطقه خاورمیانه به چه صورت است؟
برای پاسخ به این سوال باید گفت دولت آمریکا که در پرونده های منطقه ای در عراق و سوریه و نیز در جنگهای غیر مستقیمی که توسط گروههای تروریستی به راه انداخته بود شکست خورده و همزمان قدرت و نفوذ هم پیمان منطقه ای اش یعنی اسرائیل نیز کاهش یافته، اکنون به این فکر افتاده است که هرج و مرجی در تمام جهان و نه تنها در منطقه خاورمیانه، به راه اندازد و بحرانهای تازه ای را ایجاد کند، از این رو، زمینه تحرکات جدایی طلبانه قومی را ایجاد کرد؛ همانطور که در کردستان عراق و کاتالونیای اسپانیا شاهد آن هستیم. اما در مورد ایران، با توجه به اینکه این دولت باعث شکست طرحهای تروریستی آمریکا در منطقه شده و به این اعتبار که ایران حامی محور مقاومت و حمایت کننده اصلی مساله فلسطین است؛ هیاهوی خروج از توافق هسته ای را به راه انداخته است تا ضربه ای به این دولت وارد کند.
مساله قابل ملاحظه در این میان، تاکید دوباره آمانو بر تعهد ایران بر توافق هسته ای است؛ آنچه که موجب رفعت شأن سیاسی ایران شد و در عین حال هر گونه پوشش و توجیه سیاسی برای اقدامات آمریکا علیه ایران را از بین برد.
در هر تحلیلی در خصوص عرض اندام ترامپ در برابر ایران، باید بر این واقعیتها تمرکز کرد:
-سیاست آمریکا را رؤسا وضع نمی کنند، بلکه این ثروتمندانند که سیاستها را وضع می کنند تا رؤسا آن را اجرایی کنند.
-نه اوباما از ایران خوشش می آمد و نه ترامپ از ایران بیزار است، این میزان قدرت آمریکاست که چگونگی رابطه با آن را مشخص می کند.
-توافق هسته ای هرگز مطرح نمی شد، اگر آمریکا می توانست برنامه های هسته ای ایران را نابود کند.
-توافق هسته ای باقی می ماند و ترامپ و اطرافیانش جایگزینی برای آن نخواهند یافت.
-مساله مهمی که دولتهای عضو شورای همکاری های خلیج (فارس) اهتمامی به آن ندارند، آن است که ترامپ برای سرقت نفت و اموال آنها تلاش می کند و این امر نیاز به شرایطی دارد که قطعا در شرایط جنگ محقق نمی شود، پس محال است که ترامپ نفت منطقه را بدزدد در حالی که به ایران حمله کرده است.
-ترامپ، اوباما و بوش همگی می دانند در صورتی که آمریکا جرأت حمله به ایران را پیدا کند، منطقه به شکل کنونی باقی نمی ماند، از این رو، تهدید آمریکا تنها محدود به تحریمهای یک طرفه و جنگ روانی است.
-ایران امروز ایران پیش از توافق هسته ای نیست، اتحادیه اروپا، روسیه و چین، همگی بر ضرورت تعامل اقتصادی، تجاری و سیاسی با ایران تاکید می کنند، و از تبعیت سیاسی از آمریکا در مورد ایران، سرباز می زنند. بویژه پس از آنکه آزانس بین المللی انرژی هسته ای بارها بر التزام ایران به توافق تاکید کرده است.
-اروپا، روسیه و چین در مورد دیدگاه آمریکایی-صهیونیستی نسبت به ایران قانع نمی شوند، بخصوص پس از آنکه ترامپ نژاد پرستی و ترس را به کاخ سفید آورده است.
-اروپا، روسیه و چینی که مخالف سرسخت تحریمهای آمریکا علیه ایران هستند، قطعا در مورد حمله ایالات متحده به ایران مخالفت شدیدتری نشان می دهند.
پس ما در برابر تحرکات آمریکایی یک جانبه در برابر ایران، از طریق اقدامات اقتصادی و توطئه آمیز هستیم، اما در صورت اجرایی شدن این اقدامات، آمریکا بیشترین زیان را می بیند و آثار منفی آن به زودی به خودش بازمیگردد.