نمایندگانی که تحت عنوان اصلاحطلبان وارد مجلس شدند، محصول کار مجموعه ما بودند و باید ضعف و قوت آنها را بپذیریم و بنده هم که در آن برهه عضو هیات رئیسه شورای اصلاحات و هم مسئول کمیته رایزنی و تعامل شورا بودم نمی توانم الان ضعف و قوت این فراکسیون را متوجه فرد یا افراد دیگری کنم
به گزاش انتخاب، « انتظار ما از آقای روحانی باید با توجه به شخصیت آقای روحانی باشد زیرا ایشان نه رئیس دولت اصلاحات است و نه هاشمی رفسنجانی و هرکسی کاراکتر خودش را دارد و ما با توجه به آن کاراکتر و موقعیت و شرایط موجود باید از یک فرد انتظار داشته باشیم» این را حجت الاسلام محسن رهامی عضو شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان میگوید. وی که معتقد است اصلاحطلبان قصد عبور از روحانی را ندارند اما با چالشهایی برای دو انتخابات 98 و 1400 مواجه هستند، در گفتوگو با فرارو به بررسی این چالشها و انتقادها به اصلاحطلبان پرداخته است که در ادامه میخوانید:
تقریبا دوسال تا انتخابات مجلس یازدهم باقی مانده است و این روزها به عقیده برخی تحلیلگران، اصلاحطلبان با چالشهای جدی مواجه است و به عنوان مثال عملکرد دولت روحانی و عدم رضایت از آن می تواند از چالشهای اصلاحطلبان باشد. زیرا به هرحال این جریان از حامیان جدی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری بودند. تحلیل شما از چالشهای احتمالی چیست؟
ببینید ما در انتخابات 92 و 96 بر اساس شرایط موجود سیاسی و اجتماعی کشور تصمیم گرفتیم و طبیعی بود که در آن شرایط، بهترین انتخاب ممکن، آقای روحانی بود. حالا هم که پشت سر را نگاه میکنیم، با توجه به مجموع شرایط انتخاب درستی کردیم و این حمایت را کماکان ادامه میدهیم. خب این حمایت ما که بسیار هم تاثیرگذار بود، قطعا ما را با چالشهایی مواجه میکند و این اصلا مسئله عجیب و غیرقابل پیشبینی نبود. یکی از همین چالشها که میتواند برای انتخابات سال 98 و 1400 ما را با مشکل مواجه کند، این است که بدنه اصلاحطلبی که از آقای روحانی و لیست امید در انتخابات سال 94 حمایت کردند، احساس کنند که به خواستههای آنها و وعدههایی که به آنها داده شده، عمل نشده و این حس ایجاد شود که آنها را صرفا برای ایام انتخابات میخواهیم و پس از آن رها میشوند.
این تنها یک سوی ماجرا است. یکی دیگر از چالشهایی که شاید اصلاحطلبان با آن مواجه شوند، اختلافات و چنددستگیهای احتمالی است. همانطور که ما در سال 84 هم موقعیت بسیار خوبی داشتیم اما در آن زمان ما احتمال چنددستگی را نادیده گرفتیم و در انتخابات با آن مواجه شدیم که دیگر دیر بود و با چند کاندیدا در آن دوره شرکت کردیم که نتیجه آن هم شکست بود. در جامعه ما به دلیل شفاف نبودن مواضع و حرکتهای حزبی این دو مورد می تواند از مهمترین چالشهای اصلاحطلبان باشد.
همانطور که در جریان هستید یکی از انتقادهایی که به جریان اصلاحطلبی وارد میشود این است که این جریان بعد از انتخابات ریاست جمهوری به دنبال سهم خواهی از دولت بوده است، ایا این انتقاد را قبول دارید؟
این مسئله دوجنبه مثبت و منفی دارد. از این جهت که اصلاحطلبان از دولت حمایت کردند و به عنوان بخش عمده حامیان آقای روحانی انتظار دارند که در عزل و نصبهای وزرا، استاندارها و... به نظرات آنها هم توجه شود، اگر از این جهت نامش را سهم خواهی یا تامین نظر حامیان و رای دهندگان بگذارند کاملا درست است. اما سهم خواهی آنجایی بار منفی پیدا میکند که ما به عنوان حامیان و رای دهندگان آقای روحانی مدعی شویم که ما یا نزدیکانمان را وزیر کنند. که ما هم هیچ گاه همچنین خواستهای نداشتیم.
نکته سوم این است که انتظار ما از آقای روحانی باید با توجه به شخصیت آقای روحانی باشد. ایشان نه رئیس دولت اصلاحات است و نه هاشمی رفسنجانی. هرکسی کاراکتر خودش را دارد و ما با توجه به آن کاراکتر و موقعیت و شرایط موجود باید از یک فرد انتظار داشته باشیم. مقایسه کردن ایشان با رئیس دولت اصلاحات و هاشمی رفسنجانی و اینکه انتظار داشته باشیم مانند این دو عزیز عمل کنند، بسیار اشتباه است و همانطور که در ابتدا هم اشاره کردم، ایشان بهترین گزینه در شرایط موجود بودند و ما هم حمایتهایمان را ادامه میدهیم اما انتظار داریم که به وعدههای خود عمل کنند.
فرض را بر این قرار میدهیم که دولت روحانی به وعده های خود عمل نکند و همانطور که برخی اصلاحطلبان مطرح کرده اند در عزل و نصبها هم توجه چندانی به نظرات این جریان نکنند. این چه مشکلی برای اصلاحطلبان در انتخابات آینده ایجاد میکند؟
اصلاحات یک گفتمان است و نباید آن را مانند یک حزب نگاه کرد. اصلاحات گفتمانی است که معتقد است ما شهروند درجه یک و دو نداریم، همه شهروندان بدون در نظر گرفتن دین و مذهب و رنگ و تفکر سیاسی از حقوق یکسان برخوردار هستند و معتقد است سرنوشت مردم باید از طریق صندوق رای و در چارچوب قانون باشد و مشخص شود. اصلاحات معتقد است که تغییرات باید تدریجی باشد و از هرگونه اقدامهایی که اوضاع را به هم میریزد، اجتناب کنیم. یعنی در یک جمله اصلاحات به معنی «رفرمیست در برابر انقلاب» است.
به نظر من هم بهتر است اصلاحات همین راه را ادامه دهد و به جای اینکه تبدیل به یک حزب شود و بر روی یک فرد در مجلس یا دولت اصرار و تاکید کند، بر همین روال که عرض کردم ادامه دهد و این گفتمان را در داخل کشور گسترش دهد و از روش های قهرآمیز و خارج از قانون دوری کند و مانع از آنها شود. زیرا متاسفانه زمانی که ما صرفا توجه و تمرکزمان را معطوف بر کرسیهای شورای شهر یا مجلس کنیم و مانند یک حزب عمل کنیم، از گفتمان اصلاحطلبی فاصله میگیریم. من هم بیشتر نگران همین گفتمان هستم. وگرنه اینکه کدام وزیر روی کار بیاید و ما چند کرسی در مجلس و شورای شهر داشته باشیم.
شما در صحبتهایتان به مجلس اشاره کردید. این روزها انتقاد به فراکسیون امید بسیار زیاد است. آیا شما عملکرد این نمایندگان را مثبت ارزیابی میکنید؟
نمایندگانی که تحت عنوان اصلاحطلبان وارد مجلس شدند، محصول کار مجموعه ما بودند و باید ضعف و قوت آنها را بپذیریم. بنده هم که در آن برهه عضو هیات رئیسه شورای اصلاحات و هم مسئول کمیته رایزنی و تعامل شورا بودم و الان هم عضو حقیقی شورای اصلاحات هستم، نمی توانم الان ضعف و قوت این فراکسیون را متوجه فرد یا افراد دیگری کنم. کاری که ما در آن سال انجام دادیم و تلاش کردیم مردم را تشویق به حضور در انتخابات کنیم و با توجه به ردصلاحیتهای گستردهای که صورت گرفته بود، تلاش کردیم نیروهای باقی مانده را در لیست قرار دهیم، بسیار موفقیت آمیز بود.
بعد از آن هم که ما رصد میکنیم، ارتباط موثری داشته است. طبیعی است که اگر ما به عنوان یک حزب عمل میکردیم قطعا می توانستیم یک مجموعه فاکتورها و مسئولیتهایی را برای افرادی که وارد مجلس شدهاند، مشخص کنیم. اما ما به صورت گفتمانی عمل کردیم. با این حال در شرایط فعلی با توجه به اینکه انتخابات مجلس هم در پیش است، ما مشغول بررسی و رصد عملکرد این فراکسیون هستیم تا تصمیمات درستی برای سال 98 اتخاذ کنیم.
لذا قطعا افرادی که کمتر به تعهدات خود عمل کردند و جریان را حمایت نکردند، از حمایت اصلاحطلبان خارج خواهند شد. لذا امیدواریم در زمان باقی مانده با جدیت بیشتری عمل کنند و به دنبال رفع مشکلات مردم باشند. زیرا ما انتظار داریم یک گزارش عملکردی به مردم بدهند تا مردم بدانند که در انتخاب اشتباه نکرده اند.
به موضوع تحزب چندین بار در لابه لای پاسخهایتان اشاره کردید و این همان موضوعی است که گویا هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا بر فقدان آن هم نظر هستند. دلیل این موضوع را در چه میبینید؟
این یک معضل جدی است و هیچ کدام از دولتهایی که روی کار آمده اند تا امروز اقدامی برای گسترش تحزب انجام ندادهاند و به نظر من دلیلش این است که افرادی که از ابتدای انقلاب در عرصه سیاسی هستند و از جامعه روحانی هستند تمایل چندانی به تحزب ندارند و نه تنها حمایت نمیکنند بلکه تا حدودی هم به این مسئله بدبین هستند. یک بخش به تربیت سیاسی برمیگردد. بخش دیگر بافت جهان سومی کشور ما است که ما نمی توانیم این کار را بکنیم. به هرحال ما تا زمانی که به شرایط مناسب فعالیت حزبی نباشد، مجبوریم به صورت جبههای عمل کنیم.