لوبلاگ نوشت: این ترس وجود دارد که ایالات متحده آمریکا، در سال 2018، درگیر جنگ با ایران، کره شمالی و یا هر دو شود.
با توجه به لفاظی های آتش افروزانه ای که بین ایالات متحده آمریکا و کره شمالی در طول چند ماه گذشته اتفاق افتاده، در نگاه اول این طور به نظر می رسد که احتمال جنگ با کره شمالی بیشتر است و این احتمال آنجایی بیشتر می شود که کره شمالی خطری جدی برای متحدان آمریکا در منطقه اقیانوس آرام به ویژه ژاپن و کره جنوبی محسوب می شود. البته به استثنا یک سری تحولات جدید و غیر منتظره در شبه جزیره کره، احتمال یک جنگ کامل بین آمریکا و کره شمالی کمتر از احتمال دخالت نظامی آمریکا در ایران است.
دلایل متعددی برای این امر وجود دارد. اول اینکه ژاپن و به ویژه کره جنوبی که از متحدان آمریکا هستند ممکن است از این جنگ دچار آسیب شوند. بنابراین احتمالا آمریکا به جای جنگ با کره شمالی به دنبال مذاکره برای رسیدن به توافق باشد. دوم اینکه احتمال دخالت چین در این جنگ نیز وجود دارد و سوم اینکه ممکن است کره شمالی از تسلیحات اتمی خود در مناطق تحت سلطه آمریکا استفاده کند.
اما این مسئله در مورد ایران کاملا تفاوت دارد. درست است که ایران در مورد قدرت نظامی و به ویژه موشک های بالستیک خود صحبت می کند، اما حقیقت این است که ایران از نظر نظامی به ویژه در نیروی هوایی و سیستم دفاع هوایی ضعیف است. با یک بمباران یک هفته ای، آمریکا می تواند آسیب زیادی به زیرساخت های نظامی و اقتصادی ایران وارد کند.
آنچه وضعیت ایران را متفاوت می کند و احتمال حمله را بالاتر می برد، وجود یک لابی منطقه ای و داخلی به نفع حمله آمریکا به ایران است. از منظر داخلی، طرفداران جنگ در آمریکا و همچنین حامیان اسرائیل، از مدت ها پیش از حمله به ایران حمایت کرده اند. برای این عده، تغییر در رفتار ایران و یا حتی تغییر کلی نظام راضی کننده نیست. آنها می خواهند که ایران را، به عنوان یک قدرت اقتصادی و نظامی در منطقه، نابود شده ببینند. با از سر راه برداشتن عراق و سوریه و ناتوان شدن مصر، ایران تنها قدرت باقی مانده در منطقه است که باید به زانو درآید.
از بین بردن ایران درست در زمانی که رهبران عرب به نظر می رسد تمایل دارند که فلسطین را رها کنند، باعث خواهد شد که روند توافق بین فلسطین و اسرائیل سرعت بگیرد. چون ایران تنها کشوری است که حاضر است منافع ملی خودش را قربانی آزادی فلسطین کند.
این تمایل در بعضی کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و امارات و مصر وجود دارد. آنها مدت هاست منتظر حمله آمریکا به ایران هستند. درخواست آخرین پادشاه عربستان سعودی مبنی بر اینکه آمریکا باید "سر این مار را از تنش جدا کند" –که منظور ایران است- شاهدی بر این ادعاست. اخیرا جان کری، وزیر سابق امور خارجه، بیان کرده است که در حالی که آمریکا سعی در رسیدن به توافقی بر سر برنامه اتمی ایران از راه مذاکره را داشت چگونه اسرائیل و مصر و عربستان سعودی برای حمله به ایران، ایالات متحده را تحت فشار قرار داده بودند. این کشور های عربی هنوز دست از خواسته خود برنداشته بلکه مشتاق تر هم شده اند.
جریان سیاسی موجود در واشنگتن نیز به نظر می رسد در همین راستا باشد. سخنان خصومت بار فزاینده در خصوص دخالت ایران در درگیری های منطقه و نظرات بسیاری از مقامات عالی مرتبه دولت ترامپ مانند خانم نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل، همه می تواند نشانگر تمایل آمریکا به مداخله نظامی در ایران باشد. آنچه شرایط ایران را بدتر می کند این است که ایران هیچ حامی قدرتمندی ندارد تا به حمایت از او در جنگ بپردازد. نه چین و نه روسیه چنین ریسکی را نخواهند کرد.
حمله به ایران ممکن است اتفاق نیافتد و ایران و آمریکا به همین روند نه صلح و نه جنگ ادامه دهند اما مقامات در تهران باید توصیه جدی گرفتن خطر حمله را بپذیرند.
تندروها در ایران تهدید جنگ از طرف آمریکا را جدی نمی گیرند و این واقعیت که تا کنون از چنین جنگی گریخته اند، باعث شده که بر تفکر خود مصمم تر باشند.
این افراد، تفکر ضد آمریکایی را پایه و اساس ایدئولوژی و قدرت و مشروعیت خود قرار داده اند بنابراین تمایلی به گفتگو جدی با آمریکا ندارند.