اغلب از شبکه چهار سیما با عنوانهایی چون شبکه «فرهیختگان» و «دانایی» یاد میشود؛ القابی که نه تنها بار مسؤولیت این شبکه را بیشتر میکند، بلکه انتظار مخاطب را هم بالا میبرد. اما اینکه چقدر این شبکه در جذب مخاطب موفق است، بحث دیگری است.
به گزارش ایسنا، طرح تاسیس شبکه چهار در سال ۱۳۷۴ با هدف جذب مخاطبان خاص و با شعار «شبکه فرهیختگان و نخبگان» به تصویب رسید. پس از فعالیت آزمایشی، ۲۴ فروردین ماه ۷۵ فعالیت رسمی خود را با پخش ۱۲ساعت برنامه در یک روز آغاز کرد. دی ماه سال ۸۶ پخش شبکه از ۱۲ به ۱۴ ساعت افزایش یافت و در نهایت از ابتدای سال ۹۳، ۲۴ ساعته شد.
تولید و پخش برنامههای تلویزیونی در حوزههای علمی، فرهنگی، هنری و دینی با پشتوانه تحلیلی غنیتر و اینکه شبکه بتواند بستری برای مشارکت نخبگان، فرهیختگان و اندیشمندان جامعه در برنامههای کلان و خرد نظام جمهوری اسلامی ایران فراهم کند از جمله مهترین اهداف تاسیس این شبکه که در این سالها مدیران زیادی را به خود دیده، عنوان شده است.
بر این اساس میتوان گفت که حرکت در راستای تولید برنامههای محتوامحور از مهمترین رسالتهای شبکه چهار سیما محسوب میشود. اما اینکه تا چه اندازه در این مسیر از عنصر خلاقیت برای جذب مخاطب بیشتر، آن هم مخاطبی که قشر تحصیلکرده و فرهیخته را دربرمیگیرد بهره گرفته شده، موضوعی است که در این گزارش در گفتوگو با تعدادی از مخاطبان و یک منتقد آثار نمایشی به بحث گذاشته شده است.
شبکه چهار از نگاه مخاطبان
خانمی ۲۵ ساله، فارغالتحصیل دوره کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی میگوید: به طور کلی خیلی تلویزیون نمیبینم. ولی با توجه به اینکه گاهی جسته و گریخته برنامههای شبکه چهار را را نگاه میکنم، معتقدم که برنامههای این شبکه از محتوای بهتری نسبت به سایر شبکههای تلویزیونی برخوردارند؛ شاید در ظاهر این برنامهها از جذابیتهای بصری یا هیجانی چندانی برخوردار نباشند، اما از لحاظ محتوایی در سطح بالایی قرار دارند.
همچنین خانمی ۲۸ ساله، فارغالتحصیل دوره کارشناسی علوم ارتباطات اجتماعی معتقد است که «شبکه چهار مخاطب خاص خودش را دارد و نباید انتظار داشت که مخاطب زیادی داشته باشد. به هر حال برنامههایی که در این شبکه تولید میشود، برای قشر فرهیخته است و طبیعی است که نتواند عموم مردم را جذب کند؛ البته به نظرم شبکه چهار در گذشته عملکرد بهتری داشت؛ پخش برنامههایی همچون تلهتئاتر نقش بسیار مهمی در جذب مخاطب داشتند که برای مدتی متوقف شده بود و الان حتی بازپخش تلهتئاترهای قدیمی هم باعث جذب مخاطب میشود.»
آقایی ۲۳ ساله، دانشجوی دوره کارشناسی مهندسی عمران، معتقد است که «شاید این شبکه برای نسل گذشته جذابیت داشت، ولی برای نسل ما این مدل برنامههای آرام که فقط بحث علمی و فرهنگی میکنند دیگر جذابیتی ندارد. منظورم این نیست که برنامههای پرمحتوا برای نسل ما جذابیتی ندارد، بلکه منظورم بیشتر به ساختار این برنامهها برمیگردد. الان در دنیا برنامههایی تولید میشوند که هم از لحاظ محوایی بسیار قوی هستند و هم آنقدر ساختارشان هیجانانگیز است که آدم چارهای جز تماشای آنها ندارد. اما شبکه چهار با توجه به تغییراتی که در فضای رسانهای دنیا ایجاد شده و تغییر نسل مخاطب، نه تنها نسبت به سالهای گذشته تغییری نکرده، بلکه پسرفت هم داشته است.
خانمی ۲۹ ساله، فارغالتحصیل دوره کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی نیز میگوید: به طور کلی خیلی کم تلویزیون نگاه میکنم، چون دیگر برنامههای تلویزیون و رادیو همانند گذشته جذاب نیستند و حتی برنامههای سرگرمی هم سخیف شدهاند. امروز برای مخاطبی که دسترسی زیادی به اطلاعات دارد، تلویزیون ما مطلب اضافهتر یا جذابتری عنوان نمیکند. با وجود همه این مسائل فکر میکنم شبکههای چهار و نسیم به لحاظ محتوایی و سرگرمی عملکرد بهتری نسبت به سایر شبکههای تلویزیونی دارند و برنامههای متنوع و فکرشدهتری را تولید میکنند، به گونهای که این تفاوت برای بیننده کاملا مشخص است.
آقایی ۳۵ ساله، دانشجوی دکتری رشته مهندسی پزشکی نیز میگوید: برنامههای شبکه چهار در زمانی که ما جوانتر بودیم بسیار جالب بود و اتفاقا برنامههایی تولید میکرد که هم با ماهیت این شبکه همخوانی داشت و هم آن را از شبکههای دیگر متمایز میکرد؛ به عنوان مثال تلهتئاترها جزو برنامههای بسیار جذابی بود که آنها را باید حتما از شبکه چهار دنبال میکردیم یا اینکه در آن دوران برنامه آقای صالح علا به دلیل ادبیات تازه و محتوایی که داشت جالب بود، اما دیگر اینچنین نیست و تکرار همان برنامه و همان ادبیات و ساختار بعد از این همه سال کار جالبی نبود. به هر حال الان شبکه چهار حضور چندان موثری ندارد و حتی ما هم که این شبکه را دوست داشتیم، امروز دیگر مخاطب آن نیستیم.
شبکه چهار نیاز به خون تازه دارد
محمدتقی فهیم، منتقد آثار نمایشی نیز با بیان اینکه «در حال حاضر شبکه چهار، تبدیل به شبکهای از دست رفته شده که در واقع بود و نبود آن اصلاً فرقی نمیکند»، اظهار میکند: دوستان هزینههایی برای تولید برنامههای این شبکه میکنند، ولی عملاً بازدهی وجود ندارد. کمتر دیده میشود که به مغازه یا فروشگاهی در سطح شهر برویم و تلویزیون آن شبکه چهار را نشان بدهد. فکر میکنم دوستان در شبکه چهار به طور کلی ماهیت رسانه را فراموش کردهاند و نمیدانند که با یک رسانه بزرگ تصویری و صوتی سر و کار دارند.
او ادامه میدهد: وقتی امام (ره) گفتند تلویزیون باید دانشگاه باشد، منظورشان این نبود که در تلویزیون باید سخنرانی پخش کنند یا دو نفر آدم خسته و بیحال روبهروی هم بنشینند و مدام حرف بزنند. بلکه دانشگاه بودن به معنای پیامدهی موثر است، اما در چگونگی انتقال این پیام که نباید دانشگاهی عمل کرد و به مردم درس داد. بلکه باید با بهرهگیری از روشهای نوین و خلاقیت برنامههای محتوا محور تولید کرد. مشکل اصلی شبکه چهار فقدان تعریف درست از رسانههای تصویری و صوتی است. هر آنچه که در تلویزیون پخش میشود، حتی اگر یک برنامه سخرنانی هم باید حتما دارای زیبایی بصری و از عنصر خلاقیت و سرگرمیسازی در آن بهره گرفته شده باشد. این درحالی است که حتی در نشستهای گفتوگومحور و مناظرهای شبکه چهار هم هیچ هیجان و خلاقیتی وجود ندارد که باعث ایجاد چالش و جذب مخاطب بشود.
این منتقد با بیان اینکه «دیگر سکون در رسانههای تصویری معنایی ندارد»، خاطرنشان میکند: به نظر میآید عناوینی که برای شبکهها انتخاب شده است را بجای آنکه ماموریت اصلی آن شبکهها بدانند، به نوعی فقط به عنوان پلاک روی پیشانی استفاده میکنند. به عنوان مثال در شبکه چهار سیما که از آن به عنوان شبکه فرهیختگان یاد میشود، قرار نیست که افراد فرهیخته فقط بنشینند و سخنرانی کنند. امروز دیگر سکون در رسانهها اصلا معنایی ندارد و تمام شبکههای خارجی روبهروز تلاش میکنند تا ایدههای جدیدی را در برنامههای تولیدیشان به کار ببرند. به گونهای که حتی در بخش اعلام برنامهها نیز ساکن نیستند، با استفاده از ایدههای جدید و جذاب در حال حرکت، حتی دویدن و به طور کلی در حال نمایش این کار را انجام میدهند.
فهیم با اشاره به ماموریت اصلی شبکه چهار مبنی بر جذب نخبگان جامعه، میگوید: راه جذب نخبگان به برنامههای محتومحور پخش سخنرانی نیست. مگر این نخبگان جامعه خودشان کم سخنرانی دیدهاند. وقتی قرار است نخبگان را جذب کنیم باید علاوه بر بالا بودن سطح محتوایی برنامهها سطح جذابیت و خلاقیت آنها نیز بالا باشد. طبیعتا محتوای برنامه شبکه چهار باید از سایر شبکهها متفاوت باشد، ولی این تفاوت باید در نوع و ساختار برنامهها نیز دیده شود.
او یادآور میشود: زمانی شبکه چهار مهم میشود که بتواند تاثیرگذار باشد و مخاطب را با خود همراه کند؛ بنابراین با این شرایط فعلی میتوان گفت که بودن یا نبودن شبکه چهار فرق چندانی با هم نمیکند؛ البته پیشتر این شبکه برنامههایی را تولید میکرد که جذاب و در جذب مخاطب موفق بود، اما چند سالی است که شبکه چهار برنامه خوب ادامه داری تولید نکرده است که همچون گذشته برای ما تبدیل به خاطره شده باشد. به عنوان مثال برنامه آقای صالح علاء که این شبها با عنوان «چشم شب روشن» راهی آنتن میشود، با وجود اینکه از محتوای خیلی خوبی هم برخوردار است، اما دیگر همچون سابق نمیتواند در جذب موفق باشد. در کل باید گفت که شبکه چهار به شدت نیاز به خون تازه و برنامهریزیهای جدید دارد.