دیپلماسی ایرانی به نقل از واشنگتن پست نوشت: ماکرون به طور خارق العاده سیاستمداری زیرک است و شانس آن را دارد که به یکی از بزرگترین سیاستمداران فرانسه در جمهوری پنجم بدل شود.
در میان لیبرال ها، میانه رو ها و سیاستمداران جامع الاطراف در سراسر دنیا، امانوئل ماکرون، تحسین شده ترین فرد است. وی توانست در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه پیروز شود، اصلاحاتی را برقرار کند و با وجود اینکه نظرات مثبتی در خصوص بازار آزاد، اتحادیه اروپا، جهانی شدن و تجارت مطرح می کند همچنان نسبتا محبوب مانده است. بقای محبوبیت او در زمانه ای رخ داده که جریان پوپولیسم کماکان خروشان است. راز او چیست؟ یک حوزه کلیدی که می توان به آن پرداخت بحث مهاجرت است.
روز سه شنبه، ماکرون یک بار دیگر اعلام کرد که دولت او در زمینه مهاجرت و پذیرش پناهجو سخت گیرتر خواهد شد و آنهایی که درخواست شان رد شود را واقعا دیپورت خواهد کرد. (در سال 2016 فرانسه کمتر از 20 درصد از پناهجویانی که در خواست شان رد شده بود را دیپورت کرد.) وی تاکید کرد اجازه نخواهد داد یک بار دیگر جنگلی مقابل چشمان اش دیده شود، اشاره او به تعداد کثیری کمپ موقت است که در سال 2016 پاکسازی شد. ماکرون از سوی منتقدان از جناح چپ مورد انتقاد قرار گرفته و از سوی رقیب خود در انتخابات، ژان ماری لوپن، سیاستمدار پوپولیست و دست راستی تحسین شده است.
ماکرون به طور خارق العاده سیاستمداری زیرک است و شانس آن را دارد که به یکی از بزرگترین سیاستمداران فرانسه در جمهوری پنجم بدل شود. او یک چیز را در خصوص حال و هوای محبوب ماندن می داند، آن هم نه فقط در مرزهای کشور خودش در آلمان؛ آنگلا مرکل به چشم دیده است که بر سر یک مساله اساسی چطور از عرش به فرش آمد: تصمیم او در سال 2015 که اجازه داد یک میلیون پناهنده سوری وارد آلمان شوند. در انتخابات اخیر آلمان که طی آن حزب مرکل اکثریت را از دست داد و حزب دست راستی "آلترناتیو برای آلمان" برای نخستین بار وارد پارلمان شد، نظر سنجی ها نشان می داد که 90 درصد رای دهندگان می خواستند که روند اخراج آنهایی که درخواست پناهندگی شان تسریع شود و 71 درصد می خواستند تمام پناهجویان یک جا اخراج شوند.
مساله اساسی که اینک در جهان به پوپولیسم رونق می بخشد مهاجرت است. به همین دلیل است که هنوز در کشورهایی همچون آلمان، هلند و سوئد احزاب دست راستی می بینید، کشورهایی که رشد اقتصادی قوی دارند، تولید پر رونق است و نابرابری رشد چشمگیری نداشته است. دونالد ترامپ 16 کاندیدای توانمند جمهوری خواه را شکست داد چرا که آنها را در یک مساله اساسی قیچی کرد: مهاجرت. او در مصاحبه با آسوشیتدپرس گفته بود: "چیزی که پایگاه اجتماعی من بیش از هر چیز می خواهد دیوار است."
همزمان، دموکرات ها می کوشیدند در اقتصاد رویکرد چپ اتخاذ کنند، باورشان این بود که این کار آنها را پوپولیست های معتبرتری می کنند. اما نظرسنجی ها نشان می دهد که همین حالا افکار عمومی در مسائل اقتصادی با آنها همراه هستند. جایی که برای رای دهندگان، به ویژه رای دهندگان طبقه کارگر تفاوت می کرد بحث مهاجرت بود. حالا حزب دموکرات بیش از هر زمانی در این مقوله افراطی شده اند.
موضع گیری که ده سال پیش ده ها سناتور دموکرات در مقوله مهاجرت برگزیدند اینک توسط تقریبا تمام رهبران حزب رد می شود. در آن زمان اغلب دموکرات ها به این توافق رسیدند که ملغمه مهاجران در آن زمان فشار سنگینی به وحدت خانواده ها وارد می کند و می بایست مهاجران با مهارت به آمریکا جذب شوند. اینک هیچ کدام در این رابطه حرف نمی زنند. حزب دموکرات اینک از "شهرهای پناهجو پذیر" خجالت زده است و به مقامات محلی پیشنهاد می کند که قوانین فدرال را نادیده بگیرند و یا حتی از قوانین فدرالی که سعی بر تقویت قانون سرزمین دارد سرپیچی کنند. تصور کنید که شهرداران جمهوری خواه در مسائلی همچون اسلحه و سقط جنین که به آن علاقه ندارند این سیاست را در پیش می گرفتند.
این روزها میانه رو بودن در هر زمینه ای، و بیشتر از همه مهاجرت، دشوار است. ترامپ به گونه ای در این ارتباط بحث می کند که به نظر من نژاد پرست است. جناح های حزب جمهوری خواه در لحن و حرارت کثیف و دون عمل کرده اند، مهاجران را پست می شمارند و بومی گرایی و تعصب را تشویق می کنند. همسو شدن با این نوع گرایش ها به نظر ناخوش آیند و حتی غیر اخلاقی است.
با این حال این موضوع از آن موضوعاتی است که باید در ساحتی میانه بررسی شود. اگر سیاستمداران جریان اصلی نتوانند واقعیت های موجود در جوامع را ببینند و اصرار کنند که هر کس از این موضوع حرف بزند نژاد پرست است فقط کمک می کنند که افکار عمومی مستاصل شوند و به دامان نژاد پرستان واقعی بیفتند که همین حالا نیز تعدادشان بسیار است.