هرجا از «مدیر خوب» صحبت میشود، ناخودآگاه نامش درذهن نقش میبندد. دلیلش هم واضح است؛ چرا که پا در هر عرصه ای گذاشت و سکان مدیریتش را به دست گرفت، قدرت و تسلطش آن حوزه را متحول کرد. از قائم مقامی وزارت صنایع و مشاوره در وزارت نیرو گرفته تا مدیریت فدراسیون فوتبال. نزدیک به 16 سال از استعفایش در این فدراسیون می گذرد؛ اما هنوز اهالی فوتبال از او به نیکی یاد میکنند، چه آنکه علی کریمی با وجود تمام محدودیتها در برابر دوربینهای صدا و سیما در برنامه 90 میگوید «در فوتبال هرچه داریم، از صفایی فراهانی است».اما بعد از سال 88 و حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، محکومیتها و دادگاه ها؛ محسن صفایی فراهانی که عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت بود از فعالیت های حزبی منع شد؛ اما هنوز نظریاتش برای جریان چپ راهگشا است.
به گزارش انتخاب؛ او که سال 88 به اتهام «اقدام علیه امنیت، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به مسئولان حکومتی و تشویش اذهان عمومی» به شش سال حبس تعزیری محکوم شد و مدتی را در اوین گذراند؛ وقتی با این سوال روبرو میشود که آیا از فعالیت سیاسی پشیمان نیستید؟، می گوید: به هیچ عنوان!
آنچه در ادامه می خوانید بخش کوتاهی از گفت و گوی خبرآنلاین با محسن صفایی فراهانی است:
این نقد را به اصلاح طلبان وارد میدانید که گاهی مثلا در سال 88 یا در مجلس ششم تندروی کردند؟
نه. تند و کند را چطور تعریف می کنید؟ من زمانی قبول می کنم که بگویند مجلس ششم تند رفت که ببینیم قوانینی که مجلس ششم تصویب کرده مشکلات عدیده ای را برای کشور و مردم بوجود آورد.
در مورد مسائل یک کشور بحث می کنیم. این مسائل را هم نباید در حد گپ دو نفر دانست، ما متاسفانه مسائل کشور را در حد گپ دو تقلیل می دهیم! یعنی می گوییم اگر فلان کس، فلان نطق را کرد این تندروی است. باید ببینیم آثار آن نطق چه بوده؟ آثار آن اقدام چه تبعاتی برای کشور به وجود آورده؟ اگر تبعاتی را به وجود آورده و شرایط سختی را به کشور تحمیل کرده ،می شود گفت تندروی کرده ولی اگر روی صحبت او با شخصیت خاصی بوده این را نبایستی به حساب تندروی یک جناح دانست.
اما تحصن مجلس ششم را غالبا مصداق تندروی اصلاح طلبان میدانند.
تحصن یک اقدام مدنی بوده که در تمام ادوار قبل و بعد از مشروطه در ایران وجود داشته. یک عده فکر کردند که برای نشان دادن اعتراض خود که گوش شنوایی برای آن نیست از این روش مدنی استفاده نمائید. آیا با آن کار برای کسی مزاحمت ایجاد کردند؟ یا اغتشاش کردند یا مجلس و قانونگذاری را تعطیل کردند و ...؟ اتفاقا در دوران تحصن بود که قانون بودجه سال بعد تصویب شد. تحصن مجلس، صرفاً یک حرکت اعتراضی به رد صلاحیت های شورای نگهبان برای مجلس هفتم بود.
چرا برخی حرکت های مدنی را تندروی می دانند؟ با چنین نگاهی هست که جایی که آن خانم مسن برای اعتراض ایستاده بود را نرده می کشند یا روی صندوق مخابرات شیروانی می زنند! این که مدیریت کردن نیست. مدیریت یعنی بررسی مسائلی که ریشه در جامعه دارد و پیدا کردن راه حل اساسی برای رفع آنها! خانم های نسل امروز بعضاً با حجاب مخالف هستند، باید آنهارا قانع نماییم، البته نه با حربه زور!
سال 88 چطور؟ ادعای تخلف و تقلب در انتخابات را هم تندروی نمیدانید؟
آنهایی که می گویند اصلاح طلبان تندروی کردند باید دلیل بگویند، با کلی گویی که نمی شود! 9 سال گذشته است، بهتر است مستندات آن اتهاماتی که مطرح می کنند و اصلاح طلبان را عامل اغتشاش معرفی می کنند را ارایه دهند!
رئیس جمهور دوره دهم مگر همین الان به رهبری نامه ننوشته که انتخابات را بدون مهندسی برگزار کنید؟ مگر سخنگوی شورای نگهبان نگفته ایشان خودش سال 88 انتخابات را می خواست مهندسی کند؟ ما که خارج از حکومت بودیم، چطور می خواستیم انتخابات را مهندسی کنیم!؟ ما چه امکانی داشتیم که بتوانیم دخالت نماییم؟ مگر مردم راهپیمایی بیست و پنجم خرداد 88 را به سکوت برگزار نکردند> نمی شد همان راهپیمایی آرام را تحمل کرد؟
حرفی که من سال 82 به آقای مرتضوی گفتم را الان هم می گویم. در آن سال من گفتم شما با برخوردهای خشنی که با دانشجویان می کنید از آنها قهرمان می سازید. همین دخترانی که در خیابان انقلاب ایستادند و اعتراض کردند، اگر با اینها برخورد رافت آمیز می شد، آیا واقعا در جامعه شناخته می شدند؟ ولی امروز در جامعه مطرح هستند! اکثر خانم ها اسم آنها را می دانند. کدام برخورد عقلانی است و کدام برخورد هزینه ایجاد می کند؟ برخوردها مدیریت شده است یا رفتارهای بدون کنترل را شاهدیم؟، توقع از مدیریت کشور برخورد مدبرانه است.
به نظر شما بین اصلاحات دهه هفتاد، هشتاد و نود چه تفاوتی وجود دارد؟
بین اصول اصلاحات نمی توانم بگویم تفاوتی وجود دارد؛ ولی می توانم بگویم رشد اصلاح طلبی در جامعه ایران در طول دو دهه اخیر قابل توجه است. یعنی مردمی که به حقوق مدنی خود توجه کردند، به حق اجتماعی شان توجه کردند، در فضای سیاسی سعی کردند مشارکت جدی تر داشته باشند؛ بیشتر شده اند. انتخابات سال 88 خیلی اذیت کننده و پرهزینه برای همه بود؛ ولی باز هم مردم در سالهای 92، و 94 و 96 کاملاً هوشیارانه عمل کردند. این بسیار امیدوار کننده است.
منظورم احزاب اصلاح طلب بود؟
احزاب اصلاح طلب بعد از سال 88 بدلیل شرایط امنیتی بسیار محدود شدند.
یعنی شما قائل به اصلاح طلب پیش از 88 و پسا 88 هستید؟
احزاب اصلاح طلب به دلیل محدودیت هایی که بعد از سال 88 به آنها تحمیل شد و حتی عامه مردم احساس کردند که با هزینه کمتری باید در فعالیت های سیاسی شرکت نمایند! طبیعی بود که احزاب از آن فضای باز و تحرکی که بعد از سال 76 داشتند، بسیار محدودتر شدند. ولی خوشبختانه نگاه اصلاح طلبی در مردم رشد کرده است. اینکه مردم حقوق خود را مطالبه می کنند، نشان دهنده رشد جامعه است. مردم عمل به قانون را می خواهند، از تبعیض و فساد گسترده خسته شدهاند!
سرلیستی آقای عارف، نتیجه فعالیت اصلاح طلبان بعد از سال 88 بود. آیا او لیدری بود که اصلاح طلبان انتظارش را داشتند؟
من همانطور که گفتم از سال 88 به بعد در احزاب فعالیت سیاسی نداشتم که بدانم اصلا نحوه انتخاب ایشان و یا نحوه برخورد با کار ایشان چطور بوده؛ برای همین نمی توانم نظر بدهم. باید در احزاب باشی تا ببینی با چه شرایطی نفرات را معرفی می کنند و کار را پیش می برند. تا جایی که من خبر دارم احزاب اصلاح طلب بر اساس ائتلاف به ایشان نرسیده بودند.
لیدری ایشان را با بهزاد نبوی یا محمدرضا خاتمی در مجلس ششم در یک حد می دانید؟
من واقعا اطلاع ندارم.
آیا شده که آقای صفایی فراهانی از فعالیت سیاسی پشیمان شود؟
نه.
حتی وقتی اوین بودید؟
نه. از دو سه سال قبل از سال 88 فکر می کردم که آن اتفاق ها می افتد. چون می دیدم که فضا بسته تر می شود. کاملا بسته شدن فضا بعد از سال 84 ملموس بود.
چقدر نسبت به آینده امیدوار هستید؟
اصلا نمی توانید امیدوار نباشید چون راه نجات کشور و راه تعالی کشور با امید است. ما با امید می توانیم فضای کشور را تغییر بدهیم و به سمت عقلانیت و خرد جمعی برویم که برای اداره کردنش از مردم کمک بگیرد. من فکر می کنم همه کسانی که با بدبینی فضا را تنگ می کنند، نهایتا کنار خواهند رفت. تجربه دنیا این را نشان می دهد که در این دوره نمی شود مقابل خواسته های مردم ایستاد. در شرایطی که با یک فیلترشکن بچه 15 ساله هم می تواند به همه خبرها دسترسی داشته باشد، آدم سیاسی که جای خود دارد. الان دیگر سال 55 و 56 نیست که با استنسیل بخواهیم اعلامیه تکثیر کنیم و بین مردم پخش نماییم. الان یک نفر یک کلمه حرف می زند، دو ساعت بعد همه دنیا به آن خبر دسترسی دارند.
راه نجات کشور راه باز کردن برای حضور بیشتر مردم در اداره واقعی کشور است. هر چقدر راه بستن را پیش ببرند، حتما حتما به کشور صدمه می زنند.