اولین چیزی که گناهان انسان را میپوشاند، عقوبت ها، بلاها و مصائبی است که انسان در دنیا به آنها مبتلا میگردد.
عقوبت ها و بلاها دو دسته اند، دسته اول بلاهایی هستند که انسان در ایجاد و انتخاب آنها هیچ دخالتی ندارد؛ قطعاً با تحمل آنها گناهان انسان پاک میشود. دسته دوم بلاها و خطاهایی هستند که انسان به دست خود آنها را ایجاد میکند. خداوند تبارک و تعالی به فضل و کرم خود، این بلاهای خودساخته انسان را نیز کفاره گناهان او قرار می دهد.
قرآن می فرماید:«فَیَوْمَئِذٍ لَا یُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ[1]= در آن روز هیچ انس و جنى از گناهش پرسیده نشود». برای این آیه تفسیرهای مختلفی بیان شده است که هر کدام به نوبه خود بخشی از حقیقت را بیان میکنند. امام رضا(علیه السلام) در تفسیر این آیه میفرماید:«اِنَّ مَن اِعتَقَدَ الحَق ثُمَّ اَذنَبَ وَ لَم یَتُوب فِی الدُنیا عُذِّبَ عَلَیهِ فِی البَرزَخ وَ یَخرُجُ یَومَ القیامَۀِ وَ لَیسَ لَهُ ذَنبٌ یُسئَلُ عَنه = کسی که به حق اعتقاد داشته باشد و گناهی کرده باشد که بدون توبه از دنیا برود، در قبر عذاب میشود تا گناهی برایش نمی ماند که روز قیامت از او سؤال کنند».
گاهی گناهانی انسان انجام می دهد که آثارِ آنها دامنگیرش شده و او را پاک میکند، یا توبه میکند و از گناه پاک میشود. اما بعضی گناهان آثاری دارند که به راحتی برطرف نمیشوند.
مثلاً شما آبروی یک نفر را بردید و از او معذرت خواهی میکنید، او هم شما را میبخشد. ولی این آبرو بردن تبعاتی دارد که به راحتی جمع نمیشود و گرفتاری ایجاد میکند. بخصوص که حق الناس است. آثار گناهِ که حق الناس است تا بعد از مرگ شخص باقی میماند. شما توبه هم میکنی، ولی یک سلسله آثار دارد که نمیتوانی جبرانش کنی. مثلاً از یک نفر به خاطر غیبتی که از او کردی یا تهمتی که به او زدی، معذرتخواهی کردی، او هم حلال کرد. او دارد سهم خودش را حلال میکند. اما چه بسا با این غیبت و تهمت ارتباط عده زیادی را با این شخص قطع کردهای؛ یا یک عده را نسبت به این شخص بدبین کردهای؛ این را چگونه میشود جبران کرد؟ این قابل جبران نیست. ما باید از خدا بخواهیم که خدایا هیچ گناهی را برای ما باقی نگذار. هر طوری است ما در همین دنیا کفاره گناهانمان را بپردازیم.
گاهی گناهانی است که شخص آنها را اصلاً گناه نمیداند. یعنی خدا گناه میداند، قرآن گناه میداند، روایت گناه میداند، اما این شخص اصلاً اعتقادی به این که این گناه است، ندارد. پس توبه هم نمیکند. این خیلی خطرناک است. از این خطرناکتر گناهی نیست که انسان آن را گناه نداند و بگوید: این که چیزی نیست. با این توضیحات متوجه می شویم که گاهی بعضی از گناهان و یا آثار بعضی از گناهان برای انسان باقی می ماند و برای پاک شدن از این گناهان و آثار آنها، امام رضا (علیهالسلام) حدیث مذکور را بیان فرمودند، برای این که بنده از این گناهان پاک شود در قبر عذاب میشود تا دیگر گناهی برایش نماند تا در قیامت از آن سوال شود.
پس یک تفسیر آیه «فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ» طبق فرمودهی امام رضا علیهالسلام این است که اینها معتقد به حق بودند و کافر نبودند. اما گناهی کردند و توبه نکردند. در قبر عذابش را دیدند و قبل از قیامت هم پاک شدند. پس گناهی نمانده که از آنها سؤال بشود. البته عرض کردم، این آیه تفاسیر دیگری هم دارد که موضوع بحث ما نیست.
بلا در جان و مالِ مؤمن، کفاره گناهان اوست
نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمود:«لا یَزالُ البَلاءُ فی المؤمنِ والمؤمنةِ فی جَسَدِهِ ومالِهِ وولدِهِ حَتّى یَلقَى اللّه َ وما علَیهِ مِن خطیئةٍ[2] = زن و مـرد مـؤمن پـیوسته در جـان و مـال و فرزندشان گرفتار بلا مى شوند تا آن كه بدون گناه، خدا را دیدار كنند».
زن مؤمن و مرد مؤمن همیشه یک جایی چه در بدن و مال یا فرزند درگیری دارد. مثلاً آسیب و مریضی بدنی دارد. بعضیها معلولیت دارند؛ بعضیها یک بیماری ارثی دارند؛ یا گرفتاریهای مالی دارند، مثلاً یک جا کم میآورد، بدهکار است، یک جا مالش را میبرند، جایی ورشکسته می شود. یا اگر گرفتاری در بدن و مالش نباشد در فرزند گرفتاری دارد، فرزندش مریض میشود، یا اذیتش میکند، یا آسیبی میبیند که مؤمن دچار گرفتاری و غصه میشود. غیر از این سه مسئله، باز هم مسائلی هست که مؤمن به آن دچار میشود؛ مثل غمهای بدون علت، یعنی یک دفعه بدون این که بداند چه اتفاقی افتاده، دلش میگیرد. حضرت میفرماید، این درگیریها برای مؤمن آثاری دارد، یعنی آنها در قیامت خیلی ثروتمندند.
«حَتی یَلقَ الله وَ ما عَلَیهِ مِن خَطیئَۀ» یعنی این مصائب باعث میشود تا خدا را زیارت کند در حالی که گناهی هم بر او نیست.
پس یکی از خیرهای تعلقات بخش حیوانی برای انسان همین است که اذیت شدن در این بخش ها برای ما کفاره گناه به حساب میآید. چون سه مورد بدن، فرزند و مال یا موردهایی مثل طلاق، شکستهای عاطفی و عشقی در عشقهای زمینی، غم های بدون علت، درگیری با ظلمه و پادشاهان و کفار، مشرکین و منافقین همه مربوط به بخش پایینی و حیوانی ماست.
بیماری ها کفاره ی گناهان است
ما نباید همیشه تفسیر منفی از بیماریها داشته باشیم. ضمن این که اسلام همیشه سفارش کرده که بهداشت را رعایت کنیم و به بدن مان آسیب نزنیم.
حتی در روایت داریم کسی که شب بیدار می ماند تا پول در بیاورد و به خاطر این مسئله چشمش اذیت میشود، لقمهاش حرام است. چون روز میتوانسته کار بکند، اما به خاطر حرص زیاد در شب از بدنش کار کشیده. البته کسانی که مجبورند شب کار باشند، استثناء هستند. مثلاً کارگر روز خوابیده و شب کار میکند. یا پلیس و پزشک یا افراد دیگری که شب کار هستند، عیبی ندارد. ولی روز باید استراحت بکنند. نباید به خاطر حریص بودن و قانع نبودن بیش از حد، به بدن فشار آورد.
سیدالشهدا(علیه السلام) فرمود:« در تمام مدت عمرتان با بدنتان پیشگیرانه برخورد کنید». پیشگیرانه یعنی اجازه ندهید که مریض بشوید. اگر واکسن قرار است بزنید، کوتاهی نکنید. کسی که در زدن واکسن برای خودش و دیگران کوتاهی میکند، گناه میکند. ورزش کنید، قبل از اینکه درگیر بشوید. مسواک بزن قبل از اینکه دندانت عفونت کند یا خراب شود. استحمام به موقع باشد، لباس ها را باید زود به زود عوض کرد و تمیز نگه داشت.
حال علی رغم همه این رعایتها، اگر انسان مریض شد، به فرموده امام رضا علیهالسلام «اَلْمَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهِیرٌ وَ رَحْمَةٌ وَ لِلْكَافِرِ تَعْذِیبٌ وَ لَعْنَةٌ وَ إِنَّ اَلْمَرَضَ لاَ یَزَالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتَّى لاَ یَكُونَ عَلَیْهِ ذَنْبٌ= امام رضا علیه السلام فرمود: بیماری برای مومن پاك شدن و رحمت، و برای كافر عذاب و لعنت است. همانا بیماری از مومن زدوده نشود تا آنگاه كه همه گناهانش پاك شود و گناهی بر او باقی نماند».
حضرت فرمود:«مَلعونٌ مَلعونٌ کُلُ بدَنٍ لا یُصابُ فی کُلِ اَربَعینَ یَوما= لعنت بر آن بدن لعنت بر آن بدنی که هر چهل روز یکبار آسیب نمیبیند». خداوند کریمتر جوادتر و مهربانتر از آن است که اجازه بدهد چهل روز یک مؤمن با آلودگی بماند. هرطوری هست پاکش میکند. این رحمت الهی است که خداوند تبارک و تعالی نمیگذارد ما تولد مریض به برزخ داشته باشیم. خوب است که انسان خیلی دقت بکند که باقیات سیئات نداشته باشد، باقیات صالحات داشته باشد. نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:«اَلسُقمُ یَمحُ الذُنوب= بیماری گناهان را محو میکند».
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمود:«اِذِ ابتَلا الله عَبداً اَسقَطَ عَنهُ مِنَ الذُنوبِ بِقَدر عِلَتِه[3]= هرگاه خداوند بنده اى را دردمند کند، به اندازه بیماریش گناهان او را مى زداید». پس این مژده بزرگی است. کسی غصه دار نشود که فلانی کوتاهی کرد، من مریض شدم.
نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فرمود:«ساعاتُ الوَجَعِ، یُذهِبنَ ساعاتِ الخَطایا [4]= لحظههاى درد، [آثار ] لحظههاى گناه را از میان میبرد». بنابراین از کارهای خوب این است که در هنگام درد کشیدن زیاد استغفار کنیم.
مگر من چقدر گناه کرده ام که این همه بیمار می شوم؟
حال که با توجه به روایات و احادیث فهمیدیم، ابتلا به مرض و بیماری کفاره گناهان است، افراد کم طاقت این سؤال را مطرح میکنند که مگر من چقدر گناه کردهام که این همه بیمار میشوم؟
پاسخ این است که گاهی افراد در فهم گناه با مشکل روبرو هستند. میگوید، مگر من چقدر گناه دارم که این همه درد دارم. این همه مریضی دارم. این فکر خیلی خطرناک است. اول اینکه گناهان همیشه همین فحشاهای ظاهری نیستند. مثلاً میگوید: من که دزدی نکرده ام؛ هیزی هم که نکرده ام؛ حق کسی را هم نخورده ام.
گناهان باطنی هم هستند، مثل تکبر، خودبرتربینی، حسادت، علوّ، فخرفروشی، مسخره کردن دیگران، حساسیت، زودرنجی و عصبانیت که خیلی خطرناکند. در روایت داریم، اگر مریضی اخلاقی و اخلاق بد در کسی باشد و انسان با آن از دنیا برود، در قیامت چند قرن از قرن های آخرتی باید در جهنم باشد تا این بیماری اخلاقی او برطرف شود.
شیوه ی درمان گناهان در دنیا و آخرت
شیوه درمان رحمی و دنیایی، درمان بهداری است. اما وقتی به آخرت بکشد؛ درمان، بیمارستانی می شود. یعنی بیماری که در بهداری درمان میشود، سرپایی است و با درد کمتر و سریعتر. گاهی ممکن است تزریق یک واکسن باشد برای پیشگیری از بیماری. شیوه اسلام شیوه بهداری است. اصلاً اسلام با شیوههای بیمارستانی موافق نیست. چون بیمارستان هم پردرد است و هم پرهزینه. وقت انسان در بیمارستان زیاد گرفته میشود.
پیامبر رحمت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمود:«یک شب تب، کفاره ی یک سال گناه است». البته کفارهی گناهی که انسان اصرار بر آن ندارد. یعنی لجبازی نمیکند. یا بگوید: من یکسال گناه میکنم با یک شب تب از بین میرود. این بیادبی و جسارت است.
حال این سؤال مطرح میشود که چگونه یک شب، معادل یک سال عمل می کند؟ همانگونه که علی(علیه السلام) می فرماید: «یک گناه توبه نکرده، در آخرت صد سال عذاب دارد». اما در اینجا فرماید: یکسال گناه در دنیا، یک شب عذاب دارد. چون دنیا خاصیت رحمی دارد.
روش جالب امام سجاد (علیه السلام) در عیادت مریض
«كان[علیُّ بنُ الحسینِ علیهما السلام] إذا رَأى المریضَ قد بَرِئَ قالَ لَهُ: لِیَهنِئْكَ الطُّهرُ ـ أی مِنَ الذُّنوبِ ـ فَاستَأْنِفِ العَمَلَ[5] = على بن الحسین علیه السلام هر گاه بیمارى را مى دید كه بهبود یافته است، به او مى فرمود: پاكى از گناهان مباركت باد! عمل [شایسته] را از نو آغاز كن».
ما هر وقت مریضی را میبینیم که شفا مییابد، میگوییم:«خدا را شکر که شفا گرفتید. الحمدلله که بهترین». کلمه الحمدلله هم که به زبان میآید، خودش عبادت است. کسی که کلمه الحمدلله را به زبان میآورد، برایش ثواب نوشته میشود. علاوه بر آن، خداوند برای کسی که حال بیمار را پرسیده و باعث شده او کلمه الحمدلله را به زبان بیاورد نیز ثواب می نویسد.
امام سجاد (علیهالسلام) به بیماری که شفا پیدا کرده به خاطر پاک شدن از گناهانش تبریک میگفتند. سپس حضرت می فرماید، عمل را از سر بگیر. یعنی تو الان مثل فرزندی که از مادر متولد شده، پاک شده ای. از نو شروع کن. این باعث میشود که شیطان نتواند، ما را خیلی اذیت کند و گناهانمان را به رُخ مان بکشد و فکر کنیم که ما خیلی آلوده ایم، معصیت کاریم و ناامید شویم و به سوی خدا حرکت نکنیم. یا بگوییم:«من نمیتوانم کارهای بزرگ بکنم؛ من نمیتوانم یار امام زمان باشم؛ من نمیتوانم با فاطمه زهرا محشور بشوم» اینها دروغ هایی است که شیطان به خاطر گناهان ما به ما تحمیل میکند.
گریه کردن و بیمار شدن کودکان، کفاره گناهان والدین است
والدین با گریه و بیمار شدن کودکان شان سختی زیادی می کشند که همین باعث پاک شدن آنها از گناه می گردد.
وجود مقدس امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:«فِی الْمَرَضِ یُصِیبُ الصَّبِیَّ فَقَالَ كَفَّارَةٌ لِوَالِدَیْه[6] = بیمار شدن كودكان، باعث پاكی پدر و مادر از گناهان می شود».
بچه آدم باید بچگی کند. بچه باید گریه بکند. در روایت فرمودند: گریه بچه در 12 ماه اول، توحید، شهادت به نبوت و استغفار برای والدین است. پس از گریه بچه ملول نشویم. گریه برای سلامتی بچه لازم است. ما فکر میکنیم اگر کودک گریه کرد باید زود برویم و هر طور شده او را ساکت کنیم. حضرت فرمود، اذیتی که انسان به خاطر مریضی فرزندش تحمل می کند، کفاره گناهانش است.
یا ممکن است انسان پدر و مادر پیر و مریضی داشته باشد، حرفهای تلخی هم به آدم بزنند، یا حتی بعضیها در اثر کهولت سن فراموشکار می شوند و حرفهایی به آدم بگویند که قلب آدم به درد بیاید. اما همه اینها قیمت دارند. حرفهای تلخی که دیگران به انسان می گویند، شفای بیماریهای انسان است.
پدرت مریض است و به خاطر مریضی اش، کلافه است، عصبی است، حرفهای تلخی میزند. تا ساعت چهار تو را بیدار نگه داشته، مرتب گفته این کار را بکن آن کار را بکن! درست است که اینها به نفس سخت میگذرد، اما تو را به حق تعالی نزدیک میکند. به تو درجات میدهند و داری پاک میشوی.
بعضیها خیلی زیرکند، خودشان به استقبال مریضداری میروند، با وجودی که وظیفهاش نیست. مثلاً دختر عمو، عمو، خاله، دایی است، خودش با مهربانی به مراقبت و پرستاری از آنها میرود و حتی شب بیدار میماند.
بعضیها هم از مسئولیتهای زندگی شانه خالی میکنند. از تعهداتی که به همسر و فرزندشان دارند، فرار میکنند. پیامبر فرمود:«مَلعونٌ مَلعونٌ مَن ضَیِعَ مَن یَعول= ملعون است ملعون است کسی که خانواده خودش را ضایع میکند». گاهی افراد آگاهانه میدانند، همسرشان در سختی است و نیاز به کمک دارد و به کمک آنها نمی روند.
استاد ما میفرمود سختترین کارها در زندگی زنداری و شوهرداری است. فرمود، مؤمن وقتی میخواهد نماز بخواند، زن آدم نباید سین بسم اللهاش را بشنود، یعنی برای همسرت نباید مزاحمت درست کنی.
بعضیها برای پدر مادر، همسر و فرزندشان کلاس میگذارند که اینها الان در شأن ما نیستند، فکر میکنند که خیلی رشد کرده اند، به همین دلیل آنها را طرد می کنند.
شخصی به حضرت صادق (علیهالسلام) گفت: مگر میشود، این حس بالاخره در ما ایجاد میشود که من مؤمنم، او فاسق است. چطور خودم را بهتر از او ندانم. من مؤمنم و عبادت میکنم، طهارت دارم، گناه نمیکنم، اما فلانی فاسق و غرق گناه است. حضرت فرمود:«هَیهات هَیهات» اینطوری فکر نکن، تو از کجا میدانی، ممکن است خدا تو را به گناهانت عذاب کند و او را ببخشد. سپس حضرت داستان ساحران فرعون را بیان میکند که در مردم انحراف ایجاد کرده بودند و جزء پایهها و ستونهای حکومت فرعون بودند. ولی وقتی فهمیدند، موسی حق است، توبه کردند و پایش ایستادند. شکنجه هم شدند ولی مؤمن ایستادند و مؤمن و شهید از دنیا رفتند. همین که فکر میکنم از کسی بهترم خودش یک اخلاق زشت است.
علاوه بر بیماری، اشک و خضوع نیز گناهان را می پوشاند
نبی اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در پاسخ به سئوال مردی فرمود:«لما سأله رجل: ماالذی یمحو عن الخطایا؟: الدموع و الخضوع و الأمراض؛ حضرت در پاسخ مردی که پرسید: چه چیز گناهان مرا پاک می کند؟ فرمودند: اشک ها، خضوع و بیماریها».
شما هر چقدر پیش پدر، مادرت، کسی که ذوالحقوق است، پیش همنوعان خودت، آدم مؤدب و با تواضعی باشی و خودت را کوچک کنی، به همان مقدار که کوچک میشوی، پیش خدا بالا میروی و گناهانت هم آمرزیده میشود. انسان باید کوچکی و فروتنی داشته باشد، خودبرتربین نباشد و با نخوت برخورد نکند.
گریههایی که انسان دارد. بالاخره در جاهایی، کارهایی یا حادثه ای، دردسر و مشکلی یا مرگ کسی انسان اشک میریزد که این اشک ها کفاره و پاک کننده گناهان است. مریضی ها هم همینطور.
«غم» از کفارات گناه است
یکی از کفارات غم است. اساساً غم شایستهی مؤمن نیست. هر گاه مؤمن غمگین میشود، برایش خیرات و برکات به همراه دارد. قرآن علامت مؤمن را شادی و آرامش معرفی میکند. میزان ایمان هر کس به اندازهی شادی و آرامشش بستگی دارد. مؤمن وقتی دچار غمی میشود، این غم پیام دوست است. پیام خداست. غم میآید که انسان را پاک کند. بنابراین مؤمن در چنبره غم گرفتار نمی شود تا موجب افسردگی او گردد.
امام کاظم(علیهالسلام) حضرت میفرماید: «مَن اِغتَمَ کانَ لِلغَمِ اَهلا = کسی که غمگین میشود، لیاقتش همین است».
غم برای مؤمن مثل لجن میماند. در لجن افتادن هیچ اشکالی ندارد، اما در لجن ماندن خیلی اشکال دارد. مؤمن در چنبره غم نمیافتد.
عدهای از افراد غمپرورند. دائماً دوست دارند غمگین باشند، همیشه غصه بخورند، خوششان میآید همیشه یک موضوعی برای نگرانی داشته باشند. مثل وسواسیهایی که دوست دارند واسواسشان را حفظ کنند. هر چه قواعد هم برای شان آموزش بدهید، هیچ فایده ای ندارد. برای کسی که می فهمد غم قرار است برایش چه خواصی داشته باشد و این تلخی چقدر شیرینی دارد، غم را جدی نمیگیرد. غم برای او مثل داروی تلخی می ماند که تلخی آن را به خاطر شیرینی که در پی دارد، با خوشحالی تحمل می کند. مثلاً پدر یا مادرش فوت شده؛ یا عزیزانش تصادف کرده اند؛ یا طلاقی اتفاق افتاده؛ گرفتاری ایجاد شده، تلخی اینها هست، ولی در درون آرامش دارد. مثل اقیانوس است. تمام موج ها روی اقیانوس است، ولی زیر کاملاً آرام است و کاملاً انبساط و شادی و قرار دارد. راضی است و خدا را شکر می کند.
کفارات گناه/بلا/غم
[1] - سوره الرحمن/ 39.
[2] - البحار : 67 / 236 / 54 .
[3] - دعائم الإسلام ، جلد 1 ، صفحه 218 ، بحارالأنوار ، جلد 81 ، صفحه 176 ، حدیث 13 .
[4] - بحار الأنوار ، جلد 67 ، صفحه 244 ، حدیث 83، دانش نامه احادیث پزشكی : 1 / 140.
[5] - بحار الأنوار : 81/186/41 .
[6] - کافی ج 6 ص 52.