arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۰۷۱۱
تاریخ انتشار: ۰۸ : ۱۷ - ۱۶ مهر ۱۳۹۰

نگاهی جامعه‌شناختی به اختلاس اخیر

اگر آستانه تحریک پذیری جامعه نسبت به مسائل اجتماعی بالا رود و مردم، دیگر تخلفاتی مانند این یا کمتر از این را مهم نشمارند، آنگاه می‌بایست به تدریج در انتظار جامعه‌ای باشیم که ناهنجاری‌ها و کجروی‌ها وجدان آن را نمی‌آزارد و بی‌اخلاقی‌ها و قانون‌شکنی‌ها در آن قبحی ندارند...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
حسن رضایی بحرآباد*: بررسی پیامدهای ناخواسته‌ی کنش‌ها و وقایع اجتماعی را یکی از اصلی‌ترین وظایف جامعه شناسی دانسته‌اند. یکی از پیامدهای ناخواسته‌ی رسانه‌ای و همگانی شدنِ اتفاقاتی مثل ماجرای اختلاس بزرگ اخیر، علاوه بر خدشه دارشدن اعتماد و سرمایه اجتماعی، بالا رفتن آستانه تحمل و حساسیت جامعه است. وجدان جمعی هر جامعه، حدی از تحمل و حساسیت را نسبت به مسائل ناخوشایند و یا نامطلوبی که در آن جامعه اتفاق می‌افتند نشان می‌دهد که درجه این تحمل در جوامع و زمان‌های مختلف متفاوت است.

مثلاً اگرچه کشته شدن و یا ازدست دادن افراد (بستگان، دوستان، هموطنان، همنوعان) امری ناخوشایند است که وجدان جمعی را آزرده می‌سازد اما درجه حساسیت افراد جامعه نسبت به این امر در هنگام بروز حوادثی مثل جنگ، بلایای طبیعی و ... بالا رفته و به عبارت دیگر در این مواقع جامعه تحمل بیشتری را در مواجهه با داغ مرگ از خود نشان می‌دهد و آن را راحت‌تر می‌پذیرد. صدق این مدعا را در جامعه خودمان که حوادثی مانند جنگ تحمیلی (نسل گذشته) و زلزله بم (نسل فعلی) را تجربه کرده است می‌توان مشاهده کرد: واکنش ناچیز وجدان جمعی و عدم حساسیتِ در خور نسبت به وقایعی مثل قتل‌های خیابانی و در ملاء عام، تجاوزها و جنایت‌های گروهی و ... می‌تواند ناشی از این امر باشد.

می‌توان پیش بینی کرد که ماجرای اختلاس اخیر نیز پیامدی اینچنین درباره حساسیت عمومی نسبت به فسادها و تخلفات مالی در پی داشته باشد. بگذارید دقیق‌تر به موضوع بنگریم: مردم معمولاً ارقام و اعداد بزرگ مالی را در جریان خبرهای مربوط به خدمات و دستاوردهای عمومی مانند برنامه و بودجه سالیانه، ساخت و سازهای عمرانی بزرگ، تحولات اقتصادی و ... می‌شنوند و از آنجا که منافع و عواید ناشی از صرف این ارقام، مربوط به همه یا بخش بزرگی از افراد جامعه است، عادتاً حساسیت زیادی برای فهم حجم و میزان این ارقام از خود نشان نمی‌دهند و عموماً خود را به زحمت نمی‌اندازند تا درک کنند که مثلاً چند هزار میلیارد ریال یا تومان مربوط به فلان برنامه یا پروژه یعنی دقیقاً چقدر؟

اما در ماجرای تخلفات و سوء‌استفاده‌های مالی، مردم معمولاً به دو دلیل توجه و دقت خاصی برای پی بردن به عمق فاجعه بروز می‌دهند: نخست اینکه در این مواقع، ارقام ذکر شده درباره میزان تخلفِ یک شخص یا گروه، به معنای اضافه شدن آن رقم به دارایی‌های یک فرد یا تعداد معدودی از افراد است و به همین دلیل مردم به راحتی می‌توانند میزان داراییِ آن فرد یا افراد را –که در نتیجه تخلف به دست آمده- با میزان دارایی خود یا اطرافیان خود بسنجند. دلیل دوم توجه مردم این است که می‌پندارند این مبالغ هنگفت، متعلق به همه-از جمله خودشان- بوده که می‌بایست برای آنان هزینه می‌شده اما به دلیل تخلف و تقلب به جیب عده معدودی رفته است. به عبارت دیگر آنان با نوعی دزدی از اموال شخصی و عمومی‌‌شان روبرو می‌شوند. به چند سال اخیر بنگرید تا صدق این موضوع روشن شود:

- در ماجرای اختلاس بزرگ بانکی در آغاز دهه هفتاد که به ماجرای 123 میلیارد تومان معروف است، افکار عمومی به شدت جریحه دار شد تا جایی‌که مجازات اعدام متهم ردیف اول آن تخلف، ختم قضیه تلقی نگردید و پیگیری مساله مجازات متهم ردیف بعدی-که نامِ آشناتری برای مردم داشت- و کمّ و کیف آن در افکار عمومی ادامه یافت و شایعات بسیاری نیز حول آن پدید آمد که هنوز هم پس از گذشت حدود دو دهه همچنان ادامه دارد.

- بعد از انتخابات دوم خرداد 1376، جمعی از مدیران شهرداری تهران به اتهام سوءاستفاده‌های مالی دستگیر و روانه زندان شدند. مسئولان امر با تکیه بر همین حساسیت عمومی جامعه نسبت به تخلفات مالی و به دلایل مختلف، اقدام به پخش عمومی جریان کامل دادگاه این افراد از تلویزیون نمودند. این برنامه تبدیل به یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های تاریخ تلویزیون ایران شد که هرشب میلیون‌ها نفر را به پای جعبه جادو می‌کشاند و می‌نشاند (همگانی شدن اصطلاح معروفی که در آن دادگاه بیان می‌شد یعنی "هنوز کلامم منعقد نشده" یکی از دلایل این اقبال عمومی است). مجموع اتهامات مالی مدیران فوق الذکر از چند ده میلیون تومان تجاوز نمی‌کرد.

- ماجرای معروف شهرام جزایری نیز شاهد دیگری بر حساسیت وجدان جمعی در این قضایاست. تا جایی‌که علاوه بر پیگیری مساله در زمان خودش (اوائل دهه هشتاد) توسط افکار عمومی و رسانه‌ها، دامنه آن تا مناظرات انتخاباتی سال 1388 نیز کشیده شد و یکی از نامزدها با تکیه بر همین حساسیت، سعی کرد رقیب را به نوعی شریک جرم آن ماجرا نشان دهد و از این رهگذر افکار عمومی را بر علیه او بشوراند و محبوبیت وی را کاهش دهد. مجموع اتهامات مالی جزایری و دوستانش چند یا - حداکثر- چند ده میلیارد تومان بود.

حال به قضیه اختلاس سه هزار میلیاردی اخیر برگردیم که رقم آن به تنهایی بیش از پانزده برابر مجموع تخلفات فوق‌الذکر است. شکی نیست که وجدان جمعی و افکار عمومی در این ماجرا بشدت آسیب دیده و این مساله به سرعت تبدیل به یکی از اصلی ترین مباحث گفتمان عمومی جامعه شده است. اغلب مردم سعی می‌کنند تا علاوه بر پیگیری مجدّانه‌ی داستان، با محاسبات ساده و قابل فهم ، ابعاد فاجعه را برای خود و دیگران روشن سازند.

مثلاً یکی از دوستان می‌گفت که برای اینکه بفهمد سه هزار میلیارد تومان چقدر می‌شود محاسبه کرده است که اگر قیمت یک آپارتمان در منطقه‌ای که ساکن است هشتاد میلیون تومان باشد و او هر روز یک آپارتمان بخرد پس از صد سال، سه هزار میلیارد تومان دارایی خواهد داشت. و یا این مطلب که این روزها در فضای مجازی معروف شده که اگر کوروش کبیر در هرماه صدمیلیون تومان پس انداز می‌کرد امروز سه هزار میلیارد تومان پول داشت و مطالبی ازین دست. اما وجه دیگری از ماجرا که مغفول می‌ماند این است که پس از فاش شدن تخلفی با این میزانِ هنگفت، آستانه تحمل وجدان جمعی نسبت به وقایعی از این دست بالا می‌رود و افکار عمومی بطور ناخودآگاه، تخلفات و سوءاستفاده‌های کمتر از این حد را به هیچ یا ناچیز می‌انگارد و آن تخلفات، دیگر نمی تواند حساسیت افکار عمومی را برانگیزد. مانند فردی که در یک حادثه آسیب دیده و مثلاً پایش شکسته یا قطع شده ، برای چنین فردی دیگر اهمیتی ندارد که دستش خراش برداشته یا صورتش خونین شده است...

در همین چند روزه در شبکه‌های اجتماعی مطلب طنزی به چشم می‌خورد با این فحوا که شهرام جزایری از زندانبانش می‌خواهد او را به جای دیگری منتقل کند زیرا هم‌بندانش او را به «آفتابه دزدی» متهم می‌کنند! و یا مثلاً همزمان با فاش شدن اختلاس بزرگ اخیر، رسانه‌ها از اختلاس دیگری با رقم بیش از ششصد میلیون تومان در یکی شعب بانکی در شمال کشور خبر دادند؛ اما خبر این اختلاس به سرعت در سایه رقم سه هزار میلیارد، گم و ناپدید شد و هیچکس نپرسید کمّ و کیف آن چگونه بوده است؟

حال در نظر بگیرید و قیاس کنید تخلفات عدیده مالی را که ممکن است در رقم‌های کوچک و بزرگ در سازمان های مختلف روی دهد و فاش شدن آنها خم به ابروی کسی نیاورد. بماند که از سوی دیگر، اشخاصی نیز که آن تخلفات ریز و درشت را انجام می‌دهند برای فرافکنی و رفع ناهماهنگیِ شناختیِ خود، اصولاً تخلف خود را در قیاس با سه هزار میلیارد تومان به هیچ می‌انگارند و ...

سخن بر سر این نیست که برای بالا نرفتن آستانه تحمل و حساسیت جامعه و عدم بی‌تفاوتی تدریجی، تخلفاتی ازین دست نبایست رسانه‌ای و فاش شده و در فضای عمومی مطرح شوند، که پنهان و کتمان و پرده‌پوشی کردن ناهنجاری هایی اینچنین، آثاری به مراتب زیانبارتر و ناگوارتر به همراه دارد. سخن این است که نتایج بروز این اتفاقات بسی فراتر از خسارات مالی به نظام اقتصادی و حتی خدشه‌دار شدن اعتماد اجتماعی است و لذا عزم همگانی مردم و نظام سیاسی بر پیشگیری از تکرار آن می‌بایست صدچندان شود. اگر آستانه تحریک پذیری جامعه نسبت به مسائل اجتماعی بالا رود و مردم، دیگر تخلفاتی مانند این یا کمتر از این را مهم نشمارند، آنگاه می‌بایست به تدریج در انتظار جامعه‌ای باشیم که ناهنجاری‌ها و کجروی‌ها وجدان آن را نمی‌آزارد و بی‌اخلاقی‌ها و قانون‌شکنی‌ها در آن قبحی ندارند...

ازین‌روست که اولیای امور و صاحبنظران، به ویژه آنان که دغدغه‌ی اضمحلال اخلاق جمعی و کمرنگ شدن ارزش‌های اجتماعی را دارند می‌بایست به این مساله توجه خاص کنند که چگونه می‌توان در مواجهه با چنین وقایعی درعین پایبندی به اصول دموکراسی (مانند شفافیت نظام سیاسی- اقتصادی و بوروکراتیک، محرم دانستن مردم و اعتقاد به اینکه دانستن، حق آنان است و ...)، از پیامد‌های ناخواسته‌ی آن جلوگیری کرده و یا شدت آن را کنترل نمود.

دانشجوي دکترای جامعه شناسی اقتصاد و توسعه دانشگاه فردوسي مشهد
rezaeebahrabad@gmail.com
نظرات بینندگان