arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۱۳۷۳
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۶ : ۱۳ - ۲۳ مهر ۱۳۹۰

صاحب باغ خميني شهر : كاش هيچ وقت باغم را اجاره نداده بودم

چند گل سرخ و صورتي محمدي در كنار ديوار كاه گلي و نزديك سكوي سيماني گوشه باغ «حسن عليرضايي» خودنمايي مي كنند. 145 روز قبل 8 مرد و 6 زن روي اين سكو مشغول خوردن شام بودند كه 15 مرد جوان دزدكي از ديوار باغ بالارفتند و به آنها حمله كردند، وسايل همه را گرفتند و مردان را دست و پا بسته در اتاق بالايي باغ زنداني كرده و بعد زنان را با خود بردند و به آنها گروهي تجاوز كردند.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

چند گل سرخ و صورتي محمدي در كنار ديوار كاه گلي و نزديك سكوي سيماني گوشه باغ «حسن عليرضايي» خودنمايي مي كنند. 145 روز قبل 8 مرد و 6 زن روي اين سكو مشغول خوردن شام بودند كه 15 مرد جوان دزدكي از ديوار باغ بالارفتند و به آنها حمله كردند، وسايل همه را گرفتند و مردان را دست و پا بسته در اتاق بالايي باغ زنداني كرده و بعد زنان را با خود بردند و به آنها گروهي تجاوز كردند.

به گزارش انتخاب به نقل از اعتماد، امسال تابستان، فصل رسيدن سيب، زردآلو و آلوي باغ حسن كه آن شب را به خود ديد، همزمان شد با دهان به دهان شدن خبر تجاوز، اعتراض مردم به اين اتفاق، دستگيري تعدادي از 15 مرد، برگزاري دادگاه، صدور حكم براي آنها و البته انتظار اجرا: انتظاري كه براي چهار نفر از اين مردان جوان يعني عباس (24 ساله)، رجبعلي (23 ساله)، منصور (25 ساله) و اصغر (20ساله) چهارشنبه هفته گذشته با به دار آويختن شان در ملاعام به پايان رسيد: اعدامي كه براي تماشاي آن بيش از 10 هزار نفر در پارك بهشت شهر خميني شهر جمع شده بودند.

سكوت سراسر باغ هزارو400 متري حسن كه در نزديكي خيابان 45 متري و در محله اراضي است را گرفته و به غير از صداي پرندگان چيزي شنيده نمي شود. باغ مستطيل شكل حسن در ميان كوچه يي كاهگلي جاي گرفته كه ابتداي آن امامزاده قراردارد و دور تا دور آن را درختان و باغ ها پوشانده است.

حسن كه 50 سال سن دارد 15 سال است كه صاحب اين باغ است: مردي با صورتي سفيد، اندامي درشت و قدي حدود 170 سانتيمتر كه كت و شلواري مشكي به تن دارد و سفيدي چشمانش، سرخ سرخ است. او كه از تماشاي اعدام برگشته و در باغ قدم مي زند، گوشه يي از ديوار را نشان مي دهد و مي گويد كه از اينجا وارد شده بودند و كاش هيچ وقت اين اتفاق نمي افتاد. با او درباره حوادث داخل باغ و اتفاقات بعد از آن گفت وگو كرده ايم.
   
    شما براي اعدام رفته بوديد پارك بهشت، زمان اعدام چه حسي داشتيد ؟
    خب بعد از اين كاري كه كرده بودند همه حس ناامني داشتند. خودم وقتي مي خواستم زنم را بياورم باغ ديگر اعتباري نداشت اما اجراي حكم اعدام درس عبرتي شد براي بقيه. اگر حكم اجرا نمي شد ديگر هركسي مي آمد توي باغ و يك كاري مي كرد. ناامني تو مملكت زياد مي شد و روز به روز همه چيز بدتر مي شد و زن و بچه مردم را مي گرفتند و مي بردند تو اين باغ ها اما از يك طرف هم ناراحتم چون همه كساني كه اعدام شدند جوان بودند. وقتي آنها را دار زدند ناخودآگاه نتوانستم ببينم و به اين فكر مي كردم كه كاش هيچ وقت اين اتفاق نمي افتاد و باغم را براي يك لقمه نان اجاره نمي دادم.
   


چند وقت است كه باغتان را اجاره مي دهيد؟
    من سه، چهار سالي است كه باغم را اجاره مي دهم و از اول سال هم اجاره داده بودم يك ميليون و خرده يي به غلام كه هم محلي هستيم و آشنا. غلام هم هفته يي يكي دو بار چند ساعت با زن و بچه اش مي آمد باغ و خيالم راحت بود. من خودم با پاتوق شدن باغ ها و خلاف بشدت مخالفم. خودم هميشه زن و بچه ام در صحرا و باغ هستند و بعد از اين اتفاق ديگر خيالم راحت نبود. همين چند وقت بعد از اين اتفاق دو نفر آمدند كه باغ را دوباره اجاره كنند اما ديدم كه آدم هاي خوبي نيستند، گفتم نه. اگر خداييش را بخواهيد باعث و باني اين اتفاق باغ بغلي بود كه شده بود پاتوق، ناموس مردم ناموس من هم هست. وقتي فهميدم آن مردهايي كه آمدند توي باغ من به دختر 13ساله هم تجاوز كردند خيلي ناراحت شدم و هنوز هم هستم. اگر زنان را كشته بودند حتي به نفع شان بود، الان تا هفت پشت زن ها نمي توانند جواب بدهند. وقتي مي خواهند دختر شوهر بدهند مي گويند اينها همان هايي هستند كه برده بودن شان باغ، اين سر شكستگي بزرگي مي شود براي آنها. همه ما براي حفظ آبرو صبح تا شب كار مي كنيم، اگر خداي نكرده ننگي بشود ديگر تا هفت پشت بعد هم اين مي ماند.
   
    شب حادثه شما مي دانيد در باغ چه اتفاقي افتاده است؟
    يكي از آشناهاي غلام به او زنگ مي زند و مي گويد كه دوره يي دارند و اگر بشود مي خواهند بيايند باغ. او هم مي گويد باشه بياييد. بعد هم خودش وسايلي را كه فكر مي كرده احتياج داشته باشند جور مي كند. اينها مي آيند، غلام هم خودش توي باغ بوده، بعد به آنها مي گويد چون شما خانوادگي هستيد و خودي، من مي روم كه راحت باشيد. از باغ بيرون مي آيد و بعد به كسي كه باغ كناري را اجاره كرده بود و بعد آنها از آنجا وارد باغ شدند مي گويد اينها كه داخل باغ هستند خانوادگي آمده اند و غريبه هستند هواي شان را داشته باش. او هم مي گويد خيالت راحت و دلت درست باشد و برو. اما وقتي آن مي رود، او و دوستش كه داخل باغ بوده اند زنگ مي زنند به دوستانشان و مي گويند كه بياييد در باغ كناري پارتي است. اول مثل اينكه حدود 20 نفري جمع مي شوند اما بعد چند نفرشان پشيمان مي شوند و مي گويند اينها خانواده هستند و مي روند.
   
    بعد چه شده است؟
    بقيه مردها كه مانده بودند در باغ زور مي آورند و از دو قسمت ديوار باغ وارد مي شوند. چند نفري مثل اينكه صورت شان را بسته بودند و چوب داشتند. موبايل و وسايل زن و مردها را مي گيرند، دست و پاي مردها را مي بندند و در اتاق بالايي باغ مردها را زنداني مي كنند. خودشان هم دو گروه مي شوند: چند نفرشان از در بالايي باغ زن ها را سوار ماشين مي كنند و مي روند و چند نفر ديگر هم از در پاييني بيرون مي روند. زن ها را مي برند به باغي ديگر كه در همان نزديكي است و آنجا به آنها تجاوز مي كنند و بعد هم در خيابان 45 متري كه بالاي باغ است رهايشان مي كنند. اين جوان ها خلاف و گناه خيلي بزرگي كردند.
   
    شما كي متوجه شديد؟
    من صبح فهميدم، آمده بودم به گاوها سر بزنم چرا كه كمي جلوتر از اين باغ جايي دارم كه گاوهايم را نگه مي دارم. ديدم در باغ قفل نيست و فقط با طناب بسته شده است. رفتم داخل و ديدم همه چيز به هم ريخته است. وسط باغ كه تخت گذاشته بودند ديدم وسايل و نوشابه و قند و چايي و چند تا كيف پرو پخش است روي زمين. فكر كردم شايد دزدي آمده است يا مهمان ها هنوز وسايل شان را جمع نكرده اند. ول كردم رفتم خانه كه غلام خورشيدي كسي كه باغ را بهش اجاره داده ام زنگ زد به پسرم كه پاشيد بياييد كه ديشب رفته اند تو باغ به زن ها تجاوز كرده اند و آبرويمان را برده اند. وقتي برگشتم باغ، ديدم دو تا مامور ايستاده اند. وقتي فهميدند صاحب باغ هستم با هم به اداره آگاهي رفتيم. چند تا سوال پرسيدند و 10 دقيقه يي نشد كه فهميدند كاري نكرده ام و چند وقت است كه باغم را اجاره داده ام. گفتند مي توانم بروم و من هم برگشتم به خانه.
   
    حرف هايي هست كه البته هيچ وقت تاييد نشده اند اما مي گويند كساني كه در باغ شما بوده اند آن شب مست بوده اند، مشروب مي خوردند و خلاف مي كردند. شما كه صبح به باغ رفتيد چيزي متوجه شديد؟
    من كه آن شب تو باغ نبودم اما صبح كه آمدم چيزي نديدم، نه مشروبي و نه چيز ديگري.
   
    شما زن و مردهايي را كه آن شب در باغ بودند، ديديد؟
    من نديدم شان ولي خب بعد از آن اتفاق وكيل هايشان آمدند باغ براي فيلمبرداري. البته از جاهاي مختلف آمدند، از تهران و اصفهان هم حتي آمدند و از همه جا فيلمبرداري كردند. مثل اينكه آن شب هم كه اين اتفاق افتاده بعدش مامورها با زن ها آمده بودند باغ دنبال مردها و بعد فيلم هم گرفته بودند اما خب من نبودم.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
علیرضا
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۳:۲۸ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۳
0
2
ما نتیجه میگیریم
باغ کرایه ندهیم
باغ کرایه نکنیم
البته هرچند خلاف کاران مجازات شدند
و ما باز نتیجه میگیرم
که باغ کرایه بدهیم
که باغ کرایه کنیم
ناشناس
|
NORWAY
|
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۳
1
1
to dige in vasat maghlate nakon,va khodat ra emamzade jelveh nadeh
مهرداد شيراز
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۴
0
1
چرا در مملكت عدل علي بايد همچين اتفاق وحشتناكي بيفتد و چرا از آن 15 حيوان فقط 4 نفر اعدام شدند
نظرات بینندگان