بلافاصله پس از برگزاری انتخابات در این کشور و آرای نزدیک احزاب و ائتلافها، قابل پیشبینی بود که این انتخابات، عراق را وارد یک بحران سیاسی تازه میکند.
اما ماجرای این بحران سیاسی چیست و چه زوایی دارد؟
پنجم ژوئن/ ۱۵ خرداد بود که حیدر عبادی اعلام کرد تخلفات گستردهای در انتخابات این کشور رخ داده و به همین دلیل خواهان بازشماری آرا شد. او همچنین خبر داد که تعدادی از اعضای کمیسیون انتخابات این کشور هم ممنوع الخروج شدهاند.
دو روز بعد یعنی ۷ ژوئن/ ۱۷ خرداد پارلمان این کشور هم رسما اعلام کرد که تمامی آرا به صورت دستی بازشماری میشود.
اما درست سه روز بعد یعنی ۱۰ ژوئن/ ۲۰ خرداد ماه در آتش سوزی عجیب، مرکز نگهداری آرا در این کشور در آتش سوخت. آتش سوزی که از سوی تمامی طرفین مشکوک اعلام شد. چرا که فاصله میان ۳ مخزن آتشگرفته به گونهای بود که نمیتوانست همزمان دچار حریق شود. در این شرایط همه گروهها یکدیگر را متهم میکردند که دیگری در این آتش سوزی دست داشته است.
منابع غیررسمی نزدیک به جریان صدر، جنبش صادقون (وابسته به حشد شعبی و ائتلاف فتح) را مسئول آتشسوزی در انبار صندوقهای رای میدانند و در مقابل نیز برخی گروههای نزدیک به ائتلاف فتح معتقدند جریان صدر با هدف تخریب فرآیند بازشماری آراء در این حادثه دست داشته است.
در همین راستا، قاسم الاعرجی، وزیر کشور عراق، روز دوشنبه ۲۱ خرداد اعلام کرد که در عمدی بودن این آتشسوزی هیچ شکی نیست و وعده داد بررسیهای بیشتری در این خصوص گیرد.
دیگر مولفه مهم در این دوره از انتخابات عراق، ائتلافهای عجیب و غریب گروههای سیاسی در عراق بود که البته عموما هم با محوریت مقتدی صدر صورت میگرفت. در حالیکه بعد از اعلام نتایج انتخابات، آرای نزدیک ائتلافهای مختلف تشکیل دولت از سوی یک یا حتی دو حزب با یکدیگر را غیرممکن میساخت، لزوم تشکیل ائتلافی گستردهتر برای خروج از این بحران را ضروری مینمود. بر همین اساس مقتدی صدر روز ۳۰ اردیبهشت و تنها ۲۴ ساعت پس از اعلام نتایج انتخابات، به دیدار حیدر عبادی رفت و در نشستی مشترک وعده داد که دولت آینده این کشور کاملا عراقی خواهد بود. رسانههای گزارش دادند که مقتدی در آن دیدار به عبادی پیشنهاد داده اگر دست از حمایت از ایران بردارد، ائتلاف سائرون با ادامه نخست وزیری عبادی موافقت خواهد کرد. پیشنهادی که ظاهرا مورد پذیرش حیدر عبادی واقع نشد. چرا که روز ۱۸ خرداد مقتدی اعلام کرد که با جریان عمار حکیم و ایاد علاوی برای تشکیل دولت ائتلاف کرده است.
این ائتلاف در واقع جمعی بود از نیروهایی که با ایران مناسبات چندان گرمی نداشتند. مقتدی صدر و عمار حکیم هرچند پیشتر در جبهه ایران تعریف میشدند اما به مرور زمان و به دلایل مختلف از ایران فاصله گرفتند.
ایاد علاوی هم که شیعهای سکولار است از ابتدای سقوط صدام حسین از نیروهای سیاسی وفادار به عربستان سعودی شناخته میشد که در انتخابات پارلمان ۲۰۱۱ دردسر زیادی برای نوری مالکی برای تشکیل دوباره دولت ایجاد کرد. این ائتلاف هرچند میتوانست تحول آفرین باشد و جبهه نیروهای نزدیک به تهران را در عراق در موضع ضعف قرار دهد، اما چندان پایدار نماند. البته این اتفاق چندان هم غیرقابل پیش بینی نبود چرا که یک طرف ماجرا شخصیت ماجراجو و عجیبی به نام مقتدی صدر حضور داشت که هر لحظه تصمیم دیگری میگیرد و تمام آنچه پیشتر گفته و عمل کرده را زیر پا میگذارد.
این ائتلاف تنها ۴ روز پایدار ماند و ۲۲ خرداد، مقتدی صدر با رقیب شماره یک خود ائتلاف کرد. روز سهشنبه رسانههای عراقی از تشکیل ائتلافی تازه میان مقتدی صدر (رهبر ائتلاف سائرون که ۵۴ کرسی کسب کرده بود) و هادی عامری (رهبر جریان حشد شعبی) که با ائتلاف المبین توانسته بود ۴۷ کرسی به دست بیاورد خبر دادند.
این در حالی بود که جریان هادی عامری به نوعی زاده نیروهای سپاه قدس و قاسم سلیمانی به شمار میروند. حال آنکه مقتدی صدر در کمپین انتخاباتی و حتی بعد از آن وعده داده باید مقابل نفوذ بازیگران خارجی از جمله ایران در عراق گرفته شود.
اگر بخواهیم بازیگران سپهر سیاسی عراق را با توجه به مواضع امروزشان ارزش سنجی کنیم و نگرش سیاسی آنها را بررسی نماییم باید اشاره کرد که اولویتهای تهران در عراق به ترتیب ائتلاف المبین به رهبری هادی عامری (۴۷ کرسی)، ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی (۲۶ کرسی) و همچنین ائتلاف فتح به رهبری حیدر عبادی (۴۲ کرسی) است.
آنطور که رسانههای عربی به ویژه رسانههای نزدیک به عربستان گزارش میدهند قاسم سلیمانی در هفتههای اخیر دستکم دوبار به بغداد سفر کرده و با شخصیتهای سیاسی مختلف در این کشور (به ویژه هادی عامری) دیدار داشته است. احتمالا تمام تلاش ایران دور نگه داشتن مقتدی از دولت آتی خواهد بود. چرا که تهران او را ماری در آستین میداند که خود پرورش داده و حالا بلای جان شده است. هرچند سادهانگاری است اگر تمام ماجرای تهران و مقتدی را در همین یک جمله خلاصه کنیم و باید به پیشینه و مولفههایی که این رابطه را به اینجا رساند عنایت ورزید.
اما به هر ترتیب واضح است که تهران تلاش خواهد کرد در ائتلافهای آتی تا میتواند از نقش گروههای نزدیک به عربستان سعودی که میتوان در درجه اول ایاد علاوی و سپس مقتدی صدر دانست، بکاهد.
شاید قطعیترین گمانه، همین باشد. چرا که در درجه اول نارضایتی زیادی در بدنه اجتماعی عراق نسبت به عملکرد مدیران و دولتمردان این کشور دیده میشود. این نارضایتی صرف نظر از موضوعات سیاسی و قومی یا مذهبی به فساد سیستمی و اقتصادی مدیران دولتی باز میگردد. اساسا صدر با تاکید بر دو اصل، یکی همین مبارزه با فساد گسترده و دیگری مقابل با دخالتهای خارجی توانست ائتلاف خود را بر صدر مجلس عراق برساند. حالا آتش سوزی در مخزن آرا، به هر دلیلی که انجام شده باشد و توسط هر گروهی که سازمان دهی شده باشد، تنها یک اثر قطعی دارد و آنهم دلسرد کردن مردم این کشور از ساز و کارهای دموکراتیک و قانونی است. هرچند میزان مشارکت عراقیها در انتخابات ماه مه ۲۰۱۸ بسیار پایین بود، اما تردیدهای جدی وجود دارد که در صورت برگزاری دوباره این انتخابات، حتی همان تعداد هم پای صندوقهای رای حاضر شوند.
اما این تنها مشکل عراق فعلی نیست. معضل دوم رنج بردن این کشور از نخبگان سیاسی است که در ناکارآمدی با یکدیگر رقابت تنگاتنگی دارند. مقتدی صدر خود با پیشینه نظامی امروز سودای قدرت دارد. هادی عامری و حشد شعبی که برای مقابله با داعش به وجود آمدند و هیچ سابقه کار سیاسی ندارند، همچنان تفنگ به دست میگیرند. از سوی دیگر نوری مالکی را یکی از اصلیترین کسانی میدانند که با سیاستهای غلط اقتصادی و تبعیض آمیز خود و عدم توجه به مناطق سنی نشین این کشور، ظرفیتهای بروز ناآرامیها در آن مناطق که در نهایت به ظهور داعش انجامید را بارور کرد. حیدر عبادی هرچند چهرهای تکنوکرات است و از ابتدا بر همین مولفهاش به عنوان نقطه قوت نگریسته میشد و قرار بود تعادلی میان حضور و نقش ایران در این کشور و دیگر بازیگران منطقهای برقرار سازد، اما به هر حال، میراث او، کشوری جنگ زده است که هنوز ویرانیهای داعش بر چهرهاش دیده میشود و مشکلات اقتصادی، فقر و بیکاری به همراه فساد اداری و مالی در بدنه دولت، مهمترین نشانگرهای دولت او به شمار میروند.
از سوی دیگر به دلیل موقعیت ژئوپلتیک عراق، بازیگران منطقهای هم این کشور را رها نمیکنند. همانطور که ایران تلاش دارد، چهرههایی در این کشور بر سر کار باشند که با سیاستهای تهران همخوان باشند، عربستان سعودی هم اگر نتواند شخصیتهای معتمد خود را به قدرت برساند، بارها نشان داده که در حوزه تخریب، نقشی بیبدیل دارد. سیاستهای ترکیه در خصوص مناطق مرزی و همچنین سرزمین کردی هم که برهمگان آشکار است.
در نتیجه شاید سادهانگاری باشد اگر از شنیدن خبر هریک از ائتلافهای سیاسی در این کشور تحت تاثیر قرار بگیریم و انتظار تغییری اساسی در بغداد داشته باشم. عمق و چند لایه بودن بحران در این کشور، جملگی خروج از این روند فرسایشی را برای نخبگان نه چندان کارآمد در این سرزمین را اگر نگوییم غیرممکن، دستکم دشوار مینماید.
منبع: یورونیوز