arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۱۴۵۸
تاریخ انتشار: ۱۴ : ۱۲ - ۲۴ مهر ۱۳۹۰

یونسی: برخورد با اصلاح‌طلبان اقدامی ضد امنیتی است

علی یونسی بیشتر تمایل دارد در حوزه سیاست خارجی صحبت كند تا مسائل داخلی، هر چند وقتی چند سوال در ارتباط با مسائل روز پرسیدم سعی كرد تحلیل جامعی از فضای كشور ارایه دهد.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
روزنامه اعتماد نوشت: علی یونسی بیشتر تمایل دارد در حوزه سیاست خارجی صحبت كند تا مسائل داخلی، هر چند وقتی چند سوال در ارتباط با مسائل روز پرسیدم سعی كرد تحلیل جامعی از فضای كشور ارایه دهد.

وزیر اطلاعات دولت اصلاحات از دیپلماسی دولت انتقاد می‌كند و می‌گوید باید به سیاست تنش‌زدایی كه در زمان خاتمی حاكم بود بازگشت. او كه اكنون در طبقه سوم مركز تحقیقات استراتژیك مجمع تشخیص، معاونت حقوقی و فقهی این مركز را بر عهده دارد برخورد‌های سال‌های اخیر با فعالان اصلاح‌طلب را اقدامی ضدامنیتی می‌داند و با اشاره به انتخابات پیش رو می‌گوید: «انتخابات اگر با حضور گسترده مردم صورت نگیرد چالش امنیتی خواهیم داشت. انتخابات را نباید امنیتی كرد. اگر مردم شركت نكنند امنیت كشور آسیب می‌بیند.» یونسی 58ساله كه در كارنامه كاری خود هم كار قضاوت و هم فعالیت‌های اطلاعاتی و امنیتی را ثبت كرده است مناقشه اخیر بین ایران و امریكا را سناریویی طراحی شده از سوی اسراییل می‌داند و تاكید دارد سیاست خارجی كشور باید به گونه‌یی ایفای نقش كند كه زمینه‌یی برای پذیرش این تبلیغات فراهم نشود. گفت‌وگو با تنها دانش‌آموخته مدرسه حقانی در دولت اصلاحات كه تمایلی برای حضور در انتخابات مجلس هم ندارد به بهانه تحولات منطقه صورت گرفت اما مگر می‌شود با علی یونسی بود و از مسائل روز صحبت نكرد.

برای سوال اول بهتر است به مناقشه اخیر میان ایران و امریكا كه اتهاماتی متوجه سپاه قدس ایران شده است بپردازیم، تحلیل شما از ماجراهای اخیر چیست؟
به نظر من این یك سناریوی بسیار ناشیانه و احمقانه‌یی است كه به ضرر عربستان، ایران و حتی امریكا از سوی اسراییل طراحی شده است. اگر این سناریو درست طراحی می‌شد و مورد قبول افكار عمومی قرار می‌گرفت بیشترین منفعت را اسراییل می‌برد ولی به دلیل واهی بودن سناریو حتی در امریكا و عربستان هم مورد قبول واقع نشد. به نظر من اظهارات عجولانه آقای اوباما بیشتر جنبه انتخاباتی برای جلب آرای لابی صهیونیسم در امریكا داشت. البته مردم امریكا بیشتر اطلاعات و معلومات خود را از رسانه‌ها می‌گیرند و ممكن است تحت تاثیر قرار بگیرند. به همین دلیل است كه ما تاكید داریم سیاست خارجی كشور باید به گونه‌یی ایفای نقش كند كه زمینه‌یی برای پذیرش این تبلیغات فراهم نشود. راه‌حل این است كه از سیاست دشمن‌تراشی و شعارهای تند پرهیز كرد كه این سیاست نه تنها تامین‌كننده منافع ملی ما نیست بلكه زمینه پذیرش توطئه دشمنان را فراهم می‌كند. متاسفانه طی سالیان اخیر با اتخاذ سیاست‌های نادرست در داخل و خارج كشور زمینه تحركات امریكا و اسراییل را علیه خود فراهم كردیم.

در حال حاضر به صورت شفاهی تهدید‌هایی علیه ایران انجام می‌شود و ساركوزی اخیرا اظهارنظرهایی كرده است و آقای آمانو هم در گزارش‌های خود نقاط منفی را در برنامه هسته‌یی ایران مطرح كرده است. شما راه مقابله با این تهدید‌ها را چگونه می‌بینید. با توجه به مسوولیت‌هایی كه در این كشور داشتید نظام باید چه تدبیری را اتخاذ كند كه بتوانیم خطری را متوجه خودمان نكنیم، منظورم بیشتر از بعد داخلی است.

من هیچ راه‌حلی غیر از راهی كه امام بر آن بسیار تاكید می‌كردند و بر اساس آن عمل می‌شده است سراغ ندارم، در درجه اول حفظ وحدت ملی است. وحدت ملی باعث می‌شود كه قدرت ملی ما افزایش پیدا كند و در مقابل تهدید‌های خارج كارساز باشیم. این مهم‌ترین راهكاری است كه می‌توان انجام داد، ما باید در منطقه سیاست تنش‌زدایی را جدی بگیریم و دلیلی ندارد كه ما با كشور‌های منطقه چالش داشته باشیم و تا جایی كه امكان دارد با كشوری كه درصدد تسلط و براندازی ما نیست باید ارتباط داشته باشیم، این سیاستی است كه امكان‌پذیر است و در دولت آقای خاتمی و هاشمی بر اساس این عمل شده است، در دولت آقای احمدی‌نژاد ادبیات نادرستی را دنبال كردند و سیاست درگیرانه‌یی داشتند.

اسم این سیاست را سیاست خارجی تهاجمی می‌گذارند.
نه، این سیاست تهاجمی نیست بلكه سیاست دشمن‌تراشی است، این سیاست تهاجمی برای كسی باید باشد كه به ما قصد تهاجم دارد. كسی كه به ما قصد تهاجم ندارد دلیلی نیست كه ما به آنها تهاجم داشته باشیم، اینكه ما بگوییم مرگ بر همه غیر از خودمان كه كار درستی نیست، ما حداقل با امریكا و اسراییل مشكل جدی داریم و با كشورهای دیگر كه نباید مشكل جدی داشته باشیم در صورتی كه در حال حاضر با همه مشكل پیدا كرده ایم، این نقطه ضعف دولت است. آقای احمدی‌نژاد در داخل سیاست حذف همه را دنبال كردند و در خارج هم از ادبیات نادرستی استفاده كردند. به اعتقاد من سیاست تنش‌زدایی باید جایگزین دشمن‌تراشی شود. در عین حال اگر به هر دلیلی خطری امنیت ملی ما را تهدید كند و حاكمیت ملی و امنیت مردم توسط كشوری مورد تهدید واقع شود باید در مقابل آن متحد بود و اختلافات داخلی را كنار گذاشت. الان در داخل یك عده می‌گویند كه چالشی وجود ندارد كه البته اشتباه می‌كنند. اگر چنانچه منتقدان به خاطر مصالح جمهوری اسلامی صحبت و انتقاد نمی‌كنند به این معنی نیست كه ما چالشی نداریم، برای برون‌رفت از وضع فعلی بایداجازه بدهیم تا منتقدان وارد مجلس بشوند و در انتخابات شركت كنند و احزابی كه برای آنها محدودیت‌های را ایجاد كرده‌اند محدودیت‌ها برچیده شود، افرادی كه زندانی شده‌اند آزاد شوند، مصلحت نیست كه ما تمام منافع مملكت را قربانی برخی سیاست‌های نادرست دولت و اطرافیان آقای احمدی‌نژاد كنیم؛ در حال حاضر شخص آقای احمدی‌نژاد هم متوجه شده است كه باید هم در داخل و هم در خارج ادبیات و رفتار خود را تغییر بدهد بنده با صراحت اعلام می‌كنم كه راه نیل به وحدت ملی در درجه اول جذب است، مخالفان جمهوری اسلامی همان افرادی هستند كه قبلا بودند یعنی سلطنت‌طلب‌ها یا مجاهدین اما كسانی كه در انتخابات شركت كردند نمی‌توانند برانداز باشند.

شما اگر در زمان مسوولیت خود بودید موافق بازداشت این عده از فعالان سیاسی كه طی سالیان اخیر دستگیر بودند، بودید؟
ممكن بود دستگیر كنیم، اما زمانی كه هر كدام از سیاسیون حرف خلافی را می‌زند باید جوابگوی قانون باشد و دادگاه عادلانه‌یی تشكیل شود و اگر خلاف گفته است باید با او برخورد كنند و این مشكلی ندارد اما به آن معنا نیست هر كسی كه محكوم شده است برانداز و ضدانقلاب است، زمانی كه فردی در انتخابات شركت می‌كند و به قانون اساسی اعتقاد دارد و خودش می‌گوید كه من برانداز نیستم، بعضی افراد چه اصراری دارند بگویند كه وی خارج از نظام است. اخیرا مصاحبه‌یی از یكی از نمایندگان مجلس خواندم كه گفته?اند اصلاح‌طلبان خارج از جمهوری اسلامی هستند، یك عده اصرار دارند هركسی را كه نمی‌پسندند بگویند خارج از جمهوری اسلامی است؛ این سخن، ضدامنیتی‌ترین جمله است. كسانی كه این حرف‌ها را می‌زنند و این كار‌ها را انجام می‌دهند اصرار دارند كه مدام دایره اطرافیان خود را تنگ كنند. اگر كسی انتقاد، صحبت یا اعتراض دارد كه به معنی براندازی نیست.
 
متاسفانه یك فرد نظامی در یك سخنرانی تحلیلی ارایه داد كه براساس آن بسیاری از مسوولان جمهوری اسلامی را متهم به خارج از نظام بودن كرد، اگر قرار است با كسی برخورد بشود باید با این فرد برخورد شود نه شخصی كه قبل و بعد از انقلاب تمام وجودش به فكر جمهوری اسلامی و قانون اساسی بوده است.

اگر در زمان فعلی شما مسوولیت قبلی خود را داشتید با این تعداد از چهره‌های سرشناس كه برخورد شد، برخورد می‌كردید؟
نه، ما موافق برخورد نیستیم. اصلا اعتقاد من بر این است كه این برخورد‌ها ضدامنیتی است و اگر خلاف می‌كنند باید با خلاف آنها برخورد كرد، با خلاف برخورد كردن اشكالی ندارد ممكن است یك فرد حزب‌اللهی یك حرف خلافی بزند با او برخورد كنند، یك ملی -?مذهبی یك خلافی می‌كند با او نیز برخورد كنند اشكالی ندارد، اگر با تخلفات برخورد شود یا اینكه یك دادگاه عادلانه تشكیل شود و با او برخورد كنند موافق هستم، كسی كه خلاف یا اشتباهی كرده است یا سندی را افشا كرده است باید با او برخورد كرد و ملاك ما قانون باید باشد نه اینكه قانون اگر به سود جریان متبوع ما بود عمل كنیم و اگر نبود به قانون عمل نكنیم. قوه قضاییه ما اگر آزاد و مستقل عمل كند و همه از قانون بترسند هیچ مشكلی پیش نمی‌آید؛ برخی سیاسیون خلاف می‌كنند و دروغ می‌گویند من خودم زمانی كه دادستان بودم هم با وزیر برخورد كردم و هم با نماینده و حتی رییس قوه قضاییه را نیز احضار كردم كه آن زمان آیت‌الله یزدی رییس قوه قضاییه بود.

به چه علت؟
برای اینكه در یك پرونده با آقای محمد هاشمی كه متشاكی بود ایشان را هم احضار كردم. آقای هاشمی در زمان مسوولیت‌شان در صدا و سیما برنامه‌یی را در ارتباط با عملكرد قوه قضاییه پخش كرد و آیت‌الله یزدی مبادرت به شكایت علیه ایشان كرد. من در ابتدا آقای هاشمی را احضار كردم كه نیامدند و سپس از رهبری خواهش كردم -?چون منصوب ایشان بودند- دستور بدهند كه رهبری هم فرمودند و آقای هاشمی آمدند و به پرونده رسیدگی شد. من آقای یزدی را به عنوان شاكی احضار كردم، البته پرونده در دادگاه به مصالحه كشید اما ما روند قضایی را طی كردیم. در كشور ما رسانه‌ها فردی را قبل از برخورد از حیثیت ساقط می‌كنند و قاضی در مقابل یك جو مسموم نمی‌تواند خلاف آن عمل كند. وقتی در مجلس جمع می‌شوند و شعار مرگ علیه یك شخصیت سر می‌دهند، این كار واقعا شایسته مجلس ما است؟ اصلا كار نماینده مجلس شعار دادن است؛ من می‌گویم كه این جوسازی‌ها غلط است و هر كس و در هر مقامی كه باشد باید با او برخورد شود.

در آستانه انتخابات فضای سیاسی كشور را چگونه می‌بینید؟ در چند ماه اخیر آقای خاتمی یك سری دغدغه‌هایی را مطرح كردند كه اگر این خواسته‌ها محقق بشود بخشی از جریان اصلاح‌طلب وارد عرصه انتخابات می‌شوند، شما خواسته‌های آقای خاتمی را چگونه تحلیل می‌كنید؟
البته این موضوع را باید از خود آقای خاتمی سوال كرد اما انتخابات اگر با حضور گسترده مردم صورت نگیرد چالش امنیتی خواهیم داشت، انتخابات را نباید امنیتی كرد. همانطور كه رهبری اخیرا فرمودند انتخابات باید به گونه‌یی برگزار شود كه به امنیت كشور لطمه وارد نشود و باید به گونه‌یی باشد كه اكثریت مردم هم شركت كنند و اگر مردم شركت نكنند امنیت كشور آسیب می‌بیند، ما باید تدابیری را در نظر بگیریم كه به مشاركت مردم لطمه نزند و آن زمانی است كه همه احزاب و جریان‌ها و تمام افرادی كه قانون اساسی را قبول دارند در انتخابات شركت كنند، نه به این بهانه كه این آقا در فتنه بوده یا آن آقا در انحراف بوده است به شكلی ردصلاحیت گسترده انجام شود؛ هركس شخصا مرتكب جرمی شده است آن فرد را دادگاه محكوم كند و بگوید كه نمی‌تواند در انتخابات شركت كند نه اینكه تشخیص را به یك ارگان واگذار كنیم، اگر اینگونه باشد حتما انتخابات كم مشاركتی خواهیم داشت. ما باید ملاك را برای محروم بودن یا نبودن یك فرد در عرصه انتخابات به دادگاه واگذار كنیم نه اینكه به ارگان‌ها یا حتی به شورای نگهبان واگذار كنیم كه پرونده خوبی در این قضیه ندارد.

اخیرا آقای مطهری پیشنهاد دادند كه دولت تنها برگزاركننده انتخابات نباشد.
این پیشنهاد بسیار درستی است و قبلا به نوعی این موضوع را آقای محسن رضایی نیز مطرح كردند و حتی گفته شد كه در مجمع تشخیص مصلحت مطرح بشود. شخصا معتقدم كه باید انتخابات اینگونه برگزار شود، ممكن است دولت بگوید كه انتخابات را ما برگزار نمی‌كنیم و مردم برگزار می‌كنند اما به نظر من این یك طنز سیاسی است زیرا انتخابات را دولت برگزار می‌كند، در گذشته بین دولت و شورای نگهبان یك نوع رقابت بود و این رقابت باعث می‌شد كه سلامت انتخابات از اطمینان بیشتری برخوردار باشد اما از زمان روی كار آمدن دولت آقای احمدی‌نژاد دستگاه‌های نظارتی و اجرایی یكدست شده‌اند البته در انتخابات بعدی ممكن است یك تضادی بین اصولگراها به وجود بیاید و این تضاد رقابتی را ایجاد كند كه باعث شود برای سلامت انتخابات اطمینانی پیدا كنیم.

نمی‌دانم منظور شما را درست متوجه شدم یا نه، اما به نظر می‌رسد یكدست شدن این جریان ضریب سلامت انتخابات را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؟
بله، در گذشته برای نظارت یك ارگانی بود و اجرا نیز به عهده ارگان دیگری بود و این دو با هم رقابت كرده و ضریب سلامت را بالا می‌بردند اما از زمان دولت نهم این شرایط رقابت از بین رفت.

در زمانی كه شما مسوولیت داشتید و انتخاباتی كه برگزار شد، برای كشور چالش امنیتی به وجود نیامد؟
نه، مشكلی به وجود نیامد، حتی در اختلافاتی كه به وجود می‌آمد وزارت اطلاعات نقش حكم را داشت، یعنی شورای نگهبان رد می‌كرد و دولت قبول نداشت و لیست وزارت اطلاعات لیست مورد قبول همه بود، در زمان انتخابات ریاست‌جمهوری دور نهم نامه‌یی را ما خدمت رهبری نوشتیم كه از ایشان خواستیم وزارت اطلاعات به عنوان حكم قرار بگیرد كه ایشان قبول كردند و لیست وزارت اطلاعات را شورای نگهبان تایید كرد .

اما بعد از آن انتخابات آقای كروبی انتقاداتی به سلامت انتخابات مطرح كردند.
انتخاباتی كه زمان آقای خاتمی صورت گرفته است را من تایید می‌كنم، آقای كروبی چندین بار اعتراض داشتند كه ما با دلیل ثابت كردیم انتخابات سالم برگزار شده است، سالم برگزار شدن به این معنی نیست كه ایراد ندارد، اگر ایراد هم داشته باشد در مجموع انتخابات سالم بوده است. در دوره اول آقای احمدی‌نژاد برنده انتخابات بود و وزارت كشور هم وظیفه خود را انجام داد و ما هم وظیفه خود را انجام دادیم حالا اگر كسی انتخاب شد و ما نمی‌پسندیدیم این دلیل نمی‌شود كه انتخابات اشكال داشته است، انتخابات درست انجام شد و آقای احمدی‌نژاد رای آورد.

شخص شما به عرصه انتخابات وارد نمی‌شوید؟
خیر، به هیچ‌وجه.

یعنی به پژوهش بیشتر از مناسبات سیاسی علاقه‌مند هستید؟
نه، من مناسبات سیاسی را قبول دارم اما علاقه شخصی‌ام حضور در مجلس نیست. تاكنون اگر سمتی داشتم بر اساس تكلیف بوده و شخصا داوطلب هیچ سمتی نبودم.

با توجه به تحولاتی كه در منطقه اتفاق افتاده است و همین طور اظهاراتی كه برخی مقامات اروپایی و غربی در قبال ایران مطرح می‌كنند، تحلیل شما از وضع حاكم بر منطقه چیست؟ فكر می‌كنید در حال حاضر ایران چه موقعیتی در منطقه سیاست خارجی دارد و به چه شكل می‌تواند عمل كند كه یك دیپلماسی فعال در این زمینه داشته باشیم تا بتوانیم از موقعیت‌ها به نفع كشور استفاده كنیم؟
حوادث منطقه آنچه مشخصا در مصر، تونس و لیبی اتفاق افتاده است و در كشور‌های دیگر در حال وقوع است پیش‌بینی می‌شود كه حوادث مشابه آنها در كشورهای دیگر نیز رخ دهد كه اخیرا تحت عنوان بیداری اسلامی به آن توجه می‌كنند و این عنوان تعبیر زیبایی است كه من این تعبیر را می‌پسندم.

البته دغدغه انقلابیون تشكیل حكومت دینی نیست.
بله، بیداری اسلامی مانند بیداری مشروطه است؛ بیداری كه در مشروطه بود و بیداری كه مسلمان‌ها در مقابل استعمار خارجی داشتند با پشتوانه دینی صورت می‌گیرد اما این باعث نمی‌شود كه در این راستا حكومت دینی تشكیل دهند ولی الهام‌بخش این حركت از خاستگاه دینی است، یعنی دین به آنها جرات و انگیزه می‌دهد كه شهید شوند اما اینكه هدف انقلابیون این است كه بیایند و یك حكومت دینی تشكیل بدهند بعید به نظر می‌رسد اما بدون شك یك حكومت ضددین هم تشكیل نخواهند داد یعنی هر جایی كه یك جنبش با ارزش‌های دینی تشكیل شود حتما در نهایت حكومتی كه جایگزین می‌شود حكومت ضددین نخواهد بود و این بسیار مهم است كه یك حكومت ضددین تشكیل نشود و این حداقل خواست همه انقلابیون است كه حكومت ضددین نباشد. اما آیا حكومت تماما دینی است یا خیر؟ موضوعی است كه نیاز به گذشت زمان دارد كه ممكن است در نهایت به این منجر بشود یا با یك تفسیر جدیدی از دین یك حكومت دینی تشكیل بدهند. در این بیداری اسلامی بیش از همه نگرانی اصلی اسراییل است و اسراییل بیش از هر كشور دیگری از این جنبش‌ها احساس خطر می‌كند و این احساس خطر واقعی است زیرا این حركت‌ها به دولتی منجر می‌شود كه آن دولت مردمی است و هر دولت مردمی طبعا نمی‌تواند با اسراییل رابطه خوبی داشته باشد.
 
بطور مثال ما دولت مردمی تركیه را در نظر می‌گیریم كه تا مادامی كه سكولار‌ها و نظامیان سكولار در آنجا حكومت می‌كردند با اسراییل هیچ مشكلی نداشتند اما زمانی كه یك دولت مردمی با رای مردم روی كار آمد، دو ویژگی داشت؛ یكی آنكه ضد سكولار است و دوم اینكه ضد اسراییل و ضد استبداد است. نظامی‌ها طرفدار استبداد و هم‌پیمان با اسراییل بودند و مطلقا با غرب هیچ مشكلی نداشتند اما اینها با غرب به صورت مشروط رفتار می‌كنند و هر جا كه با مصالح ملی آنها موافق باشد قبول می‌كنند و جایی كه با منافع ملی مطابقت نداشته باشد پیروی نمی‌كنند، این از ویژگی‌های دولت‌های مردمی است كه در تركیه و مالزی وجود دارد. در مالزی یك جنبش مذهبی مردمی روی كار آمد و دولت طرفدار دین شكل گرفت، مالزی یك كشور تقریبا توسعه یافته و صنعتی محسوب می‌شود و در عین حال ملاحظات دینی را دارد و یكی از این ملاحظات دینی مخالفت با اسراییل است، این وضع در مصر هم وجود دارد؛ مادامی كه در مصر یك حكومت مستبد طرفدار غرب بود اسراییل احساس امنیت می‌كرد و هیچ مشكلی نداشت، از زمانی كه بر اثر یك جنبش یك دولت مردمی در حال شكل‌گیری است كاملا با اسراییل مشكل پیدا كردند و مردم دایما تظاهرات می‌كنند و سفیر اسراییل را بیرون كردند و قطعا زمانی كه این دولت جدید مستقر شود به دلیل مردمی بودن این نهضت و انقلابی بودن دولت نمی‌تواند با اسراییل هماهنگ باشد، حتی در سوریه. جنبشی كه در این كشور در جریان است اسراییل را بیش از دولت سوریه نگران كرده است به این دلیل كه این جنبش دو ویژگی دارد؛ یك آنكه مردمی است و دوم اینكه اسلامی است.

اما درباره تحولاتی كه در سوریه رخ می‌دهد برخی معتقد هستند كه با پشتیبانی غرب است؟
در این موضوع بنده تردیدی ندارم اما غرب كه پشتیبانی می‌كند. در ابتدا چنین قصدی نداشت مانند همان پشتیبانی كه در لیبی كرد اما دولتی كه در لیبی به قدرت می‌رسد آن دولت مورد علاقه اسراییل نیست؛ غرب به ناچار از مردم سوریه حمایت خواهد كرد اما چنانچه تغییراتی در سوریه اتفاق بیفتد این تغییرات یا از موضع اصلاح‌طلبی است یا به صورت یك انقلاب است كه تغییراتی به وجود بیاید، مطمئنا دولتی نیست كه همسو با اسراییل باشد، اسراییل نمی‌تواند با دولتی كه مردم تشكیل دادند باشد، مردم منطقه حتی غیرمسلمان‌ها نیز با اسراییل خوب نیستند یعنی مسیحی‌ها و یهودی‌های سوریه و اقلیت‌های مختلف سوریه هیچ كس در منطقه با اسراییل خوب نیست بنابراین دولتی كه با آرای مردم تشكیل می‌شود مثل دولتی خواهد بود كه در تركیه و مصر است، به صورت خلاصه می‌شود گفت جنبشی كه در منطقه به وجود آمده است؛ مخالف حاكمیت دیكتاتوری است، این دیكتاتور چه به شكل حاكمیت حزب بعث باشد یا به شكل نظامیان تركیه باشد یا به صورت قدرت نظامی قذافی باشد یا حزب صهیونیست‏‏، فرقی نمی‌كند و همه یك جنبش ضددیكتاتوری است و پیام این جنبش‌ها این است كه حاكمیت باید در اختیار مردم باشد نه اینكه حاكمیت در اختیار یك حزب یا فلسفه خاص باشد.

پیش‌بینی شما از تحولات سوریه به چه شكل است، به هر حال ایران یك مناسباتی با سوریه دارد و در حال حاضر بشار اسد وضع مساعدی ندارد هر چند وعده‌هایی داده و اصلاحاتی را هم تا حدودی انجام داده است اما باز مردم در صحنه حضور دارند.
موضع ما در سوریه در مقایسه با بحرین نباید تفاوت داشته باشد، ما همانطور كه در بحرین معتقد هستیم كه باید اكثریت حكومت كنند در سوریه هم باید به چنین استراتژی‌ای اعتقاد داشته باشیم. ما نباید معیار‌های چندگانه داشته باشیم، این درست كه بشار اسد و پدرش به ایران خدمت كردند و ما باید به آنها كمك كنیم و آنها را از مشكلات به وجود آمده نجات بدهیم.

با این شرایط بحث منافع ملی چه می‌شود؟
منافع ملی ما در دفاع از مردم سوریه است، تا الان كه دولت سوریه با مردم همراه بوده است، ما از آن حمایت می‌كردیم و در حال حاضر باید از دولت سوریه بخواهیم كه با مردم همراه باشد، طریقه كمك به اینها این است كه سوریه را از این معضل نجات بدهیم. راه نجات این نیست كه بگوییم با مردم مقابله كنند بلكه باید با مردم همراهی كنند و سیاست خارجی ما باید یك میانجی خیلی خوب باشد، ما باید از نفوذ خودمان در دولت سوریه استفاده كنیم و بین دولت و مردم آشتی برقرار كنیم و اجازه ندهیم این مشكلات تبدیل به خصومت بشود. باید راه‌حل خروج از بحران را پیدا كنیم و از آقای بشار اسد بخواهیم كه قدم‌های جدی برای اصلاحات بردارد و به وعده‌های داده شده عمل كند و كشتار مردم را متوقف كند، باید از نخبگان و مخالفان برای مشاركت در دولت و مجلس دعوت كند؛ نه اینكه فقط وعده دهد.

شما گفتید كه باید راه‌حل ارایه كنیم و گفتید كه این كار صورت گرفت، كاری كه تركیه توانست انجام دهد اما ما نتوانستیم كاری انجام دهیم؟
بله، درست است به نظر من منافع تركیه، ایران و منطقه در این است كه بحران سوریه به گونه‌یی حل شود كه هم منافع دولت سوریه و هم مخالفین آن تامین شود. ما باید با سوریه برای حل معضل مشورت كنیم، كشور ما با دولت سوریه رابطه خوبی دارد و باید با كمك سوریه و كشور‌های منطقه برای این بحران راه‌حل پیدا كنیم؛ اینكه مردم كشته نشوند. ما نباید بگذاریم دولتی كه خدمت كرده و انقلابی و ضد استعمار بوده به راحتی از بین برود و باید راه‌حلی پیدا كنیم و از نفوذ خودمان در دولت استفاده كنیم و با استفاده از تركیه و هر كشور دیگری در منطقه و حتی خود مصر كمك بگیریم تا سوریه از بحران خارج بشود، كمك به بشار اسد اینچنین است نه اینكه ما او را تشویق كنیم تا به راه غیرقابل بازگشت برود، هنوز هم راه نجات وجود دارد. با توجه به كشتار زیادی كه صورت گرفته است باز امكان نجات سوریه وجود دارد و وضع فعلی به سود هیچ كدام از طرفین نیست.

با توجه به صحبت‌های شما می‌شود نتیجه گرفت كه ما دیپلماسی فعالی نداشتیم؟
بله، نداشتیم و می‌توانیم با كمك كشور‌های منطقه راه‌حلی برای سوریه پیدا كنیم.
نظرات بینندگان