گفت وگويی منتشرنشده با افشين قطبي

دو، سه روز مانده بود تا افشين قطبي ايران را براي هميشه ترك كند. زمستان 89 در اوايل دي ماه تازه داشت در تهران جان مي گرفت و تيم ملي هم آماده حضور در جام ملت ها مي شد.

به گزارش انتخاب به نقل از اعتماد، سرمربي سابق تيم ملي در آن روزها درگير ماجراي ماليات قراردادش در باشگاه پرسپوليس بود و خطر ممنوع الخروج بودن او را تهديد مي كرد. قرار بود گفت وگو در ويژه نامه جام ملت هاي آسياي 2011 قطر دريك هفته نامه چاپ شود. محور گفت وگو درباره دلايل رفتن او به ژاپن بود و در همان روزها ماجراي قرارداد او با شيميزو سوژه رسانه ها بود.

زماني كه مصاحبه پياده شد تصميم گرفتم تا بخشي از گفت وگو كه درباره مسائل فني تيم ملي پيش از اعزام به جام ملت ها بود را كار كنم و چاپ بخش ديگرش را به روزهايي موكول كنم كه او در ژاپن سرمربيگري مي كند. افشين قطبي به هر صورت در شيميزو سرمربي محبوبي است و حتي برايش پوسترهاي زيبايي هم مي سازند و از طريق سايت اين باشگاه هم مي توان اين پوسترها را ديد كه طرفداران قطبي در ژاپن برايش مي سازند.

شايد اگر او در ايران و در يك باشگاه چنين شرايطي داشت اخراج مي شد اما ژاپني ها هم قطبي را دوست دارند. البته حالاكه او ديگر ايران نيست و پس از پيروزي تيم ملي مقابل بحرين از نحوه شادي كردن او انتقاد شد و حتي اين انتقادها تيتر يك روزنامه هاي ورزشي شد. تيم ملي كه در اختيار كي روش است همان روزها با همين بازيكنان به مصاف حريفانش مي رفت. بخش منتشر نشده گفت وگو با قطبي مطمئنا مي تواند خواندني و جالب توجه باشد. در بخشي از اين گفت وگو، حاجي باقر مديربرنامه هاي قطبي هم حضور داشت و اسناد و مداركي درباره ماليات قرارداد قطبي با پرسپوليس ارايه كرد.

جايي كه در يكي از بندها حبيب كاشاني تعهد داده بود كه ماليات قرارداد قطبي را پرداخت كند اما سال گذشته كاشاني زير بار اين ماجرا هم نمي رفت. قطبي براي انجام ديدار دوستانه با قطر به دوحه رفت اما به دليل همان مشكلات مالياتي به تهران برنگشت اما بازيكنان به تهران باز گشتند و پس از سه روز استراحت به دوحه رفتند. قطبي از همان دوحه و پس از حذف ايران به ژاپن رفت. در اين گفت وگو با قطبي بر سر رفتنش به ژاپن و ناكامي احتمالي تيم ملي در آن روزها چالش هم شده است.
    
    رونمايي از قرارداد افشين قطبي و باشگاه شيميزو طرفداران فوتبال ايران را ناراحت كرده است. قبول داري؟
    اين اتفاق چرا بايد بيفتد؟
    
    روزنامه ها را كه مي خواني. مي گويند كه بازيكنان تيم ملي چون مي دانند شما داري از تيم ملي مي روي ديگر از شما حساب نمي برند. البته من خودم هم تا حدودي با اين نكته موافقم.
    من مخالفم. من حرفه يي فكر مي كنم و اميدوارم همه حرفه يي فكر كنند.
    
    شايد بهتر بود قرارداد شما با شيميزو رسانه يي نمي شد. بهتر نبود؟
    من آن را رسانه يي نكردم. خبرنگاران ايراني آن را رسانه يي كردند.
    
    البته در دنياي امروز و مخصوصا در فوتبال چيزي پنهان نمي ماند. شغل خبرنگاران هم ايجاب مي كند كه هر خبر درستي را منتشر كنند.
    (سكوت مي كند)
    
    از اينكه اين اتفاق خوب بود يا بد بگذريم. چرا ژاپن را براي كار انتخاب كردي؟
    ژاپن براي تفكر من مناسب است و احساس مي كنم كه مي توانم آنجا با آرامش بيشتري كار كنم.
    
    البته ژاپني ها كلاآدم هاي آرامي هستند...
    براي من آرامش كاري و محيط خيلي مهم است.
    
    شما خودت هم آدم آرامي هستي...
    من همانطور كه گفتم آرامش مي خواهم و فكر مي كنم در ژاپن مي توانم به هدف هاي آينده حرفه ايم برسم.
    
    مثل اينكه پس از سه سال كار كردن از بودن در ايران راضي نيستي و دوست داري از ايران بروي. درست است؟
    ايران وطن من است و آن را دوست دارم.
    
    همه وطنشان را دوست دارند. اما يك جمله معروف وجود دارد و آنكه وطن جايي است كه به آدم خوش مي گذرد و در واقع دلش خوش است.
    
    شما مثل اينكه دلت در ايران خوش نيست...
    من يك ايراني ام. باز هم مي گويم ايران وطن من است و من واقعا دوست دارم دوباره شرايطي فراهم شود كه به ايران برگردم. خانواده و دوستان نزديكم در ايران هستند. معلوم است كه دوست دارم روزي به ايران بازگردم.
    
    فكر مي كني افشين قطبي كي دوباره به فوتبال ايران برگردد؟
    فوتبال ايران يا خود ايران؟
    
    فوتبال ايران. مربي باشگاهي يا ملي منظورم است...
    (فكر مي كند) من 20 سال كارنامه فوتبال دارم. اميدوارم در 20 سال آينده دوباره به فوتبال ايران بازگردم.
    
    خب اين جواب بازه زماني طولاني را دربرمي گيرد. از سال آينده شروع مي شود تا سال 1410...
    (مي خندد) در 20 سال ديگر. در همين بازه زماني به قول شما. ولي حالاها حالاها برنمي گردم.
    
    به كارنامه اشاره كردي و 20 سال سابقه. بسياري از منتقدانت عقيده دارند كه تو يك آناليزور بودي كه مربي شدي حتي برخي منتقدان تو را ويديوآناليزور مي دانند...
    افشين قطبي را حالاديگر همه مي شناسند. من در تهران و زماني كه در كوچه هاي خاكي اطراف ميدان ژاله دنبال توپ هاي پلاستيكي و چرمي مي دويدم عاشق فوتبال بودم. پدر من سيدمحمد قطبي در تهران فوتبال بازي كردن من را دوست داشت و تشويقم كرد. من در امريكا و در 14سالگي مربيگري را شروع كردم...
    
    كما بيش همه بيوگرافي شما را مي دانند...
    ادامه نمي دهم. اما من آناليزور نيستم. من يك مربي هستم. قهرماني پرسپوليس در آن شرايط، كم شدن شش امتياز و حاشيه هايي كه بود مي توانست با يك آناليزور صورت پذيرد؟
    
    درباره قهرماني پرسپوليس هم زياد صحبت شده. استيلي و ائتلاف بازيكناني مثل شيث رضايي و نيكبخت و ماماني عليه شما بحث هايي است كه قصد ندارم در اين گفت وگو به آن بپردازيم چرا كه زياد در اين باره گفته شده و شما صحبت كرده يي. درباره تيم ملي مي خواهم صحبت كنيم.
    من هم دوست ندارم درباره پرسپوليس صحبت كنم. الان هم درگير ماجراي ماليات قراردادم هستم. تعهدي كه باشگاه براي پرداخت داده بود اما عمل نكرد. اما درباره تيم ملي بايد بگويم كه من تيمي ساخته ام كه در هر پست چند بازيكن آماده دارد. روحيه يي به بازيكنان داده ام تا در طول بازي از گل زدن ها و جلو افتادن ها مغرور نشوند و از گل خوردن ها و عقب افتادن ها دچار نااميدي نشوند. من سعي كردم روي بازيكنان و تيم اثر مثبتي بگذارم و رسيدن به قهرماني را در روح بازيكنان تزريق كنم. من از وجدانم راضي ام چرا كه هر مربي پس از من بيايد كار راحتي خواهد داشت و از همين بازيكنان استفاده خواهد كرد. من سعي كردم با تمريناتم تمركز بازيكنان ايراني روي بازيشان را بالاببرم.
    
    اگر تيم ملي در جام ملت ها نتيجه نگيرد، مسووليت عدم نتيجه گيري را قبول مي كني؟
    بله، اين شهامت را دارم. سرمربيگري من در جام ملت ها يك مسووليت ملي است. من اگر نتيجه نگيرم هيچ بهانه يي نمي آورم. بهانه يي هم براي عدم موفقيت ندارم. افشين قطبي يك مربي ايراني است كه درست مثل همه ايراني هاي كره زمين چه در استراليا، چه در هلند و چه در آلمان و همه جا دوست دارد تيم ملي ايران موفق باشد ولي در جام ملت ها قطبي مسوول ناكامي يا موفقيت تيم ملي ايران است.
    
    ايراني ها همه جا هستند و شما را مي بينند. اتفاقا در ژاپن هم ايراني ها زياد هستند. در دهه 60 ژاپن بازار كار ايراني ها بود و خيلي ها از كار كردن در ژاپن وضع زندگي شان عوض شد. آنها شناخت خوبي از ايراني ها دارند.
    حرف من اين است كه دوست دارم تيم ملي چه با من و چه بي من در هر رقابتي موفق باشد و مردم را شاد كند.
    
    در اين چند سال كه در ايران بودي چه سوالي مرتب از تو پرسيده مي شد و شايد كمي آزارت مي داد...
    خب شغل خبرنگاران و روزنامه نگاران ايجاب مي كند كه سوالاتشان را بپرسند و تعارف نكنند. اما در اين چند سال مرتب از من مي پرسيدند كه قول قهرماني مي دهم يا نه. باور كنيد من فقط مي گفتم هدف من قهرماني است اما قول ندادم كه قهرمان كنم.
    
    دوران سرمربيگري پرسپوليس اما قول مي دادي...
    قهرمان كه شديم. پس نشان دادم كه به هدفم رسيدم.
    
    در فوتبال ايران چه چيزي بيشتر از هر مساله يي تو را آزار داد؟
    در فوتبال ايران و حتي شايد در فرهنگ ايراني كه در فوتبال هم وجود دارد زياد پشت سر هم حرف مي زنيم. حسادت پررنگ است و آد م ها به هم حسادت مي كنند. آدم هايي كه روي پاي خودشان بزرگ شده اند را آدم هاي كوچك مي زنند. جالب تر اينجاست كه آدم هاي برزگ هم همديگر را مي زنند تا آن يكي را كوچك كنند.
    
    منظور حملات لفظي است ديگر. زيرآب زني... كتك زدن نيست كه (خنده دسته جمعي)
    آدم هاي كوچك هم همديگر را مي زنند و خلاصه هر كاري مي كنند تا خودشان بزرگ شوند. در اين سه سال من همه اين مسائل را درك كردم و مخصوصا در اين يك سال گذشته در فضايي كه بود قوي تر شدم و بهترين تجربيات زندگي ام را در كارم به دست آوردم. از برخوردهاي خوب و بدي كه با من شد سعي كردم استفاده كنم. سعي كردم به همه مسائل رقابتي نگاه كنم تا پيشرفت كنم و از اين بابت خوشحالم. من عقيده دارم كه ايراني ها باهوش ترين مردمان جهان هستند و هوشي كه در ايراني ها وجود دارد در هيچ نژاد ديگري وجود ندارد به همين دليل است كه من ايراني ها را دوست دارم. اما خود ايراني ها به ايراني ها كمك نمي كنند و به همين دليل شكست پيش مي آيد.
    
    بعضي مربيان و بازيكنان فوتبال ايران عقيده دارند كه ايراني ها اول بايد با خودشان بجنگند بعد با حريفان خارجي...
    من اين مساله را درك كرده ام.
    
    از بحث تيم ملي دور شديم. از بعد فني فكر مي كنيد تيم ملي افشين قطبي چه فرقي با تيم هاي ملي برانكو، امير قلعه نويي يا علي دايي دارد. بازه را هم چهار سال گرفتم كه سوال منطقي باشد...
    من نمي خواهم از تيم ملي دوران خودم تعريف كنم. يعني بيخود تعريف كنم اما من همانطور كه گفتم سعي كردم تفكر حرفه يي را حاكم كنم و بازيكنانم اخلاق و رفتار حرفه يي را داشته باشند. كارشناسان مي توانند قضاوت كنند كه در تيم من چقدر سرعت بازي بالاتر رفته است. به نظر من تيم ملي كه من ساختم 180 درجه با تيم هاي ملي كه شما گفتي فرق دارد. در سازماندهي نفرات در زمين، فشار مدافعان روي مهاجمان پا به توپ حريف و زمان پرس آنها تغيير كرده است. در حمله و در هافبك و در خط حمله تغييرات محسوس است. ميانگين چربي بازيكنان تيم ملي در روزهايي كه من تيم ملي را تحويل گرفتم بالاي 16درصد بود اما الان به زير10درصد رسيده است. ميانگين دويدن بازيكنان ايراني در طول بازي تغيير كرده است و چندين كيلومتر بالارفته است.
    
    اما مي دانيد كه در فوتبال ايران به اين كارها نگاه نمي كنند. نتيجه را مي بينند. امير قلعه نويي و علي دايي نتيجه نگرفتند و بركنار شدند. اما برانكو تيم را به جام جهاني برد و با تمام فشارها رييس وقت فدراسيون از او حمايت كرد و ماند. وقتي تيم در جام جهاني نتيجه نگرفت باز هم بركنارش كردند. در اين چهار سال اما بعضي وقت ها زمزمه بازگشت برانكو به خاطر همان جام جهاني رفتن مطرح شده است. اينها همه خاصيت نتيجه گرايي فوتبال ايران است. قطبي هم اگر نتيجه نگيرد مي رود. اينها نكاتي است كه در رسانه ها هر روز مي نويسند. اما شما قبل از نتيجه گيري يا عدم نتيجه گيري رفتي...
    مي خواهم يك سوال بپرسم. تيم ملي در سال هاي گذشته قهرمان آسيا شده است؟ در شش سال گذشته يا در همين فاصله زماني قهرمان شده است؟
    
    آقاي قطبي، من منظورم نتيجه گيري بود. اشاره يي به قهرماني نكردم. نتيجه گيري براي افكار عمومي و رسانه ها قرار گرفتن در جمع سه تيم است. يعني شما سوم هم بشويد براي افكار عمومي قابل قبول است. درست مثل تيم برانكو كه در جام ملت هاي چين سوم شد. اما تيم قلعه نويي در جام ملت هاي قبلي حذف شد. ضمن اينكه معيار اگر جام ملت ها باشد پس از انقلاب كه نشده ايم اما در بازي هاي آسيايي قهرماني آورده ايم.
    تاريخ سال ها بعد درباره من قضاوت خواهد كرد كه من چه كارهايي را انجام داده ام. من هميشه كارهايم را كامل انجام داده ام. من با سال ها تجربه و در كشورهاي مختلف كار كردن مربي شده ام. با بورا ميلوتينويچ و گاس هيدينگ كار كرده ام. همين الان هم با آنها تماس دارم و از آنها كمك فني مي گيرم و از آنها چيزهاي زيادي يادگرفته ام. نتيجه گرايي آفت فوتبال است اما كارهاي زيربنايي و زيرساختي مهم است. مربيگري فوتبال كار سختي است اما فكر مي كنم برخي اين كار را آسان مي دانند. من حرفه يي فكر مي كنم و به همين دليل كه حرفه يي فكر مي كنم نگاهم به آينده است نه به حال و حتي گذشته.
    
    نظرت درباره بازيكنان ايراني كه در اين سه سال و با فرهنگي كه از آن گفتي كار كردي، چيست؟
    بازيكنان ايراني، پهلوان هاي فوتبال ايران هستند.
    
    اين جمله هم از آن جمله هاي افشين قطبي بود. مطمئنا تو از بازيكنان ايراني ضربه هم خورده يي...
    من هيچ وقت كينه يي نبوده، نيستم و نخواهم بود. باور كنيد كه من حس و انرژي مثبتي دارم و خود بازيكنان ايراني هم مي دانند اگر فوتبال ملي موفق باشد آنها هستند كه سود مي كنند. بازيكنان ايراني به اندازه كافي باهوش هستند و حتي خط خوردنشان را هم درك مي كنند. فوتبال ملي اگر موفق باشد فقط 11 بازيكن داخل زمين برد نمي كنند، همه حتي رسانه ها هم برد مي كنند. فروش مي كنند و خلاصه كلي اتفاق خوب مي افتد. اين نه فقط براي اين تيم ملي بلكه براي همه تيم هاي ملي است.
    
    همانطور كه خودت گفتي اين بار خداحافظي ات ممكن است 20 ساله باشد. افشين قطبي در لحظه يي كه روي آسمان ايران در حال ترك مرزهاست چه حسي و حالي دارد؟
    من آدم احساساتي هستم. اصلاهم نمي خواستم اين گفت وگو احساساتي شود اما باور كن خداحافظي براي من كار ساده يي نيست. كساني كه همديگر را دوست دارند در دل هم مي مانند و من هم ايران و ايراني ها و فوتبال ايران را دوست دارم. من همه را با همه تفكرات مختلف دوست دارم. اين را در همه مقاطع ثابت كرده ام. هميشه هم براي حل مشكلات فوتبال ايران دنبال راه حل بوده ام و خواسته ام فوتبال ملي پيشرفت كند.
    
    در اين سه سال هم فارسي صحبت كردنت حسابي بهتر شد...
    هم بهتر شد و در واقع تكميل شد اما انگليسي صحبت كردنم بدتر شد! (مي خندد)