روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت:«آنها که میگویند دولت باید برکنار شود، در نقشه دشمن، نقش آفرین هستند. دولت باید بر سر کار بماند و با قدرت، وظایف خود را در حل مشکلات انجام دهد.»این موضع متین و مستحکم رهبری در تقویت دولت و نظام اجرائی، پایان بخش جوسازیهای برخی عناصر ناراحت است که این روزها با فرصت طلبی تلاش میکنند بلکه بتوانند از آب گل آلود، ماهی بگیرند.
اگرچه این عناصر حتی در اوج قدرت و حاکمیت هم دلسوز واقعی مردم نبودهاند و با کارنامه مخدوش و سوال برانگیز خود مسائل و مشکلات فراوانی را در قلمرو سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به وجود آوردند ولی همواره با توسل به انواع شگردهای سیاسی – تبلیغاتی، تلاش میکنند خود را عناصری از جنس مردم جا بزنند.
طبعاً لازم است آحاد ملت به ویژه فعالان سیاسی با هوشیاری و دقت نظر بیشتری اوضاع را رصد کنند و به این عناصر فرصت طلب اجازه ندهند با فریبکاری اوضاع را در بن بست معرفی کنند و بازگشت خود به قدرت را یگانه راه چاره باقیمانده برای کشور قلمداد نمایند.
اخیراً رئیس دولتهای نهم و دهم تلاش کرد از فرصتهای به وجود آمده، استفاده ابزاری کند تا از یکطرف بر کارنامه پرتخلف خود سرپوش بگذارد و از طرف دیگر از رئیسجمهور به تصریح بخواهد که از ریاست جمهوری کنارهگیری کند. پیش از این هم برخی افراد که از مواهب همراهی با وی برخوردارند، بارها شعار دادهاند «میجنگیم، میمیریم، ایرانو پس میگیریم»! به کارگیری همین ادبیات جنگی و تهاجمی به وضوح نشان میدهد که این جماعت، همه افراد خارج از قلمرو محدود خود را دشمن فرض کردهاند و برای بازگشت دوباره به قدرت، حاضرند دست به هر کاری بزنند و حتی جنگ داخلی به راه بیندازند!
با این طرز فکر خطرناک و انحرافی باید مقابله کرد و طرفداران چنین رفتارهای دشمن پسند را باید به حاشیه راند و کشور را از عواقب چنین تفکر منحطی مصون ساخت.
رهبری در این زمینه به تعامل بین قوا، تمرکز بر خدمات رسانی به محرومین و پرهیز از ناامیدی توصیه میکنند و خواستار همکاری بین قوا با حفظ و برخورداری از حقوق و مهمتر از آن «حفظ کرامت طرف مقابل» هستند. این، راهکاری منطقی است که رعایت و استمرار آن میتواند مصالح کشور و منافع ملی را در حساسترین رویاروئی نظام با دشمنان شرور تامین و تضمین کند. درک این نکته که حفظ نظام، اولویت همیشگی آحاد ملت است و هیچ حزب و جریان و گروهی هر چند خود را خیلی هم خادم و کارآمد فرض کند، نمیتواند از آن تخطی کند، باید همواره سرلوحه تمامی تحرکات سیاسی و تعاملات روزمره در جامعه باشد.
تحصن در مراکز و لنگرگاههای مذهبی و توسل به انواع شیوههای سیاه نمائی هنوز هم در فهرست راهکارهای این جماعت در اولویت نخست قرار دارد. نظام قضائی به نظر میرسد که در فکر ورود به ماجراست ولی مهمتر از برخورد با اظهارات پوچ این افراد، رسیدگی به پروندههای تخلفات پرتعداد این جماعت است که در بایگانی دستگاه قضا خاک میخورد و گوئی جزء تاریخ شده است. ناگفته پیداست و کارشناسان مسائل اقتصادی، مالی و سیاسی بهتر میدانند که ریشههای اصلی بسیاری از نابسامانیهای امروز کشور در عملکرد پرتخلف این جماعت در آن دوره تاریک هشت ساله قرار دارد.
دولتهای نهم و دهم بذری را کاشتند که دولت یازدهم درو کرد. این بدان معنی است که دولت یازدهم، کشور را در لبه پرتگاه و به قول بعضی اصحاب اقتصاد و سیاست در عمق دره تحویل گرفت. خزانه خالی و تحویل صندوق ذخیره ارزی که در آن به جای ارز خارجی، معادل ریالی آن قرار داشت و... از ابتکارات همین جماعت گستاخ است. اینها با چنان کارنامه سیاهی اگر ذرهای صداقت و انصاف داشتند، نباید جرات کنند سرشان را بالا بگیرند و حرفی برای گفتن داشته باشند. لازم است برخورد با این جماعت، با رسیدگی جدی و بدون اغماض و البته بدون پیشداوری به پروندههای پرتخلف آنها که مستمراً توسط مجلسهای گذشته به نظام قضا ارجاع میشد، ساماندهی شود.
امروز روز تسویه حسابهای شخصی و گروهی نیست. امروز روز برخوردهای کینه توزانه و تهاجمی نیست. شرایط امروز را با توجه به منافع کشور و مصالح نظام باید ارزیابی و ساماندهی کرد. ما امروز باید عبور نظام از این عقبههای سخت و سرنوشت ساز را یک موضوع ملی و حتی «فراملی» بدانیم و قویاً باور داشته باشیم که نتایج ارزشمند و استراتژیک پیروزی نظام در عبور از این گردنههای سیاسی، اقتصادی نه تنها برای ملت بزرگ و سلحشور ایران بلکه حتی برای سایر ملتها، دنیای اسلام و مظلومین هم تعیینکننده و سرنوشت ساز است.
تحلیلگران بر این عقیده هستند که احمدی نژاد در پی آن است تا با بهره گیری از بحرانهای متعددی که ایران با آن مواجه است، برای تقویت جناح خود در داخل نقشه قوای سیاسی استفاده کند. به عبارت دیگر، وی میکوشد تا در توازنهای قوا در داخل جریان اصولگرا، به نفع جناحی که خود رهبری آن را به عهده دارد، تغییری ایجاد کند. با این حال، به نظر نمیرسد که فشارهای رئیس جمهور سابق به دولت کنونی، پیامدهای مثبتی برای جایگاه جناح سیاسی وی داشته باشد.