جوان نوشت: «صداوسیما سازمان عریض و طویلی است؛ وسعت دارد، دست کم در مقیاس متر و هکتار. همه نیروهای پرتعدادش هم به برنامه ساز و تهیه کننده و مجری و دست اندکاران فنی خلاصه نمی شود؛ به طور قطع هستند کسانی که سیاست های پخش تولیدات را تنظیم و تبیین می کنند. رسانه ای که عنوان ملی را با خود یدک می کشد و الحق و الانصاف همچنان فراگیرترین است، باید نبض جامعه را در دست داشته باشد و بر مبنای آن، برنامه تولید کند و روی آنتن بفرستد. برای مثال، اگر جامعه ملتهب است، بر روی آرام سازی و اطمینان بخشی افکار عمومی تمرکز کند و اندکی از بار استرس و نگرانی های مخاطبان خود را بکاهد، یا اگر یاس حکمفرماست امید به آینده را در جامعه تزریق کند؛ همچنان که می تواند هیجانات کاذب را کنترل و تلطیف کند یا بر موج سواری و شانتاژ معاندان و بدخواهان خط بطلان بکشد. اصولا یکی از کارها و رسالت های رسانه همین موارد ذکر شده است.
این روزها مشکلات اقتصادی موجب نگرانی مردم شده و دخل و خرج برخی از افراد با یکدیگر نمیخواند. در چنین شرایطی، بر رسانه ملی است که به نوبه خویش و در حد توان، از این حجم التهاب بکاهد و با آثار به خصوص نمایشی خود، فضا را تلطیف کند تا مخاطبان لااقل در ساعاتی که در خانه هستند و پای گیرنده های خود، خستگیشان را درکنند. تصور کنید، نمایش یک مجموعه طنز جذاب و استخوان دار در چنین شب هایی چقدر می تواند حال خوشی را برای بینندگان به ارمغان بیاورد و از التهابات روزانه شان بکاهد.
با چنین پیش فرضی و با مداقه بر سریال هایی که این شب ها روی آنتن شبکه های سیماست، به جرات می توان ادعا کرد که تلویزیون از زمانه عقب است و همچنان ساز خود را کوک می کند. بیننده ای که در طول روز با مناسبات زندگی و الزامات معیشت دست و پنجه نرم کرده، شب هنگام و در موسم پخش سریال «پدر» باید به تماشای لحظات جانگداز کوچ ناباورانه حامد بنشیند، شاهد ناله های جانسوز مادرش و لرزیدن شانه های مردانه پدرش باشد و بر خروار خروار مصائب ویران شده بر سر لیلا نظاره کند، و غمخوار همه باشد و همدردی هم بکند، لابد.
یا در مجموعه «دلدادگان» شاهد احوالات یک دختر با مشکلات روحی حاد باشد که قرار است یک مثلث عشقی و حواشی آن را حول خود شکل دهد. به راستی آیا این سریال ها مناسب پخش در چنین شب هایی است؟ چقدر جای خالی یک مجموعه کمدی در این شب ها محسوس است. حتی تکرار چندباره سری های سریال «پایتخت» هم برای این شب ها مناسب تر به نظر می رسد تا ملودرام هایی به شدت تلخ و سیاه و مالامال از خیانت و پشت پا زدن و مثلث عشقی بی منطق و مردن و سوختن و متلاشی شدن و نپذیرفتن نوزاد چند روزه و سوز و گدازهای یک مادر و پدر و خواهر داغدار. همین است که این شب ها بسیاری از بینندگان تلویزیون ترجیح می دهند تکرار سریال نه چندان خوب مهران مدیری «نقطه چین» را از آی فیلم ببینند تا مجموعه های دیگر شبکه ها را.
تلویزیون در مقام رسانه ای که متعلق به مردم است و برای آنها آثار نمایشی تولید و پخش می کند باید با نیازهای روز جامعه منطبق باشد و در بزنگاه های تاریخی، نقش و رسالت خود را به خوبی ایفا نماید. مردم این شب ها به دنبال آسایش و آرامش هستند تا مرارت ها و مشقات روز خود برآمده از عسرت های اقتصادی را به دست فراموشی بسپارند، دست کم برای ساعتی.
مصداق ضرب المثلی که می گوید ماهی را هر زمان از آب بگیری تازه است، باید متذکر شد که هنوز هم دیر نیست و می توان جبران مافات کرد. نقش رسانه ملی در تلطیف اوضاع عمومی جامعه انکارناپذیر است، به شرطی که همگام با تحولات جامعه قدم بردارد و از مقتضیات زمانه عقب نماند.»