مدیران دو تابعیتی را دریابید!

«خروج رئیس سابق بانک ملی موجب نگرانی برخی مقامها در تهران شده است. محمد دهقان، عضو هیأت رئیسه مجلس و اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفته است: «خاوری با کوله باری از اطلاعات محرمانه و سری از ایران خارج شده است.» خاوری دارای تابعیت دو گانه ایرانی- کانادایی است.

آنچه آمد، نقل خبری است از یکی از رادیوهای بیگانه. این را آوردم تا باز بگویم و بپرسم چگونه برای گزینش کارمندان ساده، مراحل گوناگون گزینش طی می شود و پس از آن هم در ادارات، کلی نیرو و امکانات صرف حراستها می شود، اما ناگهان چنین اتفاق محیرالعقولی می افتد؟ چنانکه تاکنون اثبات شده، خاوری از مدتها پیش دارای تابعیت دوگانه بوده. او پیش از انتصاب، ویلایی در کانادا به قیمتی نزدیک به چهار میلیارد تومان خریده و خانواده اش در آنجا ساکن بوده اند. پسرش که گویا پدر نیز شریک تجاری وی بوده، شریک و دارای چندین شرکت هواپیمایی در کاناداست که یکی از این شرکتها در اسراییل نیز شعبه دارد. همه اینها بوده و بعد ما با وجود این همه نیروهای دلسوز و متخصص و باتجربه و بیشتر منزوی، به سراغ چنین آدمی برای مدیریت بزرگترین بانک کشور و حتی جهان اسلام، می رویم؟
این چه ساز و کاری است که ناگهان چنین افراد بی درد و فرصت طلبی را برمی کشد اما انبوه نیروهای مخلص با انگها و دعواهای پیش پا افتاده جناحی و گروهی کنار گذاشته می شوند؟ چطور در گزینشهای مشاغل بسیار بسیار پایین تر از این، مو را از ماست می کشیم و اینجا... . بخدا آدم در می ماند که؛ پس حراست بانک ملی، بغل گوش این آقای دو تابعیته که خانواده اش نیز در آن سو بوده اند، چه می کرده؟ وقتی به طرفة العینی پس از فرار او، آمار ویلای وی، سال خرید و حتی قیمت خرید، به این سادگی پیدا شد، چرا پیش از آن و هنگام انتصاب وی چنین استعلاماتی نشده؟ آیا چه تعداد از دیگر مدیران ما در چنین رده هایی آن هم با داشتن چنین اسرار و اطلاعاتی این گونه ول اند و شاید وضعیتهای مشابه داشته باشند؟ چرا طرح بررسی مدیران دو تابعیته تازه پس از این فاجعه در صحن مجلس مطرح می شود؟ پیش از این ، قانونگذاران چه می کرده اند؟ چرا باید تاوان اهمال و بی لیاقتی برخی مسؤولان خود رأی که همیشه پس از این اتفاقات ناپدید می شوند را مردم بپردازند و پول و ثروت آنها باید به تاراج برود؟
جالب است بدانید، در همین روزها خبرهای دیگری از اختلاسهای دیگر و مدیران خاطی دیگر روی خروجی خبرگزاریها رفت. درست که این صنف هم خاطی دارد اما چرا فراوانی آن این قدر زیاد است؟ چرا آنجا که باید همه ملاحظات اعمال شود چنین بی خیالیم و هر کس می آید و هر کس می رود اما در رده های پایین، رس مردم را می کشیم. روزنامه ای نوشته بود؛ شنیده شده یک مسؤول محلی در جنوب کشور بخاطر همکاری با قاچاقچیان مشروبات الکلی که از اقوام وی بودند، دستگیر شده. وی همچنین متهم است تلاش داشته فهرست و میزان سایر اجناس و کالاهای قاچاقی را که از این افراد کشف شده، تغییر دهد. اما با هوشیاری نهادهای مسؤول، پس از سه سال حضور در این مسؤولیت دستگیر و عزل شد!
خدا خیرت بدهد، کدام هوشیاری! پس از سه سال قاچاقچی بودن، عزل شده ! چرا همچین آدمی، از اول منصوب شده؟ بروید پدر آن را که این بابا را آورده و گزینش کرده، درآورید. این جماعت آبروی واژه «مسؤول» را هم بردند. پس ساز و کارهای نظارتی چه می کنند که این بابا سه سال دوام می آورد و بعد هم بر اثر هوشیاری نهادها به دام می افتد؟ شما را بخدا فکری برای این جماعت بکنید!