برخی تصمیمات و رفتارهای سید محمد خاتمی و نیز اظهارات اخیر محمدرضا خاتمی تاثیراتی بر جریان اصلاحات گذاشته که نمی توان آن را از اوضاع کنونی این جریان و عدم توفیق این جریان در عمل به وعده های خود به مردم جدا دانست.
به گزارش «انتخاب»، عملکرد اصلاح طلبان در طول ۵ سال اخیر که با گرفتن با رای مردم بار دیگر به صحنه قدرت بازگشته اند، چندان تعریفی ندارد و چه بسا با ادامه این وضعیت بار دیگر شاهد رویگردانی مردم از اصلاح طلبان و قهر با دعوت آنها به حضور در پای صندوق های رای باشیم.
دولت حسن روحانی و سهم زیادی از عملکرد آن در نتیجه انتخابات سال ۹۲، قطعا به پای اصلاح طلبان نوشته خواهد شد؛ حتی اگر اصلاح طلبان موضوع عدم حضور با کاندیدای اختصاصی خود و نیز در اختیار نداشتن پستهای کلیدی کابینه را پیش بکشند، افکار عمومی رای خود را به خاطر دعوت این جریان سیاسی دانسته و طبیعتا از آنها انتظار پاسخگویی دارد. .
اما فارغ از دولت روحانی، اصلاح طلبان در دو انتخابات بعدی در سالهای ۹۴ و ۹۶، درصد بسیار بالایی از کرسیهای مجلس و شوراهای شهر در کلانشهرها از جمله مهمترین و نماد شوراهای شهر در کشور یعنی تهران را از آن خود کردند. با این وجود نتیجه عملکرد مجلس و شورای شهر چندان مطلوب نیست.
مسامحه مجلس و به طور مشخص درصد زیادی از نمایندگان اصلاح طلب با مسئولان دولتی با وجود عملکرد ضعیف آنها، عدم استفاده صحیح از ابزارهای نظارتی از جمله استیضاح، و برخی رای اعتمادهای عجیب به اعضای کابینه نمونههایی از کارنامه فراکسیون امید است. کافی است به همین نمونه آخر توجه کنیم. محمد شریعتمداری، وزیر پیشین صنعت که استیضاح او ۵۰ امضا داشت، از رفتن به جلسه بررسی استیضاح خود در کمیسیون انصراف داد و پس از استعف، برای یک وزارتخانه عریض و طویل تر یعنی وزارت کار از همان مجلسی که در پی استیضاحش بود رای اعتماد گرفت؛ قابل تامل اینکه فراکسیون امید هم از او حمایت کرده بود.
در شورای شهر هم وضعیت به همین صورت است؛ سومین شهردار تهران در حالی انتخاب شده که ممکن است در روزهای آتی با عدم تایید او، این قصه همچنان ادامه داشته باشد. در این بین، سهم خواهی غیرقابل تصور برخی احزاب اصلاح طلب دارای نماینده در شورا، بی تردیدی یکی از عوامل اصلی این اتفاق است. این سهم خواهی و لجبازی، باعث شده تا آنها حاضر نشوند حتی برای رفع مشکل شهردار، بپذیرند که یکی از اعضای شورا از آن خارج شده و به عنوان شهردار انتخاب شود؛ بهانه آنها در به هم خوردن یکدستی ترکیب شورا و ورود یک اصولگرا به جمع یک شورای ۲۱ نفره، ناگفته غیرمنطقی و بیشتر شبیه یک لجبازی است تا دلیل.
نتیجه این عملکرد آن شده که هر روز نگرانی از تکرار سرنوشت شورای شهر اول بیشتر و بیشتر شود؛ شورایی که با مشکلاتی کم و بیش مشابه روبرو شد و در نهایت به تعطیلی کشیده شد تا مردم در انتخابات دور بعد، بر خلاف تصور اصلاح طلبان با صندوق رای قهر کرده و یک شورای یکدست اصولگرا را تشکیل دهند.
اظهارات عجیب محمدرضا خاتمی
تردیدی نیست که همه این مشکلات نقش تصمیم گیران اصلی جریان اصلاح طلب غیرقابل انکار است. اما آنها به نظر میرسد تمایل چندانی به پذیرش مسئولیت ندارند. به عنوان یکی از آخرین اظهارات یکی از چهرههای موثر اصلاح طلبان، محمدرضا خاتمی، دبیرکل پیشین مشارکت اظهاراتی را بر زبان رانده که چه بسا همین عدم مسئولیت پذیری را نشان میدهد. خاتمی با اشاره به محدودیتهای اصلاح طلبان در معرفی کاندیدا گفته: «شاید ۱۴۰۰ به این نتیجه برسیم که اصلا کاندیدایی معرفی نکنیم». او حتی به انتخابات سال ۸۸ هم اشاره و همین نظر را درباره آن تکرار کرده و گفته: «بزرگترین اشتباه اصلاح طلبان در سال ۸۸ این بود که کاندیدا معرفی کردند، نباید این کار را میکردیم». به گفته او، «معتقد هستم که امکان اینکه بگذارند یک نفر از اصلاح طلبان رئیس جمهور شود وجود نداشت.»
اظهارات محمدرضا خاتمی آن هم ۵ سال پس از انتخاب گزینه مورد حمایت اصلاح طلبان در ریاست جمهوری و نیز پس از به دست گرفتن تمام کرسیهای شوراسی شهر تهران و درصد زیادی از کرسیهای مجلس، به راحتی میتواند به شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت تعبیر شود. افکار عمومی حق دارد این پرسش را مطرح کند که اگر فکر میکردید معرفی کاندیدا و شرکت در انتخابات، نتیجه مطلوبی ندارد، چرا اکنون و در روزهایی که مردم به دعوت شما به کاندیداهایتان رای داده اند و باید پاسخگو باشید، به چنین نتیجهای رسیده اید؟
جالب اینجاست که اظهارات رضا خاتمی در سال ۹۱ درست عکس اظهارات فعلی اوست. او در سال ۹۱ و کمی قبل از انتخابات سال ۹۲ در توضیح لزوم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات حتی از کاندیداهای اصلی و حداکثری هم صرفنظر کرده و گفته بود: «وقتی ما این را میگوییم برخی اشتباه میکنند. فکر میکنند که ما میگوییم مثلا بنده رضا خاتمی را بیایید اجازه دهید نماینده مجلس شود. من که این را نمیگویم. ما میآییم تضمین میکنیم که مثلا اگر نسبت به این پانصد نفر، هزار نفر حساسیت وجود دارد ما قول میدهیم اینها در انتخابات شرکت نکنند. اما بقیه را بگذارید بیایند، یک انتخابات آزاد برگزار شود و هر کسی که از صندوق بیاید بیرون این امنیت ملی را تضمین میکند.»
کارنامه عملکرد اصلاح طلبان بدون تردید با تصمیمات و نوع عملکرد سیدمحمد خاتمی نیز بستگی مستقیم دارد. خاتمی به عنوان محور فعالیتهای اصلاح طلبان در انتخابات ۹۲ و ۹۴ به همراه آیت الله هاشمی و در انتخابات ۹۶ به تنهایی، نقش اصلی و تعیین کننده در رای آوری این جریان سیاسی داشته و طبیعتا مسئولیت آن را نیز بر اساس مشی و رفتار سیاسی که از او سراغ داریم بر عهده خواهد گرفت.
در این بین، عملکرد فراکسیون امید در مجلس و نیز اعضای شورای شهر، خواه ناخواه به او نسبت داده میشود و حتی بسیاری از اعضای این دو نهاد، تصمیمات خود را با نظر خاتمی منطبق میکنند. در این میان اعضای شورای شهر، تصمیمات و انتخاب های خود در مسائل حیاتی از جمله انتخاب شهردار را به شخص خاتمی نسبت داده و میدهند.
اینکه گفته میشود خاتمی با شهردار شدن یکی از اعضای شورا مخالفت کرده و یا در انتصابهای شهرداری نظرات خاصی دارد، همگی موضوعاتی است که نیاز به روشن شدن و تعیین تکلیف دارد. اگر چنین باشد، نمیتواند انتظار داشت هم ژست اپوزیسیونی خود را حفظ کنیم و هم به صورت مستقیم در روند سیاسی از جمله شورای شهر و انتخاب شهردار دخالت داشته باشیم.
سکوت در برابر امتیازدهی به پدرخواندگان خودخوانده اصلاح طلب موضوعی نیست که براحتی برای افکار عمومی قابل توجیه باشد. اگر چنین شبهه ای وجود دارد، بی تردید، راهکار آن عمل به یکی از شعارهای اصلاح طلبان اندکی یعنی «پاسخگویی» و شفافیت است.
هم اپوزوسیون هم پوزوسیون؟
برادران عزيز خاتمي باید بدانند نمی توان هم ژست اپوزوسيون گرفت، هم لذت پوزوسيون را چشید! نمی شود هم منتقد حاكميت بود، هم نقش اولِ بستن ليست هاي انتخاباتي، انتخاب شهرداربود و بر حذف چهره هاي مردمي كه حاضر به امتيازدهي به پدرخواندگان خودخوانده اصلاح طلب نيستند اصرار ورزید! اندكي صداقت با مردم، بد نيست؛ "توصيه به راستگويي" تنها براي استفاده در سخنراني هاي زيبا نيست. بی شک "تَكرار" بي صداقتي، آفتيست كه گريبان همه را مي گيرد.
به نظر میرسد شفافیت و صداقت با مردم و رفع هرگونه شبهه، مهمترین کاری است که سران جریان اصلاح طلب باید به آن همت گمارند و طبیعتا در این راه، شخص خاتمی میتواند پیش قدم شده و چنین روندی را در میان اصلاح طلبان جا بیندازد؛ در غیر این صورت با عملکرد فعلی اصلاح طلبان، بعید نیست مردم دیگر در سالهای ۹۸ و ۱۴۰۰ و حتی بعد از آن، قید پای صندوق امد با یک «تکرار» را بزنند.
محمدرضا خاتمی در همین اظهارات اخیرش که به آن اشاره شد، با حسرت اذعان کرده است که کاش در انتخابات سال 84 که کاندیدای آنها مصطفی معین بود، به نفع مهدی کروبی کنار می رفتند. این سخن، بسیار حیاتی و قابل توجه است. آیا بهتر نیست با برخورد مدبرانه، تصمیماتی گرفته شود که به جای برخوردهای بسته و فرار از پاسخگویی ، بعد از انتخابات سال 1400 یا در درگیریهای شورای شهر و نزاع ها بر سر شهرداری، چنین حسرت هایی تکرار نشود؟
خاتمی در سال ۸۰ و در اوج محبوبیت خود ۲۲ میلیئون رای از مردم گرفت. اما یک سال بعد در سال ۸۱، لیستهای منسوب به او در انتخابات شورا ناکام ماندند و یک تجربه تلخ تاریخی برای اصلاح طلبان رقم خورد. این شکست در سال ۸۴ هم تکرار شد و در حالی که مصطفی معین، نزدیکترین کاندیدا به خاتمی تصور میشد، او با حدود ۴ میلیون رای، نفر پنجم انتخابات شد. نیازی نیست راه دوری برویم؛ خود خاتمی در سال ۹۲ و همزمان با انتخابات ریاست جمهوری هم با لیست اصلاح طلبان برای شورای شهر تهران، عکس یادگاری گرفت و پشت آنها ایستاد. اما این لیست کمتر از نیمی از کرسیهای شورا را به دست آورد و نتوانست اکثریت پارلمان شهری را تصاحب کند. همه این تجربههای تاریخی نشان میدهد، اولا محبوبیت خاتمی مانند هر شخصیت سیاسی دیگری در کشور نسبی است و نه مطلق؛ در ثانی این محبوبیت - حتی اگر با دیگران قابل قیاس هم نباشد – ثابت نیست و بسته به شرایط سیاسی کشور بالا و پایین می رود.
اون موقع میشد قضاوت کرد
هر چند چون می دونن چقدر رای داره عمرا بزارن تایید شه
2. فاضل میبدی؛ ایسنا 26 شهریور 97: امام حسین (ع) هم فرمود که برای اصلاح دین!!! جدش قیام کرده است تا مظلومان را از ظلم برهاند.( تحریف فرمایش امام حسین علیه السلام، امام حسین فرمود : من برای اصلاح امت جدم قیام کردم، در صورتی که به راحتی متن حدیث توسط فاضل میبدی به راحتی تحریف می شود و واژه اصلاح دین به جای اصلاح امت می نشیند.
ممنون
بزرگترین مشکلش این هست که هر کسی را که مخالف این نظام بود در خودش جای داد و به عنوان اصلاح طلب معرفی کرد.
افراد قدرت طلب با مشکلات شخصیتی و .... که جایگاه اجتماعی خوبی هم ندارند.
پیوندنان مبارک
آیا خانمی اپوزسیون است ؟
اپوزیسیون چه کسی ؟
چرا مثل حسین شریعتمداری یک گروه را معادل نظام می دانید و فکر می کنید هر کس با این گروه مخالفت کرد اپوزیسیون است ،
خاتمی همیشه دلسوز نظام بوده و هست و هرگز ادعای اپوزبسیون بودن نکرده است
چقدر کم فهم هستید که نمی توانید این مسئله ساده را بفهمید که کسبی که در انتخابات شرکت می کند و کاندیدا به مردم معرفی می کند ، اپوزیسیون نیست
منظورت از پدرخوانده اصلاحات کیست ؟
خاتمی پدر و رهبر اصلاحات است تا کور شود هر آنکه نتواند دید
انصافا وقتی این مطلب ر ا خواندم فکر کردم حسین شریعتمداری نوشته است !
ازبین گزینه های مطرح شده حناچی بهترین انتخاب بود.
بهتراست عصبانیتتان را کنترل کنید وگرنه با افشای سازشکاریهای کارگزاران در مواجهه با اقتدارگرایان، آبروبرای شما و آقازاده های حامیان نمیماند
متاسفم برای شما! انتخاب عزیز از چشم من افتادی!
فارغ از درستی یا نادرستی این خواسته؛ عملکرد رئیس دولت اصلاحات در حمایت از کاندیدای حداقلی، حداقل فایده ای که داشت؛ تجربه ناموفق حمایت از یک فرد بدون کمترین همبستگی گفتمانی را برای مردم و خود سیاستمداران روشن کرد و این نتیجه کمی نیست.
تجربه این سالها نشان داده حضور در انتخابات بدون داشتن نامزد واقعی دور از عقل است
عزیز دل اونا تمام شدن ولی خاتمی تمام نخواهد شد مسیر را درست انتخاب کرد پس تلاش بیهوده نکن
خاتمی هنوز هم سرمایه اجتماعی کم نظیری هست که نباید تلاش کرد برای رقابت بر سر یک میز او را تخریب کرد، چون تخریب او و همانندهای او آب ریختن بر آسیاب تندروها و دشمنان ایران است.
چند وقتی است که رویه کاری شما علیه جریان اصلاحات شده است.
روزهایی رو میبینه که مردم دیگه نه اصلاح طلب میشناسن و نه اصولگرا و نه راست و نه چپ و نه ....
شفافیت!
نام نویسنده؟
هرجه ما میگوییم خوب است هرچه ما نخواهیم بدداست
اولا شما در جايگاهي نيستيد كه بخواهيد در مورد شخصيتي همچون سيد محمد خاتمي اظهار نظر بفرماييد .
ثانيا حال و روز تاسف بار اين روزها حاصل دستپخت شما و دوستان شماست كه فقط و فقط امتياز و معامله از ذهن و زبان شما تراوش مي كند .
ثالثا شما بايد صادقانه اعتراف كنيد كه هيچ تناسبي با جريان اصلاحات نداشته ايد .
راست باید گفت اما هر راست نشاید گفت!
تکلیف معلوم نیست چون صداقت و شفافیتی در کار نیست اگر قرار باشد ما بیایم رای بدهیم تا فلان حزب برای منافع خود که نه برای منافع مردم به کرسی بنشیند هرگز چنین نخواهیم کرد و عطای آنرا به لقای خواهیم بخشید
گرچه موافق یکی از جناح ها باشیم.
اسم نویسنده را ذکر کنید . این نوشته را کپی هم کرده باشید ذکر منبع لازمه.
شفافیت یعنی این
همه ، فقط بلدیم به دیگران گیر بدیم
پس خودمون چی
عابد و زاهد و مسلمانا؟؟؟
برادر ایشان هم یک شخصیت حقیقی است و اعمال او را با سید محبوب نمی توان جمع بست
انتخاب!
خوش بود گر محک تجربه آید به میان/تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
صدا و سیمای فعلی خیلی از شما (انتخاب، عصر ایران و ...) مدعیان اصلاح طلبی تکثرگراتر هست
مواضعتون درباره ربیعی رو فراموش کردید ؟ خروجیش شد شریعتمداری
ربیعی تنها وزیری بود که از حاشیه نشینان حمایت عملی کرد ( برگزاری کلاس اختصاصی برا حاشیه نشینان ، حمایت عملی از کسب و کار خانگی جهت ارتقا اقتصاد حاشیه نشینان ) ولی چون همپالکی شما نبود بدترین رفتار رو انجام دادید
خیلی وقت رو مخی می فهمی
از طرف یه حاشیه نشین خاتمی دوست
در کجای دنیا، انسان در حصری که از حق هیچگونه دفاع برخوردار نیست اینگونه در فضای عمومی مورد تهاجم یکطرفه قرار داده می شود.
تمام انسانهایی یک جانبه به قاضی می روند سرمستانه احساس پیروزی می نمایند.
مدتهاست دیگر شما را یک رسانه با مسئولیتهای اخلاقی آن ارزیابی نمی کنم چون شهوت قدرت و موقعیت شما را نه تنها از انجام رسالت بیطرفی دور نموده که در مسیر اغراض پنهانی پیش می برد که دشمنان قسم خورده اصلاح در انجام آن ناتوان بودند
عده
هنوز یادمون نرفته خاتمی فرمودند من چمیدونم کی تو سایت نوروز بیانیه میذاشته!! ما نبودیم!!
هنوز یادمون نرفته هربار به تَکرار شما ها اعتماد کردیم، تا عمق وجود آتش گرفتیم!
تکلیف راستی ها معلومه، وااااای بر شما که بوقلمون صفت و میز پرست هستین!
من تا حالا فکر میکردم سایت شما به خاطر تعصب به اصلاح طلبا حقایق رو نمیگه اما وقتی این تحلیل و انتقادتون دیدم خوشحال شدم که اینگونه به عنوان یه رسانه شفافیت خواه حقایق رو بدون تعصب حزبی گفتین.
این دوستانی هم که مخالفت کردن تعجب میکنم چطور ایقدر متصبانه روی یه شخص اظهار عقیده میکنن در حالی که دوره دوم ریاست جمهوری ایشون انتقادات به دولت به مراتب حتی از دوره احمدی نژاد بیشتر بود.
برید سایتا و روزنامه های اون تاریخا رو بخونبد تا متوجه بشید.
هی روزگار، نه خوشی زده بود زیر دل ملت و تعداد تندرو دفتر تحکیمی می خواستند ایران رو یک شبه اروپا کنند و حرف از گذر از خاتمی می زدند.
وگرنه دولتی که تورم را از 40 درصد تحویل گرفت و 13 درصد تحویل داد، نرخ رشد را از بسیار کم تحویل گرفت و حدود +6 تحویل داد، دلار از اول تا آخر دولتش کمتر از 2 برابر شد و فاجعه ارزی رخ نداد را با احمدی نژاد و روحانی مقایسه می کنی؟ وجدان هم خوب چیزی است. اون هم در حالی که در آمد کل دولتش به دلیل پایین بودن بهای نفت در آن سالها یک سوم در آمد احمدی نژاد هم نبود.
محبوبیت امثال خاتمی یا مطهری یا خدادادی است جان من.
آقای خاتمی یکی ازمصلحان جهان است و تاریخ دراین باره قضاوت خواهد کردو
کسی را که از هر طرف گرفته و بسته اند، زدن و نقد کردن ندارد، یعنی این کار ب با جوانمردی سازگار نیست.