پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
ولی نصر مشاور سابق اوباما در نیویورک تایمز نوشت: اگرچه دولت ترامپ هنوز آمادگی پذیرش این موضوع را ندارد اما پس از قتل جمال خاشقجی در استانبول، سیاست خاورمیانه دولت وی دچار دردسر بزرگی شده است. فشار آوردن اخیر آمریکا بر عربستان به منظور پایان دادن به جنگ یمن، حکایت از آن دارد که تا چه اندازه اعتبار عربستان سعودی به عنوان محور سیاست خاورمیانه دولت آمریکا حتی در چشمان دونالد ترامپ خفیف شده است.
به گزارش «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: هدف راهبرد آمریکا این بود که با همکاری عربستان، نفوذ ایران در منطقه تضعیف شود. اما اکنون می توانیم ببینیم که ایرانی ها در گسترش نفوذ خود در منطقه علی رغم اعمال شدیدترین تحریم ها از هفته پیش، دست بازتری یافته اند. احتمالا این آزادی عمل بیشتر صرف مانور دادن و معامله کردن شود تا خصومت ورزیدن.
این گونه نیست که ایران انتظار داشته باشد پس از قضیه قتل خاشقجی، سیاست آمریکا در خصوص این کشور تغییر پیدا کند. در عوض تضعیف اعتماد به عربستان در سرتاسر منطقه می تواند بیشتر از پیش موید منطق راهبرد جاری دولت ایران باشد -یعنی مدیریت فشارهای آمریکا از طریق جابجایی منابع داخلی، تکیه بر اروپا، چین و روسیه برای باز نگه داشتن کانال های تجاری و انسجام بخشی به متحدان و حوزه های نفوذ از طرق سیاسی.
طی چند سال گذشته تا حدی به علت تعهد روسیه به باقی ماندن در سوریه، ایران قادر بود از افزایش تنش با آمریکا اجتناب کند. اما حتی پس از حملات متعدد هوایی اسراییل به مواضع ایران در سوریه، تهران نشانه ای از قصد ترک سوریه بروز نمی دهد. به همین ترتیب پس از به آتش کشیدن کنسولگری ایران در بصره که انتظار می رفت تقابل هایی در عراق به وجود بیاورد، ایران واکنش شدیدی نشان نداد. در عوض ایران به آرامی به شکل گیری دولتی در عراق کمک کرد که از پشتیبانی شبه نظامیان طرفدار تهران برخوردار است. آمریکا مایل به حذف این گروه های شبه نظامی از صحنه سیاست عراق است.
اکنون نیز سران ایران امید دارند تضعیف موقعیت عربستان، این کشور را به پایان دادن به جنگ یمن و محاصره قطر وادار کند. در طول این مدت نیز ایران تمایل خود را به مذاکره با عربستان نشان داده است به خصوص اکنون که آمریکا خواستار پایان دادن به جنگ یمن شده است، ممکن است سعودی ها نیز مایل به مذاکره با ایران باشند. همچنین احتمال دارد ریاض به منظور تجدیدنظر در روابط با ترکیه که از قطر حمایت می کند و از قتل خاشقجی در خاکش عصبانی است، بخواهد سطحی از روابط با ایران را احیا کند.
در ازای سیاست حفظ آرامش، ممکن است ایران قدرت چانه زنی خود را افزایش دهد تا حتی بر سر توان موشکی و هسته ای خود به مذاکره با آمریکا بپردازد. هم اکنون دولت در تهران اطمینان یافته که اقتصاد کشور موفق به دفع بخش بزرگی از شوک ناشی از تحریم ها شده است و اینکه ایران قادر خواهد بود به اندازه کافی نفت به هند، چین، روسیه و اروپا بفروشد تا اقتصاد خود را سرپا نگه دارد. اتحاد محافظه کاران و میانه روها حول پرچم کشور موجب شده اعتراضات عمومی که آمریکا در نتیجه افزایش فشار به شکل گیری آنها دل بسته بود، خنثی شوند.
دولت ترامپ با این بهانه که توافق هسته ای نتوانسته بود مانع دخالت های منطقه ای ایران شود و ادعای اینکه می تواند به توافق بهتری با ایران برسد، از توافق هسته ای قبلی خارج شد. اما اکنون ترامپ متوجه شده که کشیدن ایران به پای میز مذاکره دشوارتر نیز شده است. اگر هم ایران مذاکره را بپذیرد، در موقعیت ضعف قطعی قرار نخواهد داشت. تمام کاری که باید انجام دهد، پایبند ماندن به توافقی است که با اوباما به امضا رسانده است و به ترامپ نشان دهد که راهبرد فشار حداکثری ناکارآمد شده است. آنگاه ایران آماده مذاکره واقعی خواهد بود.
از ابتدا دولت ترامپ اعتقاد داشت که از طریق متحد شدن با بن سلمان، ولیعهد جوان سعودی قادر خواهد شد که به نفوذ ایران در منطقه خاتمه دهد. اما دنباله ای از گام های اشتباه سعودی ها که قتل خاشقجی آخرین آنها بود، نتیجه معکوس به بار آورد و فضا برای ابتکارات راهبردی ایران بازتر شد. راهبرد تکیه به عربستان سعودی برای محدود کردن ایران همواره محل تردید بوده است. عربستان سعودی هرگز قادر نبوده مانع گسترش نفوذ منطقه ای ایران شود و در سال های اخیر نفوذ ایران فقط روند صعودی داشته است. مثلا به دلایل عملی، عربستان کاملا مداخله در سوریه را ترک کرده و سرنوشت آن را به توافق آمریکا با ایران سپرده است.
گام های اشتباه عربستان از سال ۲۰۱۵ با حمله به یمن آغاز شد و متعاقب آن محاصره قطر و بازداشت یک هفته ای نخست وزیر لبنان در ریاض برای قطع ارتباط او با حزب الله که البته به نتیجه نرسید. همه آنها اقداماتی ناشیانه بودند تا سایر کشورهای عرب را از تعامل با ایران و متحدانش بهراسانند. اما تمام این اقدامات نتیجه ای معکوس داشت و بازیگران کلیدی منطقه که متحدان آمریکا نیز میان آنها هستند، عربستان را تهدید بزرگتری از ایران قلمداد کردند.
قضیه خاشقجی موجب شد هسته اصلی راهبرد ترامپ در منطقه و جایگاه ولیعهد و حمایت از شراکتش با آمریکا را به شدت تضعیف کند. اکنون توان عربستان سعودی برای کمک به اسراییل در مقابله با ایران و زمینه سازی سیاسی برای توافق نهایی میان اسراییل و فلسطین بسیار دور از دسترس است. اکنون موضع اسراییل تضعیف شده و موضع ترکیه که تمایل به گسترش نفوذ در منطقه دارد و در نگرانی از اتحاد عربستان با اسراییل با ایران اشتراک نظر دارد، تقویت شده است.
در حال حاضر، برای همه روشن شده است که عربستان قادر به تشکیل یک ائتلاف منطقه ای برای بیرون راندن ایران از سوریه، لبنان، عراق و یمن نخواهد بود. ترامپ تنها زمانی می تواند امید به برقراری ثبات در منطقه داشته باشد که قبل از هر چیز بر پایان دادن به جنگ های منطقه متمرکز شود مگر آنکه بخواهد سربازان زیادی به منطقه اعزام و برای مدت زیادی همانجا مستقر کند تا اطمینان حاصل کند که نفوذ ایران باز نخواهد گشت. آنگاه جهان می تواند امیدوار باشد که "فشار حداکثری" موفق به تعامل با ایران در خصوص سایر مسائل منطقه ای شود. پذیرش این حقایق به معنی پایان دادن به نفوذ ایران نخواهد بود اما می تواند محدودیت هایی برای آن به وجود بیاورد و فرصت کافی برای بازسازی و قدرت گیری جهان عرب فراهم آورد که در نهایت بهترین راهکار برای کنترل قدرت ایران است.
اما برای ایران، نیازی نیست که دست به اقدامات خاصی بزند بلکه کافی است منتظر بماند تا دولت ترامپ کاملا متوجه نیاز به توازن قدرت در منطقه بشود. با کمرنگ شدن رویای ترامپ برای برقراری یک نظم عربی، از یک واقعیت تلخ رونمایی می شود: هیچ چالش عربی قابل اتکایی برابر نفوذ منطقه ای ایران وجود ندارد و همچنین امیدی نیست که افزایش تهدیدات و فشارهای آمریکا به کاهش آن بینجامد.