رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری با بیان اینکه توصیههایم درمورد لزوم حمایت از دولت و جریانات سیاسی دلیلی بر این نیست که دندان رقابت را کندهایم، گفت: با طیف اصلاحطلب اختلاف نظر داریم اما میگویم رقابت را برای زمان رقابت بگذاریم و 3 یا 6 ماه مانده به انتخابات بجنگ تا بجنگیم.
هر سیاستمداری به راحتی جرات این را ندارد که بی واهمه خود را به وفور در معرض رسانهها قرار دهد. با اعتماد به نفس صحبت میکند و البته جوابهای سنجیده و سیاستمدارانهای به سوالهای گاها غیرمنتظره میدهد.
اصولگراست ولی هوای همه جناحها را دارد. هرچند از نقد هیچکدام از جریانات سیاسی کشور ابایی ندارد. از دولت گرفته تا اصولگرایان و اصلاح طلبان.
درمورد تغییرات اخیر تیم اقتصادی دولت، معتقد است که این تغییرات معنادار نیست و پیامی را منتقل نمیکند. در عین حال بر این باور است که باید از ظرفیتهای مغفولی چون معاون اول رئیس جمهور که عملا جایگاه نخست وزیری را دارد، استفاده شود و روحانی اگر با جهانگیری مشکل دارد، او را عوض کند. با این حال مقابله با دولت را در زمان کنونی صحیح نمی داند و معتقد است که در شرایط کنونی کشور هیچکس حق تخریب دولت را ندارد؛ حتی دوستان دولت.
محمدرضا باهنر درمورد برخی زمزمهها پیرامون اقبال اصلاحطلبان به وی و علی لاریجانی، در عین حال که این اعلام اسامی را شگردی برای سوزاندن این اسامی میداند، صراحتا بار دیگر آب پاکی را روی دست همه میریزد و میگوید که در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهد کرد.
باهنر معتقد است زمانی خاتمی می تواند وارد فضای سیاسی شود که چند «اگر» را رعایت کرده و ابتدا به ساکن باید قصورها و تقصیرهای خود در فتنه88 را جبران کند.
برنامههای انتخاباتی جبهه رهپویان انقلاب اسلامی، هیات عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام و چند موضوع دیگر نیز محورهای مصاحبه خبرنگاران خبرگزاری فارس با محمدرضا باهنر رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در یک روز بارانی است.
متن مشروح این مصاحبه به شرح ذیل است:
تغییراتی که اخیراً در تیم اقتصادی دولت اعمال شد را چگونه ارزیابی میکنید و آیا در شرایط کنونی این تیم گارد لازم برای جنگ اقتصادی را دارد؟
باهنر: به اعتقاد من در دولت یازدهم و دوازدهم افراد مجرب و مدبر زیاد هستند. دو یا سه اشکال در دولت وجود داشت که برخی از آنها در حال مرتفع شدن است و بعضی هنوز ادامه دارد.
ایراد اول همان است که من بارها با بهکار بردن اصطلاحی به آن اشاره کردهام و آن اینکه دولت آقای روحانی 10 سرتیپ دارد ولی یک سرلشگر ندارد. آدمهایی هستند که سابقه دارند و اقتصاد را میفهمند و برخی شاید 15 تا 20 سال وزیر بودهاند و مدیریتهای کلان را کاملاً متوجه هستند، اما کسی که اینها را خوب جمع کند، وجود ندارد و تمام کار روی دوش خود آقای رئیسجمهور افتاده است. آقای روحانی هم بالاخره وقت محدودی دارد و ممکن است به همه کارها نرسد.
برای مثال دو یا سه پست هست که مخصوصاً در شرایط کنونی که وضعیت عادی نیست و ما یک جنگ اقتصادی داریم، میشد از آنها به خوبی استفاده کرد که به عنوان نمونه پست معاونت اول یکی از آنهاست.
روحانی معاون اولی را منصوب کند که بتواند با او کار کند
در اوایل انقلاب کشور نخستوزیر داشت ولی قانون اساسی که اصلاح شد، نخستوزیر حذف شد و عملاً رئیسجمهور، رئیس قوه مجریه شد و همه اختیارات قوه مجریه را گرفت. با این حال در قانون اساسی یک معاون اول پیشبینی شد که میتواند عملا همان نقش نخستوزیر را داشته و هماهنگکننده وزرا باشد. معاون اول میتواند جلسات دولت را اداره کند و رئیسجمهور بیشتر به سیاستهای کلان بپردازد. الان عملاً از این پست استفاده نمیشود. من کاری ندارم که اختلاف آقای روحانی با آقای جهانگیری چگونه است، اما احساس میشود از این پست در حد شأنش استفاده نمیشود. معاون اول پست مهمی است و حتی اگر مشکلاتی با هم دارند و نمیتوانند با هم کار کنند خوب است که رئیسجمهور تصمیم بگیرد و معاون اولی را منصوب کند که بتواند با او کار کند و بخشهای زیادی از کار را به او بسپارد.
یا مثلاً شورای عالی امنیت ملی. رئیسجمهور رئیس شورای امنیت عالی ملی است و در قانون اساسی اختیارات وسیعی دارد. دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی هم پست حساسی است که خیلی از مسائل را که به صورت عادی نمیتوان حل کرد، از آن طریق میتوان حل کرد و باز احساس میکنم از این دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی استفاده بایسته نمیشود.
تغییرات اخیر در دولت معنادار نبود
نظرتان درمورد تغییرات اخیر دولت چیست؟
باهنر: تغییرات در دولت معنادار نبود. آقای شریعتمداری از وزارت صمت به وزارت کار رفت و یا مثلاً آقای دژپسند به وزارت اقتصاد رفت. این افراد در دولت بودهاند و جزو افراد فعال به حساب میآیند. آقای دژپسند معاون سازمان برنامه و بودجه بود و نیرویی کارآمد و کاربلد است ولی اینکه این تغییرات پیامی را برساند و تحولی را بیان کند، نه؛ چنین چیزی را احساس نکردیم.
وقت مقابله با دولت، الان نیست
علیرغم اینکه آقای جهانگیری به نقش کمرنگ خود در دولت اشاره کرد، عدهای بر این باورند که اظهارات ایشان به نوعی سوگیری تشکیلاتی برای مصونیت اصلاحات از ناکارآمدی دولت است. تحلیل شما چیست؟
باهنر: الان موقع درگیری با دولت نیست و نه تنها کسانی که از دولت حمایت کردهاند نباید درگیر شوند، حتی به رقبای دولت هم بارها از رسانهها و موضعگیریهایم اعلام کردهام که وقت مقابله با دولت، الان نیست. حتی بعضیها سوال میکنند که انتخابات 1400 و مجلس چه میشود؟ اصلاً الان وقت کشاندن این مسائل به رسانهها نیست چون دولت هنوز بیش از دو سال زمان دارد و زمان حساسی هم هست. نمیخواهم بگویم بحران است ولی بالاخره یک جنگ تمام عیار اقتصادی علیه ما طراحی شده و در کنار آن چیزی که لمس نمیشود و اهمیتش شاید بیش از جنگ اقتصادی باشد، «جنگ رسانهای» است.
مطالبه دشمن از جنگ اقتصادی این است که کاسه صبر ملت را لبریز کنند یا به خیابانها کشیده و بر علیه نظام تحریک کنند. برای انجام این کار اولاً منتظر آثار تحریمهای اقتصادی هستند، اما مقداری بیشتر از آن را به جنگ رسانهای واگذار کردهاند تا دل مردم را خالی کنند و یک ناکارآمدی از حاکمیت نشان دهند که این ناکارآمدی حاکمیت جمعبندی ناکارآمدی دولت، قوه قضائیه و مجلس است. بنابراین الان اصلاً زمان نقد کردن دولت نیست. زمان انتخابات، رقابتها باشگاهی است و در زمان مستقر شدن دولت رقابت ملی است و آن موقع نباید احزاب دنبال سهمشان باشند. البته اگر رئیسجمهور بتواند از تمام جریانات سیاسی و سرمایههای انسانی استفاده کند، خیلی خوب است اما اگر این کار را هم نکرد باز وقت جنگ و دعوا نیست.
جدایی حساب اصلاح طلبان از دولت بی معرفتی بود
البته متأسفانه مدتی این طور شد. زمانی که در مورد برجام به مشکل برخوردیم حتی برخی تندروهای اصلاحطلب میخواستند حساب خود را از دولت جدا کنند. این هم بیمعرفتی است که کسی بخواهد در این موقعیت حسابش را از دولت جدا کند. در موقعیت فعلی نه تنها همکاران سیاسی رئیسجمهور حق مطالبهگری و تخطئه ندارند، حتی برای رقبای رئیسجمهور هم الان وقت اینکه بخواهند ثابت کنند دولت ناکارآمد است، نیست. یک عده قبلاً این کار را کردند و حتی مسئله استعفای دولت و تغییر آن را از برخی جریانات رادیکال شنیدیم که الحمدلله مسئله جمع شد.
تمهیدی که رهبر انقلاب اندیشیده و شورای فرماندهی اقتصادی کشور را با حضور رؤسای سه قوه تشکیل دادند، در جهت تقویت دولت بود و به صورت عام هم بحث همگرایی قوا در شرایط کنونی مطرح است. تا قبل از این جلسه، بعضی وقتها اختلافات قوا بیرون میزد بعضی قوا از هم ایراد میگرفتند و الان هم میگیرند و اگر تریبون مجلس را نگاه کنید مرتب نقد میکنند. یا دولت قوه قضائیه را نقد میکند و قوه قضائیه از دولت مطالبه دارد؛ اما در هر صورت این جلسه باعث شد واگراییها مقداری تبدیل به همگرایی شود. ما الان مخصوصاً در مقابله با جنگ روانی نیاز جدی به همگرایی، همدلی و همزبانی داریم که انشاءالله کار جلو برود.
فرمودید که وارد انتخابات 1400 نشویم.
باهنر: باز هم میگویم نشویم.(باخنده)
دیگر قرار ورود به صحنه انتخابات را ندارم؛ نه مجلس و نه ریاست جمهوری
بله؛ ولی آقای عبدالله ناصری فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگویی با ما گفتند شاید اگر شرایط ایجاب کند به ریاست جمهوری آقای لاریجانی و ریاست مجلسی آقای باهنر تن دهیم. سوال مشخص اینکه اگر زمانی اصلاحطلبان به سمت شما آمدند و برای ریاست مجلس یا جایگاه دیگر از شما درخواست کردند، واکنش شما چه خواهد بود؟
باهنر: من که آب پاکی را روی دست خودم، دوستان و رقبایمان ریختهام. من دیگر قرار ورود به صحنه انتخابات را ندارم؛ نه انتخابات مجلس و نه ریاست جمهوری.
حتی اگر شرایط ایجاب کند؟
باهنر: بله؛ البته تیپ ما بازنشستگی ندارد. من از لحاظ کارمندی 7 ـ 6 است بازنشسته شدهام ولی از نظر فعالیت، بازنشستگی نداریم. بالاخره هیچ زمانی نمیتوانیم در مورد مسائل کشور بیتفاوت بوده یا دنبال زندگی شخصیمان برویم. فعال سیاسی و اجتماعی هستیم اما واقع قضیه اعتقاد جدی به چرخش نخبگان دارم. همین دوره گذشته شاید یکی از موارد استثنایی بود که بنده اصلاً برای مجلس ثبتنام نکردم. تحلیلهای متفاوتی بود. عدهای گفتند میخواهد رئیسجمهور شود، یکی گفت فهمیده بود رأی نمیآورد ثبتنام نکرد و بدتر از همه عدهای گفتند ممکن بود صلاحیتش را رد کنند به همین دلیل وارد گود انتخابات نشد. اما وقتی از من سوال میکردند که چرا ثبتنام نکردی، پاسخ من یک کلام بیشتر نبود و میگفتم شما در 28 سال یک راه را بروید و اگر حوصله کردید، سال بیست و نهم هم همان راه را طی کنید.
یا مثلا در مورد تجربه و این حرفها. من 7 دوره در مجلس بودم و فرض کنید این 7 دوره 8 دوره بشود؛ بعدش چه اتفاقی میافتد؟ این شوخی را هم کرده بودم که بعضی از ماها آنقدر به صندلیمان چسبیدهایم که فقط حضرت عزرائیل باید به داد مردم برسد و از صندلی جدایمان کند. من داوطلبانه جدا شدم ولی در مشورت و فعالیت سیاسی قطعاً هستیم. تا زمانی که رمقی داشته باشیم هستیم، اما اینکه دنبال انتخابات برویم، نه.
برخی اسامی را باهدف سوزاندن یا رد گمکنی برای انتخابات مطرح میکنند
الان اگر سوال شما این باشد که سال 1400 چه کسی کاندیدا میشود، هم زود است و هم بعضیها که اسم بعضیها را مطرح میکنند چند لایه دارد. برخی اسامی که الان مطرح میشود، برای خراب شدن و سوزاندن است. بعضی اسامی برای رد گمکنی مطرح میشود و انواع و اقسام شگردها وجود دارد.
دندان رقابت با رقبا را نکندهایم/6 ماه مانده به انتخابات بجنگ تا بجنگیم
آقای مهندس؛ آنطور که تحرکات را میبینیم دعوت از طرف اصلاحطلبان برای شما زیاد است
باهنر: عرض کردم؛ واقع قضیه شاید بارها به آنها هم گفتهام که توصیههایی که درمورد لزوم حمایت از دولت و جریانات سیاسی میکنم، دلیلش این نیست که ما دندان رقابت را کندهایم. بالاخره با طیف اصلاحطلب اختلاف نظر داریم اما میگویم رقابت را برای زمان رقابت بگذاریم. 3 یا 6 ماه مانده به انتخابات بجنگ تا بجنگیم. رقابت میکنیم و برنامه اعلام میکنیم ولی الان هوای جامعه را نباید انتخاباتی کرد.
به نظر میرسد میل اصلاحطلبان به شما ناظر به برخی مواضع شما است. برای مثال شما از ورود آقای خاتمی به عرصه سیاست میگویید. این مواضع شما را برای اصلاحات جذاب نمیکند؟
باهنر: کل جریانات کشور را اگر در فضای کلی تقسیمبندی کنیم، میگوییم چپ و راست یا اصولگرا و اصلاحطلب. اما نه همه اصلاحطلبان را میشود با یک چوب راند و نه همه اصولگراها را. اصولگراها طیف وسیعی از جنوبیترین تا شمالیترین نقطه کشور هستند و اصلاحطلبان نیز به این شکلاند. ماههای نزدیک به انتخابات، وقت عمدهمان برای وحدت خودمان صرف میشود. مثلاً اصولگراها دور هم نشسته و وحدت میکنند. یا اصلاحطلبان هم دور هم وحدت میکنند. ریشه اصلی این مسائل این است که دو یا سه حزب قدرتمند فراگیر موضعدار و شناسنامهدار نداریم.
لازمه مردمسالاری دینی وجود احزاب قدرتمند است
ظاهراً شما به این سمت هم رفتهاید؟
باهنر: من به این مسئله علاقهمندم. حرف تندی که همیشه میزنم این است که در غیبت 4 حزب قدرتمند فراگیر، اصلاً برای آینده مردمسالاری دینی بیمناک هستم و فکر میکنم لازمه مردمسالاری دینی وجود احزاب قدرتمند است. حالا چون بعضیها میخواهند مطلق نگاه کنند، میگویند احزاب با نظام ولایی همخوانی دارند یا خیر. کشورهای دموکراتیکی که حزب قدرتمند دارند، سیاستهایی را بالای سر حزبها دارند و این یعنی احزاب در چارچوب باید کار کنند. همین الان هم هیچ نظامی در دنیا وجود ندارد که اجازه دهد یک حزب در درون کشورش در مقابله با نظام کار کند. نظام آمریکا لیبرالدموکرات است و جمهوریخواه، دموکراتش و حزب سبزش همه به این اصل پایبندند.
در جواب برخی مثال سادهای میزنم و میگویم فرض کنید در آمریکا فردی کاندیدای ریاست جمهوری شود و بگوید من کمونیست یا مارکسیست هستم. ظاهراً ممکن است رد صلاحیتش نکنند ولی او را جایی میفرستند که تا چند نسلش جرأت حضور در صحنه سیاست را نداشته باشد. نظام حاکم بر آمریکا لائیک است و نظام حاکم بر کشور ما جمهوری اسلامی است. در مجلس ششم یا در دولت اصلاحات یکسری اصلاحطلبان قدرت گرفتند و فکر کردند با به قدرت رسیدن میتوانند در برابر نظام بایستند. الان خودشان هم میگویند که ما اشتباه کردیم.
اگر یک حزب میخواهد در قدرت بماند باید پای صندوقهای رأی برود. حزبی که انتخابات را تحریم کند خودش را تحریم کرده است. معتقدم که باید چند حزب قدرتمند وجود داشته باشد.
خاتمی باید قصورها و تقصیرهایش در سال88 را جبران کند
در مورد موضعتان پیرامون آقای خاتمی نگفتید.
باهنر: بله؛ شاید هنر برخی رسانهها این است که تقطیع میکنند. مسئله آقای خاتمی را که گفتم، کنارش 5 یا 6 «اگر» گذاشتم. آقای خاتمی در جریان فتنه 88 قصور و تقصیر داشت و مواضعی گرفت که بر طبق منافع ملی نبود. آقای خاتمی باید قصورها و تقصیرهایش را به نحوی جبران کند. من نمیگویم توبه کند و بگوید استغفرالله. نه؛ واقع قضیه باید جبران کند. اینکه در سال 88 واقعاً تقلب بود یا توهم تقلب؟ اگر جبران شود، حضور آقای خاتمی در میدان سیاست میتواند مفید باشد.
آقایان رفتند این تیتر را زدند که «حضور خاتمی میتواند در جریان سیاست مفید باشد». مسئله دیگری را هم مطرح میکنم و آن اینکه در شرایط کنونی علیه ما جنگی راه افتاده که ماهیت اقتصادی و رسانهای دارد. بحث ترامپ تغییر نظام است و جالب است که در این شرایط عده زیادی از ضدانقلاب با BBC و VOA و سایر رسانههای معاند مصاحبه میکنند و اخیراً گافهای سنگینی هم دادهاند. مثلاً یک ضد انقلاب ایرانی را میآورند و میخواهند از او در مورد دگرگون شدن نظام ایران نظرخواهی کنند. فرد موضع دارد و میگوید از این نظام خوشم نمیآید ولی میدانم غیر از این نظام هیچ نظامی نمیتواند ایران را اداره کند. بنابراین برای عشقم به ایران میگویم این نظام باید بماند.
برخی ضدانقلابهای ناب هم اگر ایران را دوست داشته باشند، الان اذعان میکنند که در شرایط کنونی زمان تغییر نظام نیست. بنابراین گروههای سیاسی متعددی داخل ایران ممکن است به هم یا به کار شورای نگهبان نقد داشته باشند. نقدشان را بکنند اما اینکه باید این نظام مقتدر بماند، الان این حرف را خیلیها میزنند. ما میگوییم باید از ظرفیت همه اینها استفاده کرد.
متأسفانه هنر رسانهها تقطیع حرف است وگرنه اگر قرار باشد آقای خاتمی بر مواضعی که داشته باقی بماند، حتماً نیاز نیست در صحنه سیاسی ظهور و بروز داشته باشد ولی اگر کوتاهیهایش را جبران کند میتواند وارد عرصه سیاسی شود.
با جریانات سیاسی گپ و گفت داریم ولی جلسه رسمی نه
گفتوگوی میان جریانها را چند ماه پیش مطرح کردید. تاکنون بحث و صحبتی در این خصوص شده است؟
باهنر: نه؛ جلسات رسمی نبوده است. البته ما گفت و گپ داریم ولی اتفاقی است؛ ساختاری نیست. اینکه ساختاری تأسیس شود، وحدتی به وجود بیاید و یکی از آن طرف و عدهای از این طرف بیایند، تاکنون انجام نشده است. اما معتقدم باید باشد. مثال حادش را در جواب قبلی زدم ما در بسیاری از مسائل مشترک هستیم و مواضع یکسان داریم و در بعضی جاها هم رقابت و اختلاف داریم. اینکه امروز همه در کشور میگویند باید تولید راه بیفتد کسی در کشور هست که بگوید تولید نباید راه بیفتد؟ میگوییم قیمت ارز باید مدیریت و کنترل شود و به مردم نباید فشار اقتصادی وارد شود. این را اصولگرا، تندرو،کندرو و لیبرال هم میگویند. ما در خیلی از مسائل مواضع مشترک داریم ولی ایرادمان این است که عدهای بیرون نشستهاند و میگویند لنگش کن.
ما میگوییم دولت الان در میدان مبارزه است و باید کمکش کنیم. این کمک هم سیاسی و جناحی نیست. بازی داریم تا بازی. پرسپولیس با تیم ژاپنی که مسابقه میدهد، آبیها هم تشویق میکنند ولی در بازی شهرآورد آبیها یک طرف و قرمزها طرف دیگر مینشینند. حداقل باید اینقدر تدبیر در عالم سیاست داشته باشیم. مدتی قبل که خبرگان خدمت رهبر انقلاب رسیدند، به دولت یکسری نقد داشتند که دولت برای گرانی چه کار کرده است و سوالاتی از این دست. آقا فرمودند این نصیحتها باید باشد ولی همه باید دولت را حمایت کنند چون دولت در میدان کار است. اینکه فقط بنشینیم و نق بزنیم مشکل حل نمیشود.
به صورت ساختاری وارد مباحث انتخاباتی شدهایم
جبهه پیروان خط امام و رهبری وارد مباحث درونتشکیلاتی در مورد انتخابات شده است؟
باهنر: به صورت مصداقی نه؛ ولی ساختاری بله. طبیعی است و این را بارها گفتهام که کار احزاب همین است که بحث و صحبت کنند. در دیرترین زمان ممکن، اول سال 98 باید وارد بحث انتخابات مجلس شویم و این کار را شروع کرده و کاندیداها را مشخص کنیم. ولی تأکید من این است که این بحثها رسانهای نشوند، چون مردم الان آنقدر مشکل دارند که مسئلهای به نام انتخابات را بر آن سوار نکنیم. رسانهها این مسائل را عمومی میکنند.
میخواهند تنور انتخابات گرم شود.
باهنر: تنور انتخابات یکماهه هم میتواند گرم شود و مردم، مردم خوبی هستند و میآیند. ما باید موقعیتها را به موقع تشخیص دهیم و از مردم درخواست کنیم. مردم 22 بهمن، روز قدس و 13 آبان یکپارچه از حاکمیت دفاع میکنند. جنس و ذات مردم این است اما معنایش این نیست که راهپیماییکنندگان از دولت گلایه ندارند. گلایه دارند خوب هم دارند. از مجلس و از من سیاستمدار گلایهمند هستند. ما باید سمعک داشته باشیم و این صداها را هم بشنویم. همهاش فقط بهبه و چهچه نشود و صدای مردم را هم بشنویم. ما دو یا سه ماه انتخابات داریم. در تمام 4 سال که نباید انتخابات داشته باشیم. یکی از وزرای رئیسجمهور قبلی که کنار گذاشته شده بود، میگفت آقای رئیسجمهور در تمام دوره 8 ساله فکر میکرد انتخابات است. یعنی هر روز باید کنایهای و یا تک و پاتکی به رقبایش بزند.
آقای روحانی هم همین وضعیت را دارد. قبل از اینکه به مناظره برود یک روزنامه اصلاحطلب تیتر کرده بود که امروز را رئیسجمهور نباش.
باهنر: بله؛ خیلیها هم همینطور هستند. ما به موقع از این امکانات استفاده نمیکنیم. بعضی وقتها هیجان و شور و شعور مردم را سبک میگیریم. معدل مردم از همه ما بهتر میفهمند و باید احترام بگذاریم.
برای انتخابات ساز و کار جدیدی در نظر میگیرید؟
باهنر: تحولی نیست. ما متأسفانه چون چند حزب قدرتمند شناسنامهدار و ضابطهمند نداریم، موقع انتخابات دور هم جمع میشویم تا وحدت کنیم. یک روز اسمش را وفاق، یک روز ائتلاف اصولگرایان و یک روز جمنا میگذاریم. اسمها عوض میشود و این مقدار زیادی از انرژی ما را میگیرد. یعنی باید انرژیهای سیاسی خود را برای رقابت با رقیب بگذاریم در حالی که بالای 70 درصد از انرژیمان صرف این میشود که با هم وحدت کنیم. اصلاحطلبان هم این مشکل را دارند و آنها هم باید بنشینند و با هم وحدت کنند.
بعد از وحدت هم اختلافات درونتشکیلاتی شکل میگیرد و نمونه آن را در شورای شهر تهران شاهد هستیم که اعضای آن برای انتخاب شهردار با هم طنابکشی میکردند.
باهنر: بله. شورای شهر تهران هم به این شکل است. قریب دو سال از عمرش گذشت و هر روز درگیری داخلی دارند که این شهردار برود و مسائلی از این دست. مردم هوشیارند و قضاوت میکنند. بالاخره اینها که با این همه نقد به شهردار قبلی وارد شورا شدهاند، ظرف این دو سال چه کار کردهاند؟ پیادهروها را جارو کردهاند یا بر فضای سبز اضافه کرده و ترافیک را حل کردهاند؟ عمر میگذرد و باید پاسخگو باشیم.
مگر شورای شهر چه میکند که یک نفر هم غیرخودی در جلسهشان نمیخواهند
نظرتان در مورد رقابتهایی که برای انتخاب شهردار تهران صورت گرفت چیست؟
باهنر: این مسائل چیزهای ساده و معمولی است. بالاخره فرآیندی در شورای شهر است که بر اساس آن اول 16 نفر، بعد 8 نفر، بعد 4 نفر و بعد 2 نفر انتخاب میشوند و این اشکالی ندارد. با این حال استدلالهایی دارند که من خیلی قبول ندارم. مثلاً میگویند آقای محسن هاشمی پرستیژی برای شورای شهر است و اگر از شورا برود و شهردار شود، این پرستیژ را از دست میدهد و نفر بعدی هم که وارد شورای شهر میشود آقای چمران است. فرض کنید در جلسه 21 نفره، یک نفر مخالف شما باشد. آیا این ترس دارد؟ در مجلس 100 نفر مخالف ما بودند و 140 نفر هم موافق بودند.
بالاخره باید بتوان با مخالف و موافق کار و تعامل کرد. اینکه شورای شهر وحشت داشته باشد که در بین 21 نفر یک نفر غیرخودی وارد شود، سوالی را پیش میآورد که «مگر شما آنجا چه کار میکنید که میخواهید یک نفر هم غیرخودی در جلسه شورایتان نباشد»؟ البته من جای آقای چمران باشم، اگر بگویند بفرما و داخل شورا شو، نمیآیم. دلیلی ندارد در جلسهای که 20 نفر مخالفش باشند حاضر شد؛ کار هم پیش نمیرود. استدلال عدهای که با محسن هاشمی کار میکنند قوی نیست.
پیرامون هیات عالی نظارت هم توضیحاتی بفرمایید. نحوه فعالیت این هیات، سوالات و شبهاتی را در فضای سیاسی به وجود آورده است.
باهنر: در این دوره مجمع تشخیص مصلحت نظام، مقام معظم رهبری حکمی را صادر و ما را منصوب کردند. این حکم پیوستی دارد که مطالبات تحولات اساسی در مجمع در آن ذکر شده که مجمع تشخیص مصلحت، مرکز تحقیقات استراتژیک، دبیرخانه و سیاستهای کلی تعریف و چارچوب و ضوابطش مشخص شود. نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی که طبق قانون اساسی برعهده شخص رهبری است دوره گذشته توسط مقام معظم رهبری به کل مجمع تشخیص تفویض شده بود اما چون تعداد اعضای مجمع زیاد است و هیأت نظارت نیز از نظر زمانی محدودیت دارد، رهبر انقلاب حکم دادند که مجمع 15 نفر را از بین اعضای خود انتخاب کرده و هیأت عالی نظارت، این 15 نفر باشند.
15 نفر هیات عالی نظارت شخصیتی جدا از مجمع تشخیص دارند
این 15نفر چه ارتباطی با مجمع تشخیص دارند؟
باهنر: این 15 نفر شخصیتی جدا از مجمع تشخیص دارند؛ یعنی مجمع بالا سر این 15 نفر نیست و اینها خودشان هیأت عالی نظارت هستند. رهبر انقلاب اختیار نظارت را به طور مستقیم به این 15 نفر واگذار کرده اند. مجمع تشخیص مصلحت در جهت تعیین سیاستهای کلی طبق قانون اساسی مورد مشورت رهبر انقلاب است. سیاستهای کلی را تبیین میکنند و به رهبری میدهند، اما نظارت بر اجرای سیاستهای کلی بر عهده این 15 نفر است و این افراد یکسری اختیارات قانونی دارند.
آیتالله شاهرودی بالای سر مجمع نیست/محسن رضایی عملا نائب ایشان است
ادغام مرکز تحقیقات استراتژیک با دبیرخانه و دفتر رئیس مجمع در دستور کار بود و دفتر خود مرحوم هاشمی رفسنجانی هم که مفصل بود جمع شده است. هنوز مجمع نتوانسته به کارهای اساسی برسد و نکته دیگر هم کسالت خود آقای شاهرودی است. انشاءالله خدا ایشان را سلامتی کامل و عاجل بدهد. ایشان عملاً بالای سر مجمع نیستند و مدتهاست که نمیتوانند در جلسات شرکت کنند. این یکی از اشکالات است و اگر در موردش فکری شود خوب است و بنظرم باید کسی نائب ایشان باشد. الان عملاً نائب ایشان آقای محسن رضایی است. هرچند آقای موحدی کرمانی اداره جلسات را برعهده دارد ولی کارهای اجرایی عملا توسط دبیر مجمع تشخیص انجام میشود.
در مورد لایحه CFT عدهای بر این باور بودند که این مجمع نباید نظارت کند.
باهنر: آن اشکال، یک برداشت حقوقی است که برخی میگفتند مجمع چه کاره است؟ این روشن است که مجمع در قانون اساسی اصل 112 را دارد. در اصل 110، مقام معظم رهبری اختیارات زیادی دارند از جمله اینکه سیاستهای کلی نظام پس از مصلحت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین شود. همچنین بند دیگری اشاره به این میکند که خود رهبری اختیار و وظیفه نظارت بر اجرای سیاستهای کلی را دارد که این اختیار را به هیأت عالی نظارت تفویض کردهاند. هیأت عالی نظارت هم برای اعمال آن آئیننامهای نوشته است که باید با رهبری هماهنگ کند.
آئیننامه را با رهبر انقلاب هماهنگ کردهاید؟
باهنر: ما یک آئیننامه نظارت در دوره گذشته داشتیم. الان با توجه به وضعیت فعلی، باید این آئیننامه تغییر کند ولی هنوز هم این نکته از نظر حقوقی وجود دارد که اگر هیأت عالی نظارت در مصوبات مجلس اشکالی دید که مخالف سیاستهای کلی است، در آن موعد مقرر شورای نگهبان 20 روز وقت دارد که در مورد مصوبات مجلس نظر دهد. در این فاصله 20 روز اگر هیأت عالی نظارت اعلامی به شورای نگهبان بکند، شورای نگهبان بدون ورود به ماهیت، عین آن اشکال را به مجلس اعلام میکند.
الان این اتفاق افتاد؟
باهنر: برای FATF و پالرمو این اتفاق افتاد ولی برای CFT نه. هیأت عالی نظارت یک یا دو اشکال ریز گرفت اما زمانی که ابلاغ کرد، حدود 25 روز گذشته بود و رئیسمجلس هم رسماً اعلام کرد که نمیتوانیم بررسی کنیم چون از موعد مقرر گذشته است.
آئیننامه هیأت عالی نظارت بازنگری میشود
آئیننامه هیأت عالی نظارت بازنگری میشود؟
باهنر: از قبل، آئیننامه نظارت مصوبه رهبر انقلاب داریم که الان هم اعمال میشود. اینکه هیأت عالی نظارت شده، بعضی جاها تجدیدنظر انجام شده که در حال بررسی هستیم ولی تا زمانی که آئیننامه جدید نیامده، بر اساس آئیننامه گذشته عمل میکنیم.
ترامپ در گاف جدید خود, نام خانوادگی وزیر دفاع آمریکا را به جای «اسپر», به اشتباه «اسپرانتو» نوشته است.
رییس دولت اصلاحات اگر همان میزان سعی در ایجاد آرامیش در بین معترضین هم نمی کرد کشورمان حمام خون شده بود
درک می کنم که الان این آخرین دستک برای همه ی شما تبدیل به تابو شده است و هر روز می خواهید به آن شاخ و برگ بیشتری بدهید چون اگر واقعیت رخدادهای 88 را بپذیرید نمی توانید به خودتان جواب بدهید که این همه مدت چرا این موضع گیری ها را داشتید و چرا آن برخوردها را کردید
رییس دولت اصلاحات کار خلافی نکرد که بخواهد جبران کند
اما در طرف شما افراد زیادی خیلی کارها کردند که لازم است جبران کنند
کسی از شما و دوستان شما جبران نمی خواهد اما دستتان را از یقه ی سید ما بردارید
از الان معلوم است از وحشت ریاست جمهوری بعدی دارید به خود می لرزید