مردم اگر بدانند حرفی که به آنها گفته میشود تام و کامل واقعیت است و برای واکنش سنجی آنان نیست و خلافش چند هفته یا چند ما ه بعد ثابت نمیشود، با علاقهای که به کشور دارند حتما خیلی از سختیها را به جان میخرند.
روزنامه اطلاعات در یادداشتی به قلم سید علی دوستی موسوی، آورده است: اطلاعیه شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران برای اعلام ضربالاجل احیای کارت سوخت خودروها، چشمانداز سهمیهبندی و افزایش قیمت سوخت را در آیندهای نزدیک اما در تاریخی نامعلوم تقریبا قطعی کرده است.
علت هم روشن است: چرا که احیای کارت سوخت به تنهایی اثری در کنترل قاچاق سوخت ندارد و اگر این کارت به دوحلقه پس از خود یعنی سهمیهبندی و سپس افزایش قیمت سوخت متصل نشود، عملا اقلامی بیخاصیت و بیاثر در کنترل قاچاق سوخت خواهد بود چرا که هم اکنون هم سوختگیری خودروها در پمپ بنزینها باکارت سوخت جایگاهدارها انجام میشود و لذا ریزمصرف سوخت جایگاه کاملا مشخص و از سوی سامانههای مربوطه قابل پایش و رهگیری است.
بدینترتیب چندان فرقی نمیکند که موجودی سوخت یک پمپ بنزین با کارت سوخت شخصی مصرف شود یا با کارت سوخت جایگاهدار؛ چرا که اصولا حجم سوخت موجود در پمپ بنزینها در مقایسه با آماری که برای قاچاق سوخت اعلام میشود همخوانی ندارد و به گفته رضا موسوی خواه مدیر عامل شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی ایران، اصولاً قاچاق سوخت قبل از ورود سوخت به جایگاهها انجام میشود لذا مشکل قاچاق سوخت یا دستکم بخش عمدهای از آن از جاهایی به جز پمپبنزینها انجام میشود و بدینترتیب احیای کارت سوخت خودروهای شخصی هم اثری محدود بر مبارزه با قاچاق سوخت برجای میگذارد.
از این رشته استدلال میتوان نتیجه گرفت که بر خلاف اعلام دستگاهها و مقامهای دولتی هدف از احیای کارت سوخت، گستردهتر از مبارزه با قاچاق و همسان زمینهسازی و واکنش سنجی برای آغاز سهمیهبندی و سرانجام افزایش قیمت سوخت است و جز این، استدلال منطقی و قابل هضمی وجود ندارد.
با این حال، اطلاعرسانی دولت و وزارت نفت درباره علت واقعی احیای کارت سوخت مانند موارد مشابه، متناقض، قطره چکانی، یکطرفه و فاقد چفت و بست منطقی و قابل باور است. با نگاهی دلسوزانه باید به متولیان امر گفت: مردم ایران مردمی باهوش و دارای بهره هوشی بسیار بالایی هستند، آنان در امر تحلیل و شکافتن نظرات و اظهارنظرها بسیار هوشمندانه عمل میکنند و واقعیات را از ورای اظهارنظر مسئولان بیرون میکشند. لذا بهترین راه اجرای تصمیمات سخت در اقتصاد که اصلاح قیمت سوخت در شرایط تحریمی یکی از آنهاست، صداقت با مردم و جلب اعتماد و همکاری و صبوری آنان (مثل همیشه) است.
مردم اگر بدانند حرفی که به آنها گفته میشود تام و کامل واقعیت است و برای واکنش سنجی آنان نیست و خلافش چند هفته یا چند ما ه بعد ثابت نمیشود، با علاقهای که به کشور دارند حتما خیلی از سختیها را به جان میخرند. کما اینکه ایثارهای مردم در کمبودهای متعدد زمان جنگ که کوپنی شدن بنزین یکی از آنها بود، از یادها نرفته است.
لذا به شورای اطلاعرسانی دولت، مقامات ارشد دولتی و مقامات وزارت نفت توصیه میشود که اگر میخواهند سهمیهبندی یا حتی رشد قیمت سوخت به هر حال اتفاق بیفتد ـ که ظاهراً این گونه است ـ علت و ضرورت این اقدام را به روشنی برای مردم تشریح کنند، چرا که به قول معروف، هیچ سیاستی بهتر از صراحت نیست.
در این صورت میتوان مطمئن بود که اثر روانی این رشد قیمت احتمالی بر تورم انتظاری بسیار کمتر خواهد شد، چرا که جامعه با آن تصمیم همراهی و همدلی کرده و از آن هراسناک نیست.
اما برعکس، اگر رویه موجود که مبتنی بر تناقضگویی و فرار از مسئولیت اعلام است، تداوم یابد، افکار عمومی با تحلیل بخش منطقی قضیه، به سرعت به غیرواقعی بودن اظهارنظرها پی میبرد و البته در ادامه،بیم آن را دارد که مبادا آنچه از درون تناقضگوییها کشف کرده، بخشی از واقعیت باشد و واقعیت بزرگتری در پشت پرده باشد که هنوز بیرون نیفتاده است؟ در این صورت جو ابهام و شایعه و فضای عمومی کشور را ابری میکند و این ابری بودن مخل آرامش مردم و البته هرگونه فعالیت اقتصادی خواهد بود.
این چنین است که افکار عمومی در روزهای آینده در انتظار توضیحاتی کافی و قانع کننده وزارت نفت درباره علت واقعی احیای کارت سوخت میماند وا لبته رسانهها هم به حق میخواهند در گفتگوی رودررو، سولات و ابهامات خود را پرسیده و به دوران اطلاعیههای یکطرفه، کوتاه و پرابهام پایان یابد.
منبع: روزنامه