پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : خبر نوشت: مازیار زارع معمولا با ترس و لرز سوار هواپیما میشود.
مازیار
زارع اگرچه سالهاست از فوتبال گیلان جدا شده، اما هنوز هم محبوبیت زیادی
بین هواداران ملوان دارد. او خودش هم هنوز به ملوان فکر میکند و دوست دارد
روزی به این تیم برگردد. ماجرای محبوبیت زارع در رشت، دقیقا برعکس انزلی
است. به خصوص که او در جریان بازی پرسپولیس و داماش با یکی از بازیکنان
داماش هم درگیر شد. البته جالب است که بدانید مازیار زارع فوتبالش را از
بوشهر شروع کرده.
*فوتبالتان را از کجا شروع کردید؟
از
دوم ابتدایی در بوشهر. چون پدرم استخدام نیروی دریایی بود برای مدت 2 الی 3
سال به بوشهر رفتیم و از همانجا فوتبالم را شروع کردم که بعد از آن از سوم
ابتدایی به انزلی برگشتیم و به نونهالان استقلال انزلی رفتم زیر نظر سعید
پیوندی و صفر پیوندی بعد به نوجوانان ملوان رفتم و تا بزرگسالان هم در
ملوان بودم.
*شما شماره 9 مرحوم سیروس
قایقران را به تن کردید که در کلکسیون باشگاه ملوان بندرانزلی بوده است.
چطور شد که این پیراهن را به شما دادند؟
یکی از
افتخارات ورزشی من این است که شماره 9 مرحوم سیروس قایقران را به تن کردم،
سالها بود که بعد از فوت ایشان کسی این پیراهن را بر تن نکرده بود که این
افتخار نصیب من شد تا این پیراهن را بپوشم. آقای احمدزاده و مردم انزلی مرا
قبول کردند، کار خیلی سختی بود و یکی از بزرگترین افتخارات ورزشی من است و
هیچوقت هم نمیتوانم فراموش کنم. هیچوقت هم نتوانستم حتی یک ذره و حتی
به اندازه یک سرسوزن هم اندازه مرحوم قایقران باشم.
*درباره سیروس قایقران چیزی دارید به ما بگویید؟
خدا
رحمتش کند، فکر کنم دوم راهنمایی بودم که با دوستم به نام حسین ستوده
داشتیم از مدرسه میآمدیم که پیش عمویم رفتیم تا باقالی محلی بخوریم، از
عمویم پرسیدم پدرم کجاست، چون من همیشه و 24 ساعت با پدرم بودم، که عمویم
گفت پدرت رفته رشت، گفتم چرا گفت سیروس قایقران تصادف کرد و فوت کرد. ما دو
نفری رفتیم زیر پل غازیان نشتیم و گریه کردیم. من توی عمرم چنین مراسمی
ندیدم که در انزلی برای سیروس قایقران گرفتند و خیلی خیلی شلوغ بود. خدا
شاهد است که من هیچوقت نخواستم خودم را با سیروس قایقران مقایسه کنم ولی
افتخار میکنم که برای نسل جدیدی که به دنیا میآیند اسم سیروس را دوباره
زنده کردم.
*شرایط پرسپولیس را امسال را چگونه میبینید؟
خوب
نیست. صددرصد از اول فصل برای خود من خوب نبوده است. بهخاطر درگیریهایی
که بوده، الان هم که نتایج تیمی اصلاً خوب نیست، من فکر میکنم یکی از
بدترین فصلهای پرسپولیس باشد.
*امسال بعد
از آمدن از اردوی تیمملی نیمکتنشین شدید و در یکی از بازیها که تعویض
شدید از طرف دیگر زمین مسابقه را ترک کردید و همین حرکت شما باعث شد
حاشیههای زیادی به همراه داشته باشد که حتی کمیته انضباطی باشگاه هم شما
را فراخواند.
من که به کمیته انضباطی نرفتم ولی
آن موقع عصبانی بودم و اختلاف نظر هم وجود داشت، من انتظار داشتم وقتی در
تیمملی فیکس بازی کرده بودم بعد از برگشتم حداقل در باشگاهم فیکس بازی کنم
نه اینکه نیمکتنشین شوم ، بههرحال یک شرایطی پیش آمده بود که دو طرف
خواستند و آن قضیه تمام شد، من فکر میکنم که در هر باشگاهی چنین شرایطی
بهوجود میآید. تمام شد و الان هم در خدمت تیم پرسپولیس هستم.
*در
بازی با نفت تهران، در دقایق پایانی تیمتان صاحب یک ضربه ایستگاهی شد که
هادی نوروزی با شما سر زدن آن ضربه بحث کرد که حتی این بحث به تونل
ورزشگاه هم کشیده شد و شما به نوروزی گفتید که خجالت نمیکشی بهخاطر یک
ضربه ایستگاهی با من بحث میکنی، قضیه چه بود؟
در
آن صحنه تماشاگران انتظار داشتند که من آن ضربه را بزنم، من هم یک کمی
عصبانی بودم و هادی هم نداد که من بزنم. من حتی در زمین هم او را بوسیدم تا
جو ورزشگاه علیه او نباشد و در رختکن هم بحثهایی پیش آمد که طبق معمول
من از کوره در رفتم ، بههرحال تمام شد و چیز خاصی نبود.
*درباره حمله کلاغها بگویید که سر تمرینات پرسپولیس رخ داد و شما یکی از کلاغها را با دست گرفتید.
خیلی
جالب بود، کلاغها هرکس را که میآمد از پشت میزدند، نمی دانم شاید
بچهشان پایین افتاده بود که به همه حمله میکردند، یکی از کلاغها که داشت
حمله میکرد، من هم انزلی چی بازی درآوردم و در هوا آن را گرفتم.
*در
یکی از سفرهای پرسپولیس که به مقصد ازبکستان بود متوجه شدید که خلبان و
باقی اعضای کابین هواپیما آمدهاند پیش شما. یک لحظه فکر کنم ترسیدید، آن
لحظه چه حسی داشتید؟
من کلاً از هواپیما میترسم،
پژمان نوری و علی نیکبخت هم میترسند، انزلیچیها از کمتر چیزی میترسند
ولی از این یکی میترسم. دیدم که همه آمدهاند پیش ما، من هم گفتم آقا برو
سر جات، کی داره هواپیما رو هدایت میکنه که همه خندیدند، بعد خودم هم رفتم
در کابین خلبان نشستم.
* اولین باری که پیراهن تیم ملوان را پوشیدید و در یک بازی رسمی برای ملوان بازی کردید، چه حسی داشتید؟
اولین
بازی که من به تیم بزرگسالان ملوان آمدم و روی نیمکت بودم، بازی با
پرسپولیس بود در جامحذفی و من 17 سال داشتم، سال 80 ، 81 بود و ملوان بازی
رفت را در تهران 2 بر صفر واگذار کرده بود، من نیمفصل دوم به ملوان آمدم
که بهمن صالح نیا مربی و نصرت ایراندوست کمک او بود، ما در انزلی جبران
کردیم و 2 بر صفر پرسپولیس را بردیم که رفتیم برای ضربات پنالتی که من روی
نیمکت بودم، در ضربات پنالتی 3 گل زدیم و 3 ضربه آنها را هم مسعود غلامعلی
زاد گرفت و با نتیجه 5 بر صفر توانستیم پرسپولیس را ببریم. اولین بازی که
روی نیمکت نشستم، بازی با پرسپولیس بود و شب قبل از بازی نمیتوانستم
بخوابم چون میخواستم بازیکنان بزرگ ملوان و پرسپولیس را از نزدیک ببینم و
جو استادیوم را به عنوان یک بازیکن تجربه کنم.
* در بازیهایی که روبهروی ملوان قرار میگیرید چه حسی دارید، چون ما شنیدهایم که دگرگون میشوید.
من
فکر میکنم این را بهتر است خود مردم نظر بدهند، من تا الان هیچ بازیای
نشده که روبهروی تیم ملوان قرار بگیرم و تمام وجودم برای تیمم باشد و فقط
حضور فیزیکی در زمین دارم و هیچ حضور دیگری ندارم، خود مردم هم میتوانند
گواهی دهند، اصلاً خود به خود پاهایم نمیکشد که به توپ ضربه بزنم و آن گلی
را هم که به ملوان زدم اگر دقت کرده باشید، من آن شوت را زدم ولی فقط گفتم
که به توپ ضربه بزنم چون مواقعی است که مربی به شما میگوید باید ضربه
بزنید و شما نمیتوانید به او بگویید نه، و آن هم کسی مثل علی دایی که
بههرحال نمیشود بالای حرف او حرفی زد، به من گفت بزن که من هم مجبور شدم
بزنم و از شانس بد من هم وقتی این شوت را زدم، پژمان سرش را پایین آورد که
اگر شما فیلم بازی را دوباره نگاه کنید، درست از کنار سر پژمان رد شد و
رفت توی گل، خیلی برایم سخت بود.
*نظرت در مورد افشین قطبی چیست؟
او دروغگوترین مربی ایران بود.
*میگویند با پژمان نوری مشکل داری؟
من
و پژمان و سید جلال حسینی در اردوهای تیمملی همیشه با هم هستیم و حتی بعد
از اینکه اردو تمام میشود چون پژمان امارات است و سید جلال هم اصفهان، سه
نفری به خانه من میرویم. اتفاقاً پژمان میگفت در انزلی فکر میکنند چقدر
من و تو با هم مشکل داریم، گفتم چرا؟ گفت هر جا میروم میگویند تو با
مازیار مشکل داری، من گفتم تا الان کسی به من چنین چیزی را نگفته است،
بههرحال آنهایی که در تهران و آنهایی که در تیمملی هستند باید شهادت
بدهند که ما سه نفر همیشه با هم هستیم، من فکر میکنم این حرف خنده دار
است. من و پژمان همیشه به هم میگوییم که یک سال با هم به ملوان بر
میگردیم، من و پژمان خیلیها را وسوسه میکنیم تا برگردیم و خیلیهای
دیگر هم به تیم برگردند و اگر با هم مشکل داشتیم هیچوقت به هم پیشنهاد
نمیکردیم که با هم به ملوان برگردیم.
*پژمان
نوری در مصاحبهای که با ما داشت، معتقد بود اگر تیم ملوان خوب بسته میشد
و مازیار زارع، سید جلال حسینی، حسن اشجاری، محمد غلامی و... به این تیم
اضافه میشدند، این تیم میتوانست حتی مدعی قهرمانی لیگبرتر باشد، نظر شما
چیست؟
من و پژمان و سید جلال در اردوی تیمملی
نشسته بودیم و درباره ملوان صحبت میکردیم که من و پژمان به هم گفتیم امسال
برویم ملوان که پژمان هم گفت اگر رفتنی است بیا با هم برویم که همانجا به
هم قول دادیم که امسال هر سه نفر با هم به ملوان برگردیم. به هرحال پژمان
با امارات قرارداد بسته بود، من با پرسپولیس قرارداد داشتم و سید جلال هم
قرارداد داخلی بسته بود که اینگونه شد که مسئولان ملوان به پژمان گفتند که
ما رضایتنامهات را از امارات میگیریم و پژمان به ما گفت اگر کار من درست
شد، شما با من به ملوان میآیید که ما هم گفتیم میآییم در صورتی که آنها
گفته بودند به هیچ عنوان رضایتنامه نمیدهیم. این وظیفه ما است که به شهر
خودمان برگردیم و نیازی نیست کسی به ما بگوید که برگردید. تیم شهرمان است،
برای این تیم زحمتکشیدهایم، آنها برای ما زحمتکشیده اند، ما هر وقت که
بخواهیم برگردیم خانه خودمان است. اجازه بدهید یک اعترافی بکنم. وقتی ملوان
با داماش بازی داشت، پرسپولیس با نفت تهران بازی داشت. من قبل از بازی
خیلی عصبی بودم چون از نتیجه بازی ملوان در دربی گیلان خبر داشتم که در آن
صحنه که با هادی نوروزی بحث کردم میتوانید عصبانیتم را ببینید، چطور
میشود که ملوان به داماش باخته است، 14 ، 15 سال بود که به آنها نباخته
بودیم البته فدای سرشان که باختند ولی همینها 20 کیلومتر آنطرفتر از ما
هستند و انواع و اقسام آدمها میآیند و آنجا سرمایهگذاری میکنند، حرف
اصلی من این است من دلم برای تیم شهرم و مردم شهرم میسوزد، آخر چرا به فکر
مردم نیستید، الان فوتبال حرفهای شده است و بخواهیم، نخواهیم باید پول
خرج کنیم نه اینکه بگویند این بازیکن پولکی است، آن بازیکن پولکی است به
هرحال همین گونه است و کاری هم نمیشود کرد.
*یعنی مشکل ملوان با پول حل میشود؟
بله.
همه دارند پول خرج میکنند، شما هم بیایید کمی خرج کنید، سر حرف که میشود
میگویند امسال بودجه ملوان 7 میلیارد است، من میخواهم بگویم که با 7
میلیارد آن تیم قهرمان ایران میشود، قهرمان آسیا میشود، مگر ما در جاهای
مختلف کم بازیکن داریم، چرا نمیآیید خرج کنید، 20 کیلومتر آنطرفتر پول
خرج میکنند، مدیرعاملشان آقای عابدینی که آدم محترمی است از جاهای مختلف
برای تیم خود هزینه میکند و از جاهای مختلف بازیکن میآورد اما ما که به
بازیکن غیر بومی احتیاجی نداریم، ما اینقدر بازیکن بومی داریم که نیازی
نداشته باشیم برویم از جاهای دیگر بازیکن بیاوریم. فقط به این نیاز داریم
که خرج کنند. مثلاً اگر به من نوعی برسند مگر دیوانه هستم که به تیمم
برنگردم، کنار خانوادهام هستم، کنار دوستانم هستم، کنار مردم شهرم هستم،
آرامش دارم ولی خلاصه ما هم نیاز داریم، چرا خرج نمیکنند چون میترسند
انتظارات مردم بالا برود، من میدانم ترس آنها از چه چیزی است، می ترسند که
اگر خرج کنند انتظارات مردم بالا برود مثلاً مردم بگویند شما که اینقدر
خرج کردهاید چرا تیم نتیجه نمیگیرد، این چه فکری است که شماها دارید یا
مثلاً بروید خودتان را پیش مسئولین خوب نشان دهید و بگویید که ما با یک
میلیارد، تیم بسته ایم. آخر این چه طرز فکری است. من همیشه این گلایه را
داشتهام که چرا پول خرج نمیکنید، اگر میخواهید خرج کنید من هستم، پژمان
نوری هست، سید جلال هست، خدا شاهد است من و پژمان همانطور که در
مصاحبهاش با شما هم گفته است، دوست داریم با سر به ملوان برگردیم، دوست
داریم به تیم شهرمان کمک کنیم، من حاضرم باز هم از خیلی چیزها بگذرم و به
تیمم برگردم، من و پژمان چیزی نیستیم ولی بههرحال مردم ببینند ما
برگشتهایم و این تیم دارد تیم بزرگی میشود و شخصیت پیدا میکند، چند
بازیکن دیگر هم به تیم برخواهند گشت، من همین حالا هم با چند بازیکن صحبت
کردهام، علیرضا محمد و علیرضا نورمحمدی را در آب نمک گذاشتهام، صد درصد
پژمان چند گزینه را در نظر دارد، سید جلال هم همینطور. شما فکر میکنید
تیمی میتواند با این نفرات، ما را در انزلی شکست دهد، شما تیم سال قبل
ملوان را ببینید که آقای پورغلامی بسته بود، آیا سال قبل تیمی توانست ملوان
را در انزلی شکست دهد به غیر از یکی، دو بار، چهار بار با پرسپولیس بازی
کردند، سه بار پرسپولیس را شکست دادند و فقط یک بار شکست خوردند که
پرسپولیس قهرمان شد. من دوباره تأکید میکنم چرا به فکر مردم نیستید، به
این دلیل که بگویید ما کم خرج میکنیم. وقتی کسی میآید به تیم کمک کند،
فراریاش میدهید، وقتی کسی پیدا میشود که بودجهای را برای تیم خرج کند،
آنقدر طرف را میترسانید تا فرار کند. این کارها را نکنید، بگذارید این
شهر خودش را کمی بالا بکشد، این شهر نیاز به پول آنچنانی ندارد، فقط پولی
باشد که دست بازیکنان به دهانشان برسد، کافی است، ما اینقدر بازیکن داریم
که اگر دور هم جمع شوند، راحت قهرمان ایران میشویم، می خواهم برایتان یک
مثال بزنم ما درون دروازه مسعود غلام علینژاد را داریم، علی حسنی صفت هم
هست، دفاع سید جلال حسینی را داریم و سعید سالارزاده هم هست، حسن اشجاری،
جواد شیرزاد، پژمان نوری، من ، احمد جمشیدیان که هنوز سرباز است، محمد
غلامی، ما نزدیک 8 الی 9 بازیکن درجه اول داریم که در تیمهای خود مهرههای
کلیدی هستند.
*چه زمانی به ملوان بر خواهید گشت؟
ما
آمادهایم که برگردیم، از همین جا اعلام میکنم من و پژمان صد درصد
آمادهایم که به تیم برگردیم و قول و قرارهایمان را هم گذاشتهایم ولی اگر
مسئولان به فکر باشند. اگر این وضعیت باشد به خدا این تیم نابود میشود.
ضمنا اونا که پیرهن سفید قشنگا رو می پوشن اسمشون مهمونداره نه خلبان . داداش !