رئیسپلیس پایتخت با اشاره به اینکه باید برای جمعآوری معتادان دنبال راهحلی جدی بود، از تغییر کاربری و ساماندهی زندان کهریزک برای بازپروری معتادان متجاهر خبر داد.
آنچه رئیسپلیس تهران از آن صحبت میکند، ندامتگاه کهریزک است که نام آن با سال ۸۸ گره خورده و اتفاقات آن جزء تلخترین وقایع تاریخ ایران محسوب میشود. سردار رحیمی از ساماندهی بازداشتگاهی میگوید که سه کشته از آن در وقایع سال ۸۸ به بیرون فرستاده شد.
بازداشتگاه کهریزک در «شهرسنگ» کهریزک واقع شده است. این بازداشتگاه که تاریخی پیش از سال ۸۸ دارد، در اتفاقاتی مانند تخریب خاکسفید در سال ۷۹ و برخورد با اوباش، برای نیروی انتظامی کاربری داشت و کسی به آن توجه نمیکرد؛ اما سال ۸۸ نقطه عطفی برای آن بود. سال ۸۸، بازداشتگاه کهریزک برای نگهداری معترضان به انتخابات به کار گرفته شد.
بازداشتیهای کهریزک با دستور مستقیم سعید مرتضوی، دادستان تهران، به این بازداشتگاه منتقل شدند؛ اما فوت سه جوان در این بازداشتگاه، باعث شد مقام معظم رهبری به دلیل «نداشتن استانداردهای لازم برای نگهداری زندانیان» دستور بستن آن را صادر کنند. در کهریزک، زندان شهید لاجوردی نیز وجود دارد که در صورت تبدیل زندان کهریزک به آسایشگاه، آنجا هم محل دیگری برای نگهداری معتادان میشود.
ندامتگاه کهریزک در اصل ندامتگاه سروش نام دارد و ساختمان آن در یک منطقه پادگانی واقع شده؛ پادگانی که مرکز آموزش سپاه است و اگر در کهریزک، اسلامشهر و شهرهای اطراف، دادگاهی برگزار نشود یا قاضی کشیک، شبانه قرار بازداشت صادر کند، بازداشتیها را آنهم نهایت برای ۷۲ ساعت به آنجا میبرند.
سردار حسین رحیمی در ادامه اظهارات خود درباره کهریزک تأکید دارد: یکی از آسیبهای اجتماعی کلانشهر تهران، وجود معتادان متجاهر در اماکن عمومی مانند خیابانها، پارکها، وسط اتوبانها و زیر پلهاست که زمینه بروز جرائمی مانند سرقت را فراهم میکند و گلایه شهروندان را به دنبال دارد که خواستار جمعآوری آنان هستند.
بارها اعلام کردهایم پلیس میتواند در کمترین زمان ممکن، معتادان متجاهر را از سطح شهر جمعآوری کند؛ اما مسئله مهم در این قضیه، نگهداری و بازپروری آنان است که به مکان مناسب و کافی برای این موضوع نیاز داریم. فرمانده نیروی انتظامی پس از چندین جلسه مشورتی و کارشناسی، تدبیر کردند که بازداشتگاه کهریزک پس از آمادهسازی و مناسبسازی، به محلی برای نگهداری و بازپروری معتادان متجاهر تبدیل شود تا بخشی از مشکلات این حوزه رفع شود.
او تأکید کرد: اگر بخواهیم این موضوع به صورت اصولی و کامل حل شود، نیازمند عزم و برنامهای جدی از سوی سازمانهای مسئول هستیم.
از شفق تا کهریزک
دوباره نزدیک سال نو شد و بحث ساماندهی و خالیکردن شهر از معتادان به یکی از گرههای ذهنی مسئولان شهری بدل شد. جدا از اینکه حتی در تمام این سالها، مسئولان لفظ مناسبتری از «جمعآوری» برای معتادان پیدا نکردهاند، حالا انتقال آنها به بازداشتگاه کهریزک، حتی بر فرض ساماندهی، برای معتادانی که به دلیل مصرف مواد روانگردان دچار اختلال روانی میشوند، میتواند با ترس از پیشزمینه ذهنی همراه شود و مسئله کهریزک را دوباره به معضلی پیچیده تبدیل کند.
ماجرا اینجاست که پلیس و ستاد مبارزه با مواد مخدر هرگز در ساماندهی یا همان جمعآوری معتادان موفق نبودهاند. تجربه نشان داده است معتاد تنها وقتی که بخواهد، میتواند ترک کند. آنهایی که به زور به مراکز ترک اعتیاد و کمپهای دولتی میروند، بعد از تمامشدن دوره سههفتهای درمان، بلافاصله سر از اولین پاتوق دمدست خود درمیآورند و این بار جریتر و مصممتر به مصرف میپردازند و این همان تفاوت جدی میان دو ماده ۱۵ و ۱۶ مواد مخدر است که سالهاست فعالان مدنی مواد مخدر آن را گوشزد میکنند.
جدا از اینکه کهریزک و بار معنایی تلخ آن میتواند اثرات اجتماعی منفیای برای تبدیلکردن این زندان به آسایشگاه معتادان داشته باشد، پیش از این هم از کمپهای اجباری مانند کمپ شفق هیچ خاطرات خوبی در ذهن نمانده است. کمپ شفق چه زمانی که مردانه بود و چه زمانی که تبدیل به کمپ زنانه شد، امتحان خود را بهخوبی پس نداد. فروردین سال ۹۵ بود که خبرهای تلخی از کمپ شفق به گوش رسید.
در آن زمان براساس یک ماده قانونی در قانون مبارزه با مواد مخدر و با دستور مقام قضائی تصمیم گرفته شد معتادانی که متجاهر نامیده میشدند برای مدت یک تا سه ماه در مراکز دولتی و مجاز درمان و کاهش آسیب نگهداری شوند. طبق قانون تمدید مهلت برای یک دوره سهماهه دیگر نیز با درخواست مراکز مذکور بلامانع اعلام شد.
بر همین اساس نیز بسیاری از معتادان متجاهر از سطح خیابانها جمع شده و به کمپهای ترک اعتیاد مانند شفق منتقل شدند. شفق ابتدا کمپی برای مردان معتاد بود و بعد از آن تغییر کرد.
بعد از اعلام و انتقاد دادستان عمومی و انقلاب تهران مبنی بر جمعآوری زنان کارتنخواب از سطح شهر، قرار شد کمپ شفق که پیش از این جواب خود را پس داده بود، بهطور کامل در اختیار زنان معتاد و کارتنخواب قرار بگیرد تا آنها دوره ترکشان را در آنجا بگذرانند و بعد به کمپهای بهاران (متعلق به شهرداری) تحویل داده شوند؛ اما انتقال به شفق و ترک اعتیاد خودخواسته نبود و کسی به این فکر نکرد معتاد تا نخواهد، ترک نمیکند.
روایت زنانی که توانسته بودند از کمپ شفق رها شوند، از وضعیت این کمپ تکاندهنده بود. البته کمپ شفق پیش از زنانهشدن نیز وضعی اینچنینی داشت و پس از آنکه چندین مرد معتاد در آن جان باختند، این کمپ تعطیل شد و بعد از دو سال تصمیم گرفتند آن را زنانه کنند.
پس از اعتراضهای گسترده به وضعیت کمپ شفق که از قضا آن هم در کهریزک قرار دارد، دوباره تصمیم به مردانهکردن کمپ شفق گرفته شد، اما آن هم موفقیتآمیز نبود و کمپ به صورت کلی تعطیل شد. حالا، اما خبرها از بازگشایی کمپ دیگری در همسایگی شفق میآید که نامش با خاطرات تلخ مردم همراه است.
معتاد متجاهر یعنی معتادی که از ظاهر و طرز لباسپوشیدنش، اعتیادش هویداست؛ کسی که میتواند از نظر ظاهری به شهر آسیب بزند. پس این مسئله آسیبزا به کمپها فرستاده شدند و درهای کمپها ازجمله شفق به روی خبرنگاران بسته شد. حالا، اما باید دید که مسئولان برای کمپ کهریزک چه برنامهای دارند.
ترک فیزیکی چاره نیست
لیلا ارشد، مددکار اجتماعی و مدیر خانه خورشید، در گفتگو با «شرق»، با اظهار تأسف از اینکه مسئولان حوزه اعتیاد از کارهای تکراری خود درس نمیگیرند، میگوید: کاش دوستان قبل از اینکه این تصمیم را بگیرند، نگاهی به برنامههایی میکردند که در سالهای گذشته به صورت مکرر تدون کردند و به نگهداریهای اردوگاهی سوءمصرفکنندگان مواد فکر کنند و ببینند چقدر هزینه و فایده داشت.
من دلم میخواهد قبل از هرگونه تصمیم انتظامی، پزشکیای که در کشور ما معمولا صورت میگیرد، جنبه اجتماعی آن بررسی شود و این دوستان ببینند چندبار این اتفاقات تکرار شد و هزینه شد و چه تعداد از افرادی که با این مدل به شکل اجباری به مراکز نگهداری برده شدند، چقدر توانستند پایدار در سلامت و بدون سوءمصرف زندگی کنند؟ اگر این باشد، فکر میکنم کمتر این تصمیمات گرفته میشود که دوباره همه را دستگیر کنند و ببرند و دوباره رهایشان کنند؛ بدون هیچگونه برنامهریزی قبلی.
ارشد تأکید کرد: به هرحال، ترک فیزیکی میتواند اتفاق بیفتد، اما آن دلایلی را که باعث میشود مجددا سوءمصرف را شروع کنند یا اینکه وابستگی عاطفی روانی و اجتماعی به مواد پیدا کنند، چه باید بکنیم؟ آیا برای اینها شغلی در نظر دارند؟ آیا آنها به زندگی عادی برمیگردند؟ با ترک فیزیکی هیچ موفقیتی صورت نمیگیرد و آنها دوباره در همان جامعه و گروه هدف پیشین قرار میگیرند.
این فعال حوزه اعتیاد گفت: در این ۱۵ سالی که ما در دروازه غار هستیم، بارها این اتفاق افتاد و معتادان دستگیر شدند و دوباره برگشتند، برای اینکه جز ترک فیزیکی اتفاق دیگری برایشان نیفتاد و تازه با ترک فیزیکی و اجباری، کرامت و چیزهایی که انسان به آن نیازمند است مثل تعلق و احترام و دیدهشدن در آن ترک برایشان اتفاق نمیافتاد.
من به خاطر تمام تجربهام در این سالها به این بار هم امیدی ندارم. چون اگر نگاه مسئولان برای این طرحها همهجانبه نباشد و نهادهای مدنی و مردممحله و سازمانهایی مثل وزارت بهداشت، وزارت ورزش و جوانان و سازمان بهزیستی و... همه کنار هم قرار نگیرند، باز یک کار انفرادی است که نیروی انتظامی انجام میدهد که نمیشود به آن خوشبین بود. وی در پایان خاطرنشان کرد: اینکه این کمپ میخواهد نام بازداشتگاه کهریزک را یدک بکشد، بار منفی فراوانی خواهد داشت.
برای اینکه با آن اتفاقاتی که در گذشته رخ داد، نام کهریزک نامی مخوف در اذهانی است که تجربیات تلخی از آن به یاد میآورند و باز هم انگزدن و تبعید و جداکردن معتادان را به همراه دارد. به نظر میرسد هربار طرح همان است و فقط نامش عوض میشود؛ طرحی که به گواه همه موفقیتآمیز نبود.
بهاران، شفق، خانههای میانراهی و جمعآوریهای اجباری و این بار کهریزک! هربار به یک نام و یک شکل و یک طرح جدید از یکی از نهادها سر برمیآورند و هیچ کس هم نمیخواهد بپذیرد که برای این چرخه معیوب و رشد آمار آسیبهای اجتماعی باید طرحی نو داشت.
منبع:روزنامه شرق