حجت الاسلام والمسلمین مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: رسانه ملی در اواخر هفته گذشته خبر از برگزاری همایشی با مشارکت بیش از 50 نهاد حوزوی و دانشگاهی در زمینه اخلاق رسانه داد که به نظر میرسید اختصاص به خود رسانه ملی داشت و شامل رسانههای مکتوب و فضای مجازی نمیشد.
نفس این اقدام که مسئولان رسانه ملی درصدد بررسی عیار اخلاق در کار خود باشند، قابل تحسین است لکن مهم این است که این بررسی توسط دیگران صورت بگیرد و رسانه ملی در آن دخالتی نداشته باشد. منظور از دیگران، صاحبنظران علم اخلاق، پیشگامان اخلاق عملی در جامعه، دست اندرکاران امور رسانهای و مخاطبان عام رسانه ملی هستند. اینکه افرادی دست چین شده از حوزه و دانشگاه با بودجه رسانه ملی و با برنامه ریزی و چارچوبهای مشخص شده توسط آن، مقالاتی را آماده کنند و با چنین روشی درصدد اعلام کردن میزان عیار اخلاق در رسانه ملی برآیند، فقط میتواند از مصادیق این ضربالمثل معروف، قدیمی و رایج در ادبیات عامه باشد که «خودگوئی و خود خندی – عجب مرد هنرمندی!»
این اقدام رسانه ملی، صاحب این قلم را به یاد مصاحبههائی انداخت که شبکههای مختلف تلویزیون بعد از پخش مجموعههای مسالهدار تلویزیونی پخش میکنند تا از زبان مردم به انتقادکنندگان بگویند شما نمیفهمید و کار ما کاملاً درست بوده است. از عجایب این است که تمام کسانی که جلوی دوربین تلویزیون قرار میگیرند و درباره این مجموعههای تلویزیونی نظر میدهند، از آنها تعریف میکنند و از دست اندرکاران تلویزیون کاملاً راضی هستند!
چنین برخوردهائی، نادیده گرفتن شعور عمومی و یکطرفه به قاضی رفتن است. رسانه ملی، در کارنامه خود نقاط مثبت و منفی و قوت و ضعفهائی دارد که باید با هم دیده شوند. وقتی دوربینهای تلویزیون به میان مردم میروند باید تمام نظرها اعم از تاییدی و انتقادی را پخش کند. پخش گزینشی، قطعاً منعکسکننده نظر مردم نیست بلکه نوعی فرار از انتقاد و تایید نظر خود است. این روش، نه مردم را قانع میکند و نه حتی آثار مثبتی در خبرنگاران و فیلمبرداران تلویزیون میگذارد. اینکه بسیاری از مردم متاسفانه به رسانههای دیگر روی آور میشوند و اعتمادشان به رسانه ملی کاهش مییابد، به همین دلیل است. هیچ ایرانی غیرتمند و وطن دوستی از بیاعتبار شدن رسانه ملی خوشحال نمیشود. رسانه ملی، محوریترین عامل پیوند آحاد مردم به یکدیگر و مستحکمترین وسیله همبستگی ملی باید باشد تا بتواند در روزهای سخت و بحرانی، همه را در برابردشمن بسیج کند و بحرانها را مهار نماید. قرار داشتن در چنین جایگاهی به برخورداری از حداکثر اعتبار و اعتماد عمومی نیاز دارد.
بالا رفتن عیار اخلاق در عملکرد رسانه ملی با صداقت و بیطرفی این رسانه رابطه تنگاتنگ دارد. مسئولان صدا و سیما برای به دست آوردن میزان عیار اخلاق در کارنامه خود، نیازی به دهها مقاله و سخنرانی و برگزاری همایش و هزینه کردنها ندارند. اینهمه کتاب و مقاله اخلاقی که در کتابخانهها وجود دارد و اینهمه حدیث و سیره که از پیشوایان دینی در مبحث اخلاق نظری و عملی داریم، بهترین شاخصها برای خود را محک زدن است. کافی است متولیان رسانه ملی همین منابع را معیار قرار دهند و کارنامه خود را به آنها عرضه کنند تا بفهمند میزان عیار اخلاق در عملکردشان چقدر است.
شاید خود را قاضی و داور قرار دادن، برای هر کسی میسر نباشد و نتیجه داوری با واقعیتها تطبیق نکند. در این صورت، راه چاره استمداد از عموم صاحبنظران به صورت دعوت عام است بطوری که همه، اعم از موافق و مخالف، نظر بدهند و افراد بیطرف، منصف، مسلط بر مبانی نظری و عامل به معیارهای اخلاقی، به جمع بندی اظهارنظرها بپردازند و به کارنامه متولیان صدا و سیما از نظر اخلاقی نمره بدهند. این ارزیابی میتواند اطمینان بخش باشد و نقشه راه درست را برای مدیران رسانه ملی ترسیم نماید.
این ارزیابی قطعاً باید با در نظر گرفتن پولی که رسانه ملی از بیتالمال هزینه میکند انجام شود. براساس گزارشهای موجود، در سال جاری رسانه ملی تا آبانماه یکهزار و سیصد و هشتاد یک میلیارد تومان از دولت گرفته و این غیر از درآمد سرشاری است که این رسانه از آگهیها دارد و همینطور غیر از درآمدهای متفرقه صدا و سیما تحت عناوین مختلف است. با چنین بودجهای رسانه ملی باید در قله اخلاق قرار داشته باشد و با نفوذترین معلم اخلاق برای اقشار مختلف جامعه باشد.
غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاح طلب با انتقاد از عملکرد صداوسیما می گوید: هرچه یک پدیده ملی را به پدیده ای جریانی یا جناحی تبدیل کنیم، باعث می شویم جامعه به رسانه های متعدد و متکثری رو کند که نیازهای او را تامین می کند. در واقع جامعه برای تامین نیاز های خود در خلا نمی ماند.