تعداد سریالهایی که قهرمان اصلی آنها یک پسربچه نوجوان باشد و اتفاقها و داستانها همگی پیرامون او شکل بگیرد بسیار کم بوده، آنهایی هم که ساخته شده یا قصه تاثیرگذاری نداشتند و یا اینکه بازی پسربچه به مذاق مخاطبان خوش نیامده است. اما ماه رمضان امسال سریالی با نام «بچه مهندس» روی آنتن رفت که مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرد و این میزان به حدی بود که مدیران بر آن شدند تا دستور ادامه ساخت این سریال را در 2 فصل دیگر دادند.
از امشب قرار است تا فصل دوم این سریال به صورت شبانه از شبکه دو سیما بهروی آنتن برود و باید دید که ادامه این سریال هم به اندازه فصل اول جذاب و گیراست یا خیر.
** سریال دنبالهدار تغییر نام سریالها
برخی از مجموعههای تلویزیونی سیما در همان پروسه نگارش و در دست نویسنده نامهای متفاوتی را به خود میگیرد، اما در مورد بچه مهندس شاید چنین نامی روی فیلمنامه بود اما بنا به گفته نویسنده و طراح کلی داستان از تغییر این نام به مهمان و سپس خانه خورشید گفت. «خانه خورشید» در اصل نام پرورشگاه و مرکز اصلی اتفاقهای این سریال است که در نهایت به «بچه مهندس» تغییر یافت. با نام جدید این سریال میتوان بسیاری از جزئیات را حدس زد. اینکه یک بچهای در این سریال حضور دارد که در آینده مهندس و در نهایت مخترع خواهد شد!
** تیتراژ، قصه را فاش میکند
اگر توجهی به تیتراژ ابتدایی این سریال داشته باشید شاید بتوانید نیمی از قصهای که قصد روایت دارد را حدس بزنید. نوزادی جواد و مادرش و در ادامه حضور او در لوکیشنهای مختلف در قالب عکسهایی در کنار هم چیده شده است و تیتراژ ابتدایی «بچه مهندس» را تشکیل میدهد.
** تغییر مسیر سریال/ قرار بود جواد جوادی راوی قصه باشد
وقتی سریال شروع میشود با صدای مامان صدیقه با بازی ساناز سعیدی به عنوان راوی روبرو میشویم، صدایی که در حقیقت آرامشی برای کودکی شخصیت جواد دارد. اما شاید بهتر باشد بدانید قرار بوده تا جواد راوی این سریال باشد و این تغییرها در نسخه نهایی تدوین اعمال شده است و در نهایت صدیقه به عنوان راوی انتخاب شده که تا چند قسمت ابتدایی نیز حضور نداشت.
** «خانه خورشید» در بوستان ولایت/ لوکیشنی با فضای جدید
لوکیشن و مرکز اصلی قصه «بچه مهندس» در فضایی در بوستان ولایت به تصویربرداری رسیده است. گروه تولید با ساخت لوکیشن «خانه خورشید» در این منطقه اغلب سکانسهای فاز اول از جمله داخلی و خارجی که مطابق با فضای روزهای پایانی دهه ۶۰ است، را مقابل دوربین بردند. لوکیشن پرورشگاه یا یک شیرخوارگاه به همان اندازه که در آثار خارجی کمتر دیده شده در آثار ایرانی هم به ندرت به مقابل دوربین کارگردانها رفته است، شاید یکی از دلایل آن دشواری کارکردن با خردسالانی است که هر کدام به نحوی یک مربی میخواهند و همینها سرعت تولید را کاهش میدهد.
** شروع سریال با بمباران سال ۶۷/ سپردن نوزاد به مربی مرد پرورشگاه
اولین سکانس این سریال با حملههای هوایی سال ۶۷ آغاز میشود، مادری با بازی اندیشه فولادوند که نوزادش را در آغوش گرفته و با سرعت هر چه تمامتر کوچهها را یکی پس از دیگری طی میکند تا به مکانی امن برسد. از طرفی مربیان پرورشگاه با شروع آژیر قرمز و با در دست داشتن چراغ قوه بچهها را به سمت زیرزمین هدایت میکنند. زن به در ورودی پرورشگاه میرسد و با مردی (برزو ارجمند) برخورد میکند که اتفاقا یکی از مربیان است و از قضا قصد دارد به جبهه رود. زن با خواهش و التماس نوزاد را به دست مرد مربی میسپارد و میگوید به خاطر اذیتهای پدرش مجبورم الان نوزادم را به پیش شما گذاشته و بروم. او همچنین این وعده را میدهد که حتما به زودی میآیم و فرزندم را از میبرم.
** نوزادی بینام و نشان به هسته مرکزی قصه تبدیل شد
از همان روز داستانهای نوزادی که بدون نام و نشان به پرورشگاه آمده آغاز میشود. از انتخاب نام برای نوزاد و قرعه کشی بین مربیان تا پیدا شدن نام جواد جوادی برای کودک و حسادت مدیر پرورشگاه (بهناز جعفری) و شباهت او به خانم مدیر در کارتن «بابا لنگ دراز» و ... همه و همه از ماجراهایی بود که بعد از حضور جواد جوادی در قصه این سریال بوجود آمد.
** حضور بازیگران خردسال، برگ برنده سریال
حضور خردسالانی که در نقشهای مختلفی در پرورشگاه زندگی میکردند از جذابیتهای این سریال در فصل یک بود. جوادی با بازی یونا تدین، مژگان (مومو) با بازی نیوشا علیپور و رسول با بازی آریا نرج آبادی از معدود بازیهایی بود که علاوه بر روان بودن در راستا و هدف قصه و کارگردان شکل گرفته بود. بازیهایی که شاید اگر در قالب یک کار کودک قرار میگرفت تا به این اندازه مورد قبول مخاطب واقع نمیشد. کما اینکه تا به حال فیلم و سریالهایی با محوریت کودکان ساخته شدند اما در بخش بازی گرفتن از کودکان مغفول ماندند.
** قصهای که با حضور خردسالان جذابیت لازم را داشت
محتوا و قصهای که برای ارائه به مخاطب آماده میشود بیش از هر گزینه دیگری اهمیت دارد و این موضوع در تمامی آثار نمایشی مورد توجه بوده است. در مجموعه تلویزیونی «بچه مهندس» نیز روند قصه و جذابیت اتفاقهایی که بین جوادی با اطرافیانش میگذرد میتواند به نقطه عطفی برای سریال تبدیل شود و مخاطب را از کلیشههای مرسوم که در سریالهای دیگر میبیند دور کند. از جمله این موارد باید به سکانس مرگ مامان صدیقه اشاره کرد که یکی از تلخترین سکانسهایا ین سریال در فصل پیشین بود.
** تغییر نویسنده در فصل دوم سریال
بعد از پایان پخش فصل اول این سریال و درست در زمانیکه قرار بود فصل دوم آن نیز مقابل دوربین علی غفاری رود، سجاد ابوالحسنی که طراح اصلی این سریال بود از پروژه خداحافظی کرد و حسن وارسته و امیر شاداب به عنوان نویسندگان این مجموعه تلویزیونی معرفی شدند.
«ابوالحسنی» در گفتوگویی که با فارس داشت، با اشاره به اینکه مضمون کلی سریال برمبنای فرمایشات مقام معظم رهبری است، گفت: مضمون کلی این سریال بر اساس بیانات مقام معظم رهبری است. همیشه در کلام مقام معظم رهبری میشنویم که خودمان باید دست به کار شویم و سرمایه ما جوانها و مردم کشورمان هستند. کلیت این سریال درباره این است که روی پای خودمان بایستیم. حال ما در اینجا از کودکی یک بچه قصه را آغاز کرده و پیش رفتیم. محتوای جمله مقام معظم رهبری با مفهومی که از جمله «من کی اَم؟» برداشت میشود، تلفیق کردیم و به قصه این سریال رسیدیم. هویت، مضمون اصلی این سریال است و در تفسیر هویت به این میرسیم که چه کاری میتوانیم برای جامعه خود انجام دهیم و کجا میتوانیم مفید باشیم؟
نویسنده این سریال با اشاره به اینکه از ابتدا مخاطب این سریال بزرگسال بود، گفت: «بچه مهندس» قصه بچهای است که قرار بود با بزرگ شدنش، بین رفتن و ماندن در ایران تصمیم بگیرد و این محوریت اصلی و کلی سریال ما بود که میگفت منتظر نباشید کسی از بیرون به نجات شما بیاید و خودتان از درون، کشورتان را بسازید. از همان ابتدا مخاطب این سریال بزرگسال بود و این شکل از رابطه در دوران کودکی جواد بین او و مادرش برقرار شد و در ادامه دیدیم که میخواهد دوچرخهای برای خودش بسازد. جواد در هر برههای از زندگیش دغدغهای دارد، در نوجوانی به شکلی و در جوانی هم به شکلی دیگر که بین مهاجرت کردن و نکردن میماند. او نمیداند حالا که مخترع شده باید در کشور خود بماند و برای کشورش فعالیت کند و یا اینکه ایران را ترک کند؟ و در این بین عرق ملی جواد به وطنش مشخص میشود.
** در فصل دو شاهد دوران نوجوانی جوادی باشید!/ آیا جوادی در نوجوانی هم به دلِ مخاطبین مینشیند؟
همانطور که پیداست قصه «بچه مهندس» از همان ابتدا بنا داشت تا زندگی و سرنوشت جواد را از نوزادی تا جوانی روایت کند. فصل اول دوران خردسالی، دو نوجوانی و فصل سه دوران جوانی جواد جوادی را در قالب داستانهایی نشان میدهد. اگر همراه این سریال باشید از امشب میتوانید جوادی را در سن و سال نوجوانی ملاحظه کنید. «مانی رحمانی» نوجوانی ۱۴ ساله که اولین بار در سن ۴ سالگی در قالب بازیگر مقابل دوربین رفته است، در فیلم و سریالهای بسیاری بازی کرده است. «نفس گرم»، «رهایم نکن» و «خانهای در خیابان چهل و یکم» از جمله آثاری است که او در آنها حضور داشته است. یونا تدین بازیگر خردسالی جوادی آنچنان در قالب نقش خود فرو رفته بود که شاید اغلب مخاطبین سریال را به خاطر بازی او همراهی میکردند، اما باید دید آیا مانی رحمانی هم توانسته این محبوبیت را از آنِ خود کند یا نه؟!
** افزایش تعداد قسمتهای سریال/ قصهای که پتانسیل ادامهدار شدن دارد
زمانی که قرار بود این سریال مقابل دوربین رود، صحبتها حاکی از به تصویر کشیدن سریالی ۶۰ قسمتی در سه فصل بود، اما بعد از روند تولید و پخش سازندگان و مدیران تصمیم گرفتند تا تعداد قسمتهای آن را افزایش دهند، چراکه قصه اصلی و ماجراهای جوادی و دوستانش زمینه نگارش قصههای بعدی را نیز به خودی خود فراهم میکرد.
** جوادی همچنان به دنبال پدر و مادرش
جوادی از کودکی دغدغه پیدا کردن پدر و مادرش را داشت، حتی بارها کنار در ورودی پرورشگاه مینشست تا خبری از پدر و مادرش بگیرد، که در این بین با صورت زخمی آشنا شد و اتفاقهایی در پی آن برایش رقم خورد. اما در فصل دو با اینکه او در سنین نوجوانی قرار دارد، با تلنگری یاد هویتش میافتد و به دنبال پدر و مادرش میگردد. حال در این مسیر تعدادی مخالف و تعدادی موافق دارد.
** حضور «مادر جوادی» و مومو در فصل دو
از سورپرایزهای فصل دوم «بچه مهندس» حضور مادر جوادی در برخی از سکانسها است. همان زنی که در شب بمباران هوایی عراق در سال ۶۷ نوزاد خود را به خانه خورشید سپرد و یکدفعه پنهان شد و همچنین مژگان با نام مخفف مومو یکی از اطرافیان جواد است که بعد از سالها به دنبالش میرود و در ابتدا با برخورد تند مادر او روبرو میشود.
** قصهای که مردانه به نظر میآید/ داستان ادامه دار ماجراجوییهای جوادی!
«حسن وارسته» نویسنده فصل دو سریال «بچه مهندس» در گفتوگو با فارس با اشاره به قصه زندگی جواد در این فصل بیان داشت: جواد در فصل یک و دو تجربههایی بدست میآورد که او را محکم و با ارادهتر میکند و باعث میشود نسبت به اتفاقها واکنشهای مدبرانهتری داشته باشد. او جوان پختهای میشود که در شاخههای علمی و اختراع موفقیتهایی بدست میآورد. او همچنین با آموزههای تربیتیاش تحت تعلیم مامان صدیقه و بابا اسماعیل دانشجوی جوان اما پختهای میشود که به نسبت هم سن و سالان خود در رفتار و کردار عاقلانهتر رفتار میکند.
وی درباره اینکه آیا با جدا شدن پرورشگاه زنانه و مردانه، قصه شما در فصل دو به سمت فضایی مردانه میرود؟، گفت: قصه ما مردانه نمیشود اما اتفاقهای متفاوتی در این فصل خواهد افتاد. زمانیکه ما به گروه ملحق شدیم حدود ۲۵۰ دقیقه از فاز دو مقابل دوربین رفته بود و ما سعی کردیم هیجانی که با توجه به مقطع سنی نوجوانی بازیگر نقش اصلیمان در قصه وجود داشت، را حفظ کنیم. در فاز دو نیز مثل فاز قبلی مخاطب شاهد ماجراجوییهای جواد و دوستانش خواهد بود.
نویسنده سریال «پایتخت» درباره حضور بازیگران در پرورشگاه نیز عنوان داشت: در فصل یک بنا به ضرورت قصه میبایست لوکیشن اصلی را پرورشگاه انتخاب میکردیم این در حالی است که در فصل دو به دلیل تعدد قصهها و افراد جدیدی که به قصه اضافه شدند، بخش عمدهای از داستان در بیرون از پرورشگاه و با آدمهای بیرون از آنجا رقم میخورد. این موضوع به معنی فراموش کردن پرورشگاه نیست، بلکه هنوز هم خانه و پایگاه اصلیمان همان پرورشگاه است اما وقایعی که جواد برای کشف و شهود به آنها میرسد خارج از پرورشگاه رخ میدهد.
پرویز پورحسینی، بهاره رهنما، اندیشه فولادوند، بهناز جعفری، افشین نخعی، سلمان فرخنده، سیاوش چراغی پور، فرزین محدث، سوگل طهماسبی، عباس جمشیدی فر، حمید شریف زاده از بازیگرانی هستند که هم در فاز یک و هم در فاز دو حضور دارند که در کنار آنها بازیگران دیگری هم به کار پیوستهاند. پیش از این سیما تیرانداز، علی اوسیوند، نسرین نکیسا ، مهران نائل، صحرا اسدااللهی،فرج الله گلسفیدی و سیامک اشعریون هم به این سریال اضافه شده بودند و مانی رحمانی نقش نوجوانی جواد را بازی میکند.
علاوه بر اینها نفیسه روشن، برزو ارجمند، ساناز سعیدی و ... از بازیگرانی بودند که فقط در فصل یک حضور داشتند.
سایر عوامل سریال عبارتند از: تهیه کننده: سعید سعدی، کارگردان: علی غفاری، نویسنده: حسن وارسته، مدیرتصویربرداری: رضا شیخی، مدیر برنامه ریزی: سعیدنقدزاده، طراح صحنه : حمید شهیری، طراح لباس: مژگان عیوضی ، طراح چهره پردازی:محسن بابایی،مدیر صدابرداری: رضا تهرانی، سرپرست گروه کارگردانی : محمد جواد کاسه ساز ، تدوین : ناصر فخری ، دستیار یک کارگردان: محمدجواد سعدی، مدیرتولید: جواد سلیمانی، مدیرتدارکات: مهدی بهری، عکاس : امین مرادی راد، منشی صحنه: تهمینه مرتضوی، گروه کارگردانی: فرانه نصری، مارال شکری دستیاربرنامه ریز : سارا رضایی، تصویربردار:یونس سبزی، دستیاراول تصویر:شمس حسن نژاد، دستیاران تصویر:میثم سخایی، محمد بجنوردی، علی عمادی، وحید باقری، فرامرز قزاق، دستیارصدا:حسین پوررحیمی، دستیار اول صحنه :محمد بصیرتیان، دستیاران صحنه :رامین مراقی، محمد پیر محمد زاده، دستیاراول لباس:ساناز یونسی، دستیاردوم لباس:فاطمه محمدی، مجریان گریم : ناصر اقاسی، مریم قاسم خانی، دستیاران تدارکات:کامبیز محمدی، بهنام راستی، محمد حسین زاده، میلاد شعبانی، حمل و نقل: صفر بختیاری، علی احمدزاده، اصغر احمدیان، داود فاضلی، علی پورملک، عباس بهری، هادی احمدی، محمد عادلی، سینه موبیل:حسین کاظمی.
«بچه مهندس» به کارگردانی علی غفاری و تهیه کنندگی سعید سعدی از امشب هر شب ساعت ۲۱:۱۵ از شبکه دو سیما پخش میشود.
فارس