پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
برت استفنس در نیویورک تایمز نوشت: غیبت یک واژه در پوشش خبری بحران سیاسی ونزوئلا تأملبرانگیز است: «سوسیالیزم». بلی، شاهدان منطقی این اوضاع، قبول دارند کشوری که زمانی ثروتمندترین کشور آمریکای لاتین و دارای بیشترین ذخایر نفتی جهان بود، دچار بحران اقتصادی، انسانی و یک دیکتاتور شده که کنار رفتنش را نمیتوان به این زودی انتظار داشت.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: برخی معتقدند نام نیک سوسیالیسم را نباید به پای تجارب ناموفق نوشت. در مورد ونزوئلا ادعا میشود این بحران، نتیجه اتکای بیش از حد به منابع طبیعی، فساد، دیکتاتوری، تحریمهای آمریکا و حتی نفوذ کاپیتالیسم است. اما از سوسیالیسم نامی نبرید چراکه همه میدانیم در دانمارک به خوبی عمل کرده است.
اما تحسینکنندگان حکومت ونزوئلا چنین نگاهی به آنچه هوگو چاوز، سوسیالیسم قرن بیست و یکمی میخواند، نداشتند. هوگو چاوز میگفت، جرمی کوربین بریتانیایی به ما نشان داد «راه متفاوت و بهتری برای انجام امور وجود دارد. به آن میگویند سوسیالیسم، به آن میگویند عدالت اجتماعی، و این چیزی است که ونزوئلا گام بزرگی به سویش بر داشته است». نوام چامسکی نیز در سال ۲۰۰۹ هنگام تمجید از چاوز چنین فکری داشت. این زبانشناس میگفت: «در سفر به ونزوئلا که بالاخره شانس آن را یافتم، آنچه برایم جالب است این است که میتوانم ببینم چطور دنیای بهتری را میتوان ساخت و این فرصت را دارم که با رهبر الهامبخش آن گفتگو کنم».
مشتاقان چاوز نیز نگران روی تاریک حکومت او نبودند. با شدت گرفتن دیکتاتوری در ونزوئلا، چامسکی تا حدودی از موضعش عقبنشینی کرد اما سایر چپها مانند او نبودند. استاد دانشگاه نیویورک، گرگ گراندین، در مقاله مفصلی در نیشن نوشت: «بزرگترین معضل ونزوئلا در دوران حکومت چاوز، دیکتاتور بودن او نبود بلکه مشکل اینجا بود که او به اندازه کافی دیکتاتور نبود».
دستکم گراندین میپذیرد که سوسیالیسم برای رسیدن به اهداف سیاسی خود، در نهایت به درجه ای از استبداد نیاز دارد در غیر این صورت، فطرت انسان، آن را وامیدارد که با بهره بردن از فرصتها و خلأها، تا آنجا که میتواند دارایی هایش را حفظ و زیاد کند.
درباره مدافعان عملکرد چاوز که اکنون ترجیح میدهند پیروی دقیق او از نسخه اصیل سوسیالیسم را فراموش کنند، بیش از این میتوان گفت. در رابطه با هزینههای دولت برای برنامههای رفاه اجتماعی باید گفت که از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳ از ۲۸درصد تا ۴۰ درصد از تولید ناخالص داخلی رشد کرد. در مورد افزایش حداقل حقوق، مادورو رییسجمهوری فعلی، آن را در سال گذشته شش بار افزایش داد. هرچند در برابر ابرتورمی که کشور را فرا گرفته، این میزان به چشم نمیآید. درباره اقتصادی که به جای شرکتهای تجاری بر محور تعاونی باید شکل میگرفت، باید گفت چنانکه ناومی کلاین سال ۲۰۰۷ در کتاب «دکترین شوک» نوشته، چاوز گسترش تعاونیها را اولویت سیاسی خود قرار داد. تا سال ۲۰۰۶ حدود صد هزار تعاونی در این کشور تاسیس شد که بیش از هفتصد هزار نفر را به استخدام خود درآورده بودند.
البته نباید فراموش کنیم که تمام اینها در دوران شکوفایی نفتی این کشور رخ دادند که طی آن چاوز، در تکتک انتخابات های برگزار شده، به پیروزی میرسید. در واقع یکی از دستاوردهای حکومت چاوز برای هوادارن غربی او، فقط سوسیالیست بودن حکومت او نبود بلکه سوسیالیسم دموکراتیک بودن، امتیاز آن شمرده میشد. اما گشاده دستی های بیحساب و کتاب دولت، موجب شد در دوران سقوط بهای نفت، این کشور با کسری بودجه هنگفتی مواجه شود. تعاونیهای کارگری در دستان حلقههای ناکارآمد و فاسد سیاسی اداره میشد. دولت نیز به منظور جبران کسری بودجه، به چاپ پول بدون پشتوانه روی آورد که به تورم دامن میزد. تورم نیز به نوبه خود به کنترل قیمتی منجر شد که کمبود کالا را در پی آورد. این وضعیت اعتراضات مردمی را در پی داشت که با سرکوب دولت مواجه شد و تخریب نظام دموکراسی را پیش آورد. بنابراین در این کشور شاهد وضعیتی هستیم که گسترش گرسنگی، کمبود تجهیزات حیاتی پزشکی و شدت گرفتن جرم و جنایت ویژگی بارز آن است و از لحاظ بحران مهاجرتی که پیش آورده، با اوضاع سوریه رقابت میکند.
یعنی وابستگی به نفت ومنابع ، تورم، تحریم . و در این شرایط یک کشور دمکراتیک ناخواسته به یک دیکتاتوری تبدیل می شود
ونزویلا بیست درصد منابع نفت جهان رو داره و انگلیس و امریکا قطعا برنامه ریزی دقیقی برای کمبود کالا انجام دادن
. این مقاله برخی چیزای دیگه رو.هم سانسور و.تحریف کردهث.
اما گفته که ازادی یعنی اینکه هرقدر و تا اونجا که می تونیم ومی خوایم پول در بیاریم و از هرفرصتی!؟ در این راه استفاده کنیم و درواقع تعریف درست دموکراسی غربی همینه.
این نکته رو لو داده این مقاله. وگرنه توی فرانسه اونجور با مخالفان برخورد نمی کردن یا در فرگوسن امریکا یا در انگلیس که شدت بیشتری داشت.
بخصوص وقتی که در برابر دموکراسی قرار میگیره.
سوسیالیزم به بزرگترین انشعاب بسیار نزدیک به کمونیسم اطلاق میشه.
امریکا از کدام قیام باشکوه بر علیه ظلم و استبداد دفاع کرده که این دومیش باشه...کودتا علیه دولت قانونی مصدق هم قیام باشکوه بود؟؟؟ واقعا تا امثال شما توی این دنیا هستند نظام سلطه هیچ غم .....
دوستان لیبرال مسلک .... دولت قانونی مصدق چی؟ اونم سوسیالیست بود؟ چیزی که امروز در ونزوئلا می بینیم شبیه 28 مرداد خودمونه...
یعنی می خواید بگید امریکا نگران ویرانی های سوسیالیسم در ونزوئلاست؟
سوسیالیسم دمکراسی به سبک و سیاق کشورهای اسکاندیناوی نیاز به یک بستر فرهنگی مناسب دارد که لازمه آن توسعه سیاسی است.
مشکل ونزوئلا عدم توسعه سیاسی است و الا با آمدن و رفتن چاوز و گوایدو تغییری اساسی در وضعیت مردم ونزوئلا ایجاد نمی شود.