پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
«سید محمود علیزاده طباطبایی» از همافران سابق نیروی هوایی و وکیل دادگستری فعلی در مصاحبه با ایرنا خاطراتش از ابتدای انقلاب را تشریح کرده که شامل ادعاهای مهمی است.
از آنجا که بحث بر سر این موارد گسترده است، در اینجا تنها به خلاصه مهمی از اظهاراتش بسنده میکنم. طباطبایی میگوید:
آن شب (21 بهمن 57) سعادتی [عضو سازمان منافقین که بعدها به دلیل جاسوسی برای شوروی اعدام شد] پیشنهاد کرد مستشاران را به رگبار ببندیم که زیربار نرفتم گفتم دکتر یزدی باید تصمیم بگیرد. به یزدی ماجرا را گفتم و او هم به شدت عصبانی شد و شروع به داد و فریاد کرد.
مردم آن شب چهل نفر را که شبیه محمد علی شعبانی (ملقب به حسینی از شکنجه گران ساواک) به مدرسه رفاه آورده بودند من به یکی یکی آنها نامه می دادم و می نوشتم این فرد حسینی نیست و زیرش را مهر می زدم و آنها را آزاد می کردم.
چون در مدرسه رفاه جا نداشتیم از برخی افراد که آنجا بازداشت بودند خواستیم آنجا را ترک کنند. ولی آنها حاضر به ترک مدرسه رفاه نبودند چون میترسیدند مردم آنها را شناسایی کنند.
من وقتی اطلاعاتم را کنار هم میگذارم به این تحلیل میرسم که نقشه کودتا روسی بوده است. ضمن آنکه اگر جلسه هفدهم مجلس شورای اسلامی و مشروح گفتوگوهای نمایندگان مجلس و وزیر دفاع وقت را بخوانید در آن جلسه شهید چمران این کودتا را بازی سیاسی می داند.
ارتش بود که پیشهوری و فرقه آذربایجان را سرکوب کرد و نگذاشت روس ها ظفار و سپس عمان را بگیرند. می خواهم بگویم این کینه از ارتش ایران نزد شوروی وجود داشت. عوامل نفوذی آنها مانند تودهایها، منافقین و چریکهای فدایی خلق از گذشته در ارتش بودند و به نوعی با روسها ارتباط و همکاری داشتند. در حالی که دشمنی ما با آمریکا از قضیه اشغال سفارت این کشور در تهران شروع شد.
پشت کودتای نوژه نقشه بود. طبق این طراحی نیروی زمینی مقتدر ارتش که می توانست بصره را محاصره کند با اخراج پرسنل شایسته اش باید از محتوا خالی می کردند... وقتی جنگ شروع شد دو افسر زرهی درست و حسابی در لشکر زرهی اهواز نبود مقابل عراقی ها بایستد چون همه اخراج شده بودند.
شاید جالب باشد بدانید در این کودتا یک همافر حضور داشت. هواپیمایی که از زمین بلند می شود دست کم 300-200 همافر در رشته های مختلف باید دخیل باشند. پس قرار نبود هواپیمایی پرواز کند فقط قرار بود این افراد دور هم جمع شوند حرفهایی در گوششان خوانده شود بعد بگیرند آنها را اعدام کنند. تا به این بهانه میان خلبانان پاکسازی انجام دهند یا برخی دیگر را اخراج کنند. اطلاعات مکتوبی در این زمینه ندارم ولی وقتی این موارد را کنار هم میگذارم به این تحلیل می رسم.
پس از انقلاب متوجه شدم سه تیپ آدم در ارتش وجود دارد یک دسته توده ای ها بودند که از زمان مصدق در دانشکده افسری نفوذ کرده بودند، مثل ناخدا افضلی و سرتیپ عطاری. گروه دیگر بچه های انجمن حجتیه بودند و گروه سوم هم وابسته به هیچ جریانی نبودند و بچه مسلمان بودند که من جزو این گروه بودم.
مدعی هستم در خاتمه جنگ نقش موثری داشتم. آنها منتظر حمله نهایی برای پیروزی نهایی بودند به آنها گفتم این جنگ پیروز ندارد. معتقدم آن زمان انقلابی ها بد عمل کردند. خیلی از حرکت هایی که انجام شد اگر انجام نمی شد، اگر پاکسازی نمی شد، اگر کودتا طراحی نمی شد، جنگی هم به ما تحمیل نمی شد.
ما با اشغال بسیار اشتباه سفارت امریکا که صرفا برای زمین زدن دولت بازرگان طراحی شده بود یک از بزرگترین خطاها را کردیم .
تعامل با دنیا ،معنایش فقط غرب و امریکای خونخوار نیست