arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۵۸۹۰۲
تاریخ انتشار: ۳۵ : ۱۲ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۷

نوروز، بهانه ای برای زندگی کردن

و شاید آنانی که آنقدر زندگی و مشکلاتش را جدی گرفته اند که به روزی در سال نیاز دارند تا به یادشان بیاورد که اگر در مسیر زندگی شنا کنیم و اگر هم جهت با فطرت خود پیش برویم هستی جایی جز برای پایکوبی کردن و زندگی چیزی جز عشق ورزیدن و شادی کردن برای ما نخواهد داشت.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

نو شدن بهانه نمی خواهد، هر روزی که صبحگاهش با باز شدن چشم و لبخندی بر لب و برنامه ای جدید در ذهن آغاز شود روزی نو است و در خور جشن و شادی کردن.

تا زمانی که دل به عشق می تپد، روح و جان با هنر و زیبایی نوازش می شود و تو هم سو با جریان زندگی به پیش می روی تازه ترین روز خداست و تنها عنصری از جنس زمان که نه مانند دیروز خاطره است و نه مانند فردا وهم و خیال.

و اما “نوروز” …. بهانه است نه برای آن هایی که تازگی در عمق جانشان رخنه کرده و به هر روز زندگی شان به عنوان تجربه ای نو نگاه می کنند.


نوروز، بهانه ای برای زندگی کردن

بلکه برای آنانی که فراموش کرده اند زندگی واژه مقدسی است و تنها در دمی که می آید و بازدمی که می رود خلاصه نمی شود

آنانی که هر روز عمرشان را در حالی می گذرانند که کوچک ترین تغییری نسبت به روزهای قبل ترش ندارد.

آنانی که طعم نو شدن را از یاد برده اند و تمام زندگی شان بوی کهنگی و ماندگی می دهد.

و شاید آنانی که آنقدر زندگی و مشکلاتش را جدی گرفته اند که به روزی در سال نیاز دارند تا به یادشان بیاورد که اگر در مسیر زندگی شنا کنیم و اگر هم جهت با فطرت خود پیش برویم هستی جایی جز برای پایکوبی کردن و زندگی چیزی جز عشق ورزیدن و شادی کردن برای ما نخواهد داشت.

نوروز تحفه ای ارزشمند از اجداد ما است که برایمان به یادگار گذاشته اند، فرهیختگانی که سادگی از کلام و لباس و زندگی شان می بارید و در عین حال فرهنگ غنی و اندیشه نو، آن ها را زبانزد غرب و شرق کرده بود، اصلا مگر می شود اندیشه ای نو نداشته باشی و نوروزی به قدمت یک تاریخ بیافرینی؟

و “آن ها” اولین روز هر سال را به نام نوروز مزین کردند، برای دوباره نو شدن، برای عهدی جانانه با خود بستن، برای خانه تکانی افکار و دل ها و دور ریختن پلیدی از جان و تن و چه روزی بهتر از اولین روز؟! تا با طبیعت در این مراسم شگفت انگیز همراه شویم، با طبیعتی که زمستانی سرد را پشت سر گذاشته و طراوت و شادابی از سر و رویش می بارد.

“آن ها” به عشق نوروز، خانه تکانی می کردند، آذین می بستند، رخت نو می پوشیدند، سفره هفت سین می چیدند و با خواندن قرآن و گرفتن فال حافظ اصلی ترین اصل های نوروز را به جا می آوردند.

عطر نوروز که در شهر و کوچه و خیابان می پیچید به دیدار هم می شتافتند گویا با تبریک نوروز ناگفته قصد داشتند نو شدن و تجدید پیمان ها را به هم شادباش بگویند و در این سرور و شادمانی با هم شریک شوند … و “آن ها” همان ایرانیانی بودند که در غم های هم نیز غصه می خوردند و اصل “شراکت” در قانون انسانی را به خوبی معنا کرده بودند.

ما از نسل و تبار ایران هستیم و فرزندان همان مردان و زنان فرهیخته که ادب و عشق و انسانیت در رگ هایشان ریشه کرده بود، ما نیز به تقلید از همان ها نوروز را بهانه کرده ایم …. اما بهانه چه و که؟!
ما نیز به پیشواز نوروز می رویم و خانه تکانی می کنیم … اما چند نوروز گذشته و به افکار و دل هایمان تکانی نداده ایم؟

ما نیز جشن می گیریم، لباس نو می پوشیم، خرید می کنیم اما از سوی دیگر چشم و هم چشمی ها چشم واقعیت بین ما را کور کرده و مجالی برای دیدن آن چه واقعا زیباست به ما نمی دهد.

ما نیز با واژه صله رحم آشنا هستیم و عید نوروز را به دید و بازدید از اقوام می گذرانیم اما گاهی کلام آزاردهنده ای که از پلیدی افکار و سیاهی دل نشات می گیرد ناخوداگاه باعث می شود به سال به سال دیدن یکدیگر بسنده کرده و صله رحم با یک انجام وظیفه خشک و خالی جایگزین شود.

سال هاست بسیاری از ما نوروز را در همان 13 روز اول سال خلاصه کرده و مفهوم زیبای آن را پشت ظواهر مادی زندگی خود پنهان کرده ایم … سال هاست نوروز می آید و می رود و طبیعت نو می شود اما ما همان آدم های خسته دیروزها هستیم که هرگز روزی را از نو شروع نکرده ایم!

سالی جدید در راه است، بیا در وجود خود تاملی کرده و صادقانه بنگریم … اگر قطعه شعر “دیر گاهی است که افتاده ام از خویش به دور” درباره من و تو نیز صدق می کند شاید وقت آن رسیده تا “این عید به دیدار خودم هم بروم” را برای خود معنا کرده و با خود واقعی مان تجدید دیداری داشته باشیم.

بیا این عید را متفاوت از سال های گذشته برگزار کرده و هر روز و هر لحظه از سال جدید را به شیوه ای نو زندگی کنیم و این بار “هر روزتان نوروز” را نه در کلام که در همه ابعاد زندگی خود جاری سازیم.

 

نظرات بینندگان