سایت فرارو نوشت: رویدادهای کم سابقه در اروپا، از صعود احزاب راستگرا گرفته تا خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، آینده این اتحادیه را به حدی در خطر قرار داده که برخی متفکران غربی درباره بروز آشفتگی در اتحادیه اروپا و دچار شدن آن به سرنوشت شوروی هشدار میدهند.
جورج سوروس، میلیاردر آمریکایی-مجارستانی، که به شدت از جوامع باز حمایت میکند، مدتی است از افزایش تهدیدات برای اینگونه جوامع سخن میگوید. رئیس بنیادهای جامعه باز، اخیرا چند یادداشت در این زمینه نوشته و از احتمال افول جوامع باز، خصوصا در اروپا، هشدار داده است. او در جدیدترین یادداشت خود، که در وبگاه «پراجکت سیندیکیت» منتشر شده، از اروپا خواست که بیدار شود و در برابر تهدیدات دشمنانش از ارزشهای خود دفاع کند.
سوروس از مونیخ نوشت: «اروپا ناخواسته به سمت نیستی گام برمیدارد و مردم اروپا باید، قبل از اینکه بسیار دیر شود، بیدار شوند. اگر بیدار نشوند، اتحادیه اروپا به سرنوشت شوروی در سال ۱۹۹۱ مبتلا خواهد شد. ظاهرا نه رهبران و نه شهروندان عادی ما نمیفهمند که ما در حال تجربه یک لحظه انقلابی هستیم و طیف احتمالات بسیار گسترده است و لذا نتیجه نهایی به شدت مبهم است. اغلب ما گمان میکنیم که آینده کموبیش شبیه حال خواهد بود. اما ضرورتا اینگونه نیست. در عمر طولانی و پرماجرایم، من بسیاری از دورهها را دیدهام که آنها را بیتعادلی رادیکال مینامم. امروز ما در چنین مرحلهای زندگی میکنیم.»
سوروس ادامه داد: «مرحله تغییر بعدی، انتخابات پارلمان اروپا در می ۲۰۱۹ خواهد بود. متاسفانه، نیروهای ضداروپایی در انتخابات، از مزیت رقابتی برخوردار خواهند بود. دلایل متعددی برای این امر وجود دارد. از جمله: سیستم تحزب کهنه که در اکثر کشورهای اروپایی نفوذ دارد، امکانناپدیری عملی برای تغییر معاهدات و فقدان ابزارهای قانونی برای منضبط کردن کشورهای عضو که اصولی را زیرپا میگذارند که اتحادیه اروپا بر اساس آنها تاسیس شده است. اتحادیه اروپا میتواند قوانین خود را بر کشورهای متقاضی اعمال کند، اما فاقد ظرفیت کافی برای وادار کردن کشورهای عضو به پایبندی است.»
به نوشته این میلیاردر، سیستم تحزب کهنه مانع کسانی میشود که میخواهند ارزشهایی را حفظ کنند که اتحادیه اروپا بر اساس آنها تاسیس شده است. این سیستم در مقابل، به کسانی که میخواهند آن ارزشها را با ارزشهای به شدت متفاوت عوض کنند، کمک میکند. سیسم تحزب کشورهای فردی، شکافهایی را منعکس میکند که در قرنهای نوزدهم و بیستم اهمیت داشتند. مثل نزاع میان سرمایهدار و کارگر. اما شکافی که امروز بیشترین اهمیت را دارد، شکاف میان نیروهای هوادار و ضد اتحادیه اروپا است. کشور مسلط در اتحادیه اروپا، آلمان است و ائتلاف سیاسی مسلط در آلمان –میان اتحادیه دمکراتیک مسیحی (CDU) و اتحادیه سوسیال مسیحی (CSU) مستقر در باواریا – ناپایدار شده است. این ائتلاف تا زمانی کارآمد بود که هیچ حزب راستگرای مهمی در کنار CSU در باواریا وجود نداشت. با صعود حزب افراطی «جایگزین برای آلمان» (AfD) وضعیت تغییر کرد. در انتخابات سپتامبر گذشته آلمان، نتایج CSU در شش دهه گذشته، بدترین نتایج بود و AfD توانست برای نخستین بار به پارلمان باواریا وارد شود. صعود AfD علت وجودی ائتلاف CDU-CSU را از بین برد. اما شکستن این ائتلاف بدون برگزاری یک انتخابات جدید ممکن نیست. انتخاباتی که نه به صرفه آلمان است و نه اروپا. با این حال، ائتلاف حاکم فعلی در آلمان، نمیتواند به اندازهای که AfD در آن حضور نداشته باشد، طرفدار اروپا باشد. البته سبزهای آلمان هنوز به عنوان یک حزب طرفدار اروپا عمل میکنند و برخلاف AfD، محبوبیت آنها رو به افزایش است. اما به هر حال، رأیدهندگان ائتلاف CDU/CSU توسط حزبی نمایندگی میشوند که تعهد آن به ارزشهای اروپایی مبهم است.
از دیدگاه سوروس، در بریتانیا هم سیستم منسوخ احزاب مانع از این میشود که اراده عمومی تعبیر مناسبی داشته باشد. هم حزب کارگر و هم محافظهکاران هر دو از داخل دچار شکاف هستند. اما رهبران آنها، جرمی کوربین و ترزا می، به حدی برای محقق کردن برگزیت مصمم هستند که تصمیم گرفتند برای انجام این مهم همکاری کنند. وضعیت چنان پیچیده شده که بسیاری از بریتانیاییها میخواهند فقط از آن عبور کنند. هر چند که این امر برای چند دهه آینده اتفاق تعیینکنندهای خواهد بود. افکار عمومی هم از تبعات وخیم برگزیت آگاه هستند.
به گفته سوروس، ایتالیا هم با مخمصه مشابهی دست و پنجه نرم میکند. اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۷ با اجرای دقیق توافق دوبلین مرتکب خطای مهلکی شد. این توافق به طور غیرمنصفانه مسئولیت کشورهایی نظیر ایتالیا را، که مهاجران برای ورود به اتحادیه اروپا اول به آن وارد میشوند، سنگین کرد. این امر، رأیدهندگان عمدتا طرفدار اروپا و مهاجران را در سال ۲۰۱۸ به سمت حزب ضداروپایی لگا نورد و جنبش پنج ستاره سوق داد. حزب دمکراتیک، که قبلا پرنفوذ بود، الآن دچار آشفتگی است. در نتیجه، بخش مهمی از رأیدهندگانی که هنوز طرفداران اروپا هستند، حزبی ندارند که به آن رأی بدهند. البته تلاشهایی در جریان است تا یک لیست طرفدار اروپا تهیه شود. تلاشهای مشابهی در فرانسه، لهستان، سوئد و احتمالا جاهای دیگر هم در جریان است.
سوروس در پایان، با بیان اینکه پیروزی احزاب طرفدار اتحادیه اروپا در انتخابات آینده پارلمان اروپا دشوار است، تصریح کرد که اتحادیه اروپا بایستی از نو تاسیس شود و این تاسیس مستلزم تغییر نگرشها در این اتحادیه است. به گفته این میلیاردر، رهبری کنونی اروپا، یادآور کمیته سیاستگذاری «پولیتبورو» (politburo) در زمان فروپاشی شوروی است. این کمیته به صدور فرامین ادامه میداد به گونهای که انگار حزب کمونیست همچنان بر امور مسلط است.