arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۷۸۷۶
تاریخ انتشار: ۴۷ : ۱۱ - ۳۰ آذر ۱۳۹۰

پنجمين يلدا هم، بدون "ناصر" گذشت

پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پنجمين "يلدا" را بدون حضور او سپري مي‌کنيم، اما همچنان يادش در ذهن‌ها جاودانه است؛ چه بي‌ريا و چه ساده صحبت مي‌کرد، با چه گرماي خاصي از جنوب و مردمان مهمان‌نوازش مي‌گفت، چه حالي مي‌شد زماني که از زادگاهش صحبت مي‌شد، چه زيبا مي‌شد تبسمش در هنگام ادا کردن گويش محلي. چه بايد کرد وقتي به اطراف خود مي‌نگريم اما او ديگر نيست در ميانمان...

به گزارش انتخاب به نقل از ایسنا، درست پنج سال پيش بود که در فضاي مصلاي قدس بندرعباس چيزي جز حزن و اندوه ديده نمي‌شد.

مشتاقاني که از گوشه گوشه کشور براي آخرين وداع با صداي ماندگار جنوب، خود را به بندرعباس، ديار هميشگي "ناصريا" رسانده بودند. از کودک و پير، زن و مرد، دانشجو و کارمند و... در کنار هم با چشماني خيس از دست دادن "ناصر عبداللهي" را باور نداشتند.

اشک‌هاي علاقه‌مندان بر مزار ابدي "ناصريا" بدون حضور مسئولان

در اين برنامه تنها كيانوش جهانبخش، رييس انجمن موسيقي هرمزگان حضور داشت، وي در اين مراسم مردم‌داري، اخلاق‌مداري و انسانيت ناصر عبداللهي را  متعالي‌تر از خوانندگي‌اش دانست و گفت: همچنان اين كردارش در اذهان باقي است و باقي خواهد ماند.

وي با بيان اينكه ناصريا صداي تكرار نشدني جنوب است، اظهار كرد: هرچه از وي بگويم باز نمي‌توانم تمامي برجستگي‌هاي شخصيتي‌اش را بازگو كنم و تنها بايد به اين جمله بسنده كرد كه وي صداي ماندگار جنوب و اسطوره موسيقي كشور است.

وي علاقه ناصر به بندرعباس و همشهريانش را از نشانه‌هاي معرفت او دانست و اضافه كرد: اين موضوع نشان داد ناصر هيچگاه خودش را در عين شهرت گم نكرد و همواره به ياد زادگاه و همشهريانش بود.

سکوت سختي فضاي سوت و کور آرامستان بندرعباس را در پنجمين سال فراق "ناصريا" فراگرفته بود، انگار نه انگار که لحظه‌ها به پنجمين سال رهايي ناصر نزديک مي‌‎شود.

خيلي‌ها بودند، دوستان، آشنايان، هنرمندان و... چند نفر خبرنگار هم بودند، اما دريغ از وجود يک مسئول که بر سر مزار اين هنرمند فاتحه‌اي بفرستد!

يکي اعتراض کرد! "چرا اين قدر فضا تيره و تار است؟ يک آهنگ از ناصر بگذارين تا صدايش مرهمي بر دردهايمان باشه. به خدا دلمون ترکيد". سايرين هم همين نظر را داشتند. يکي از آهنگهاي به‌يادماندني ناصر را پخش كردند، انگار غم‌ها سرازير شد آنجا. همين‌طور که آهنگها پشت سرهم پخش و تمام مي‌شد، اما اشکهاي حاضران بر سر خانه ابدي ناصر هنوز سرازير بود.

چند نفري از اهالي بندر هم كه آنجا باهم حرف مي‌زدند، خاطرات خود را با ناصر ورق مي‌زدند و فقط چوک چوک مي‌کردند و مي‌گفتند:"حيف که رفت، حيف"!

چندتايي عكس يادگاري گرفتند و رفتند. اين عكس خيلي به ياد ماندني است، با نگاهي به عکس مي‌شد خيلي چيزها از آن فهميد. عدم غيبت خيلي‌ها در عکس باعث مي‌شد دل آدم بگيرد، تمام سالگرد ناصر سر مزارش همين بود؛ آرام آرام آرام...

شعري با گويش بومي که بر مزار ناصر خودنمايي مي‌کند، به خوبي علاقه ناصريا را به بندرعباس و طرفدارانش نشان مي‌دهد:

"بي تو اي بود و نبودم عمر يک لحظه بسن                                          پهنه وسيع عالم بي تو بي مه قفسن"

***ناصريا***

از او لحظه‌اي که قلبم بي خو قابل ايدونست                                       دگه دل به غير تو دلبسته باطل ايدونست

***ناصريا***

بي مه آواز خونت از تو خوندن آرزون                                                 هنرآفرين حضورت به اي عاشق آبرون

***ناصريا***

حنجرم اگيت اگه هزار دونگم بکني                                                     اگه تو صدا ننيني موا گنگم بکني

***ناصريا***

هرکه طالب صدامن تو صدا دنبال تون(خدا)                                       بي تو از صدا شواتن در پي وصال تون

***ناصريا***
نظرات بینندگان