arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۸۷۲۲۴
تاریخ انتشار: ۴۸ : ۲۳ - ۱۳ تير ۱۳۹۸

یادداشت‌های روزانه علم؛ ۱۳ تیرماه ۱۳۵۳/ علم به شاه: دیشب چند نفری مزاحم ملکه پهلوی شدند؛ تذکر بدهم؟

صبح به اختصار شرفیاب شدم. بیست دقیقه بیش‌تر طول نکشید. راجع به تشییع جنازه پرون، فرمودند سفیر ما شرکت کند. پرون دیکتاتور آرژانتین مرد بزرگی بود. یازده سال دیکتاتور بود. خواست [اوا] Eva زن محبوب خود را که از سرطان مرد، معاون رئیس‌جمهور کند، نظامی‌ها کودتا کردند و نگذاشتند البته [اوا] Eva هم قبلا مرد. به هر صورت او را اخراج کردند. ۱۷ سال بعد با رای ملت مجددا رئیس‌جمهور شد و به وطن برگشت. چون آرزو داشت در خاک وطن بمیرد
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

یادداشت‌های روزانه علم؛ ۱۳ تیرماه ۱۳۵۳/ علم به شاه: دیشب چند نفری مزاحم ملکه پهلوی شدند؛ تذکر بدهم؟پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند.

به گزارش «انتخاب»؛  در  یادداشت‌های اسدالله علم در تاریخ ۱۳ تیرماه ۱۳۵۳ آمده است:صبح به اختصار شرفیاب شدم. بیست دقیقه بیش‌تر طول نکشید. راجع به تشییع جنازه پرون، فرمودند سفیر ما شرکت کند. پرون دیکتاتور آرژانتین مرد بزرگی بود. یازده سال دیکتاتور بود. خواست [اوا] Eva زن محبوب خود را که از سرطان مرد، معاون رئیس‌جمهور کند، نظامی‌ها کودتا کردند و نگذاشتند البته [اوا] Eva هم قبلا مرد. به هر صورت او را اخراج کردند. ۱۷ سال بعد با رای ملت مجددا رئیس‌جمهور شد و به وطن برگشت. چون آرزو داشت در خاک وطن بمیرد. زن دوم خود را معاون رئیس‌جمهور کرد که حالا هم رئیس‌جمهور شده است. به طبقات متوسط کمک زیاد کرد، آن‌ها هم قدردانی بزرگی از او کردند. البته این کارها مطابق ذوق و سلیقه من نیست، زیراکه دنیا را مسخره می‌گیرم. ولی در عین حال در جای خود قابل تقدیر است، زیرا او با جبر تاریخ جنگید و موفق شد پس از بیست سال، مطابق میل خود، زنش را باز هم به معاونت رئیس‌جمهوری برساند و خودش هم به عنوان رئیس‌جمهور در خاک وطن بمیرد.

فرموده بودند از رئیس شهربانی سوال کنم علاوه بر مبارزه با قاچاقچیان هروئین اوامری که در مورد تعقیب معتادین کرده‌اند به کجا رسیده؟ گزارش عرض کردم که کمیسیون مخصوصی مرکب از چند نفر وزیر مشغول رسیدگی هستند که طرح قانونی تهیه کنند. فرمودند راستی فکر کرده‌ایم اعدام قاچاقچیان تریاک کار صحیحی نیست. این همه که اعدام می‌کنیم به جایی نمی‌رسد و در عوض در فرانسه ما را «قصاب» می‌خوانند. عرض کردم، صحیح است، اعدام حد و اندازه دارد و از آن مسخره‌تر اعدم گران‌فروشان است که چندی قبل هم به عرض رساندم. این قانون مسخره است، ولی برای قاچاقچیان هروئین قابل درک و فهم است. همچنین برای قاچاقچیان [ال. اس. دی] LSD و امثالهم که نسل را منقرض می‌کند.

در مورد کمیسیون تجدید نظر در قانون برنامه پنجم که در رامسر تشکیل خواهد شد، عرض کردم، در آن موقع علیا حضرت ملکه پهلوی آن‌جا در کاخ هستند، برای ما از هر حیث (هم از لحاظ کار و هم از لحاظ تفریح) مشکلات فراهم می‌شود. فرمودند، فکری بکن. بعد هم عرض کردم، خدا عمر بدهد به شما، چه کسی تصور می‌کرد که در این برنامه در این مقیاس بزرگ تجدید نظر بشود؟ عرض کردم، دیشب باز بعد از شام چند نفری مزاحم شدند و با اعلیحضرت صحبت کردند. چه می‌فرمایید؟ به آن‌ها تذکر بدهم یا نه؟ فرمودند، نه این‌ها را خودم خواستم صحبت کنند. بقیه کارهای جاری بود.

بعد مرخص شدم به جشن استقلال سفارت آمریکا رفتم (چون معاون رئیس‌جمهور برای عید تولد شاهنشاه در سفارت ما در واشنگتن حاضر می‌شود)...

ناهار در دفترم مهمان داشتم. بعدازظهر و شب تمام کار کردم.

یادداشت‌های علم، جلد چهارم، تهران: مازیار، چاپ یازدهم، ۱۳۹۱، صص ۱۶۵ و ۱۶۶

نظرات بینندگان