arrow-right-square Created with Sketch Beta.
کد خبر: ۴۸۹۶۶۶
تاریخ انتشار: ۳۰ : ۱۸ - ۲۴ تير ۱۳۹۸

تهران ۱۸۶ سال پیش به روایت سیاح و دیپلمات اسکاتلندی: کوچه‌ها کج و معوج و پرپیچ و خم است / آنقدر تنگ و باریک است که حتی رویارویی با خری باردار خطرناک است

جیمز بیلی فریزر که در سال ۱۲۱۲ خورشیدیدر تهران بود در توصیف این شهر نوشته است: تهران مانند سلسله سلطنتی و حکومت ایران دارای نشانه‌هایی از انحطاط و زوال و خبر از جدایی کامل ملت از دولت می‌دهد مگر این‌که با کمکی سریع از این کار ممانعت شود. هیچ تابش و درخشندگی و فر و شکوه و هیاهو و جنبش جوانی در آن مشهود نیست. مانند پادشاهش دارد پیر می‌شود و به این قبیل چیزها بی‌اعتناست، و مانند حکومتش تهران دارد تجزیه می‌شود.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :

تهران ۱۸۶ سال پیش به روایت سیاح و دیپلمات اسکاتلندی: کوچه‌ها کج و معوج و پرپیچ و خم است / آنقدر تنگ و باریک است که حتی رویارویی با خری باردار خطرناک است

جیمز بیلی فریزر که در سال ۱۲۱۲ خورشیدیدر تهران بود در توصیف این شهر نوشته است: تهران مانند سلسله سلطنتی و حکومت ایران دارای نشانه‌هایی از انحطاط و زوال و خبر از جدایی کامل ملت از دولت می‌دهد مگر این‌که با کمکی سریع از این کار ممانعت شود. هیچ تابش و درخشندگی و فر و شکوه و هیاهو و جنبش جوانی در آن مشهود نیست. مانند پادشاهش دارد پیر می‌شود و به این قبیل چیزها بی‌اعتناست، و مانند حکومتش تهران دارد تجزیه می‌شود.

به گزارش سرویس تاریخ «انتخاب»، جیمز بیلی فریزر که در سال ۱۲۱۲ خورشیدی با ماموریت دیپلماتیک روانه ایران شد، تهران عصر فتحعلی شاه قاجار را این‌طور توصیف کرده است:

... تهران موضعی است دارای بارو یعنی با دیواری از خشت خام محصور و محیط آن چهار میل [شش کیلومتر و نیم] و دارای دو برج و خندقی مهیب و سهمگین است اما دارای هیچ جنبه جاذب و مشخصی نیست. مانند تمام شهرهای ایران بازارهای تهران تنها خیابان‌هایی است که تهران می‌تواند به آن‌ها بنازد. دیگر راه‌های ارتباطی آن کوچه‌های کج و معوج و پرپیچ و خم است و چندان تنگ و باریک که حتی رویارویی با خری باردار خطرناک است. گاهی این کوچه‌ها در وسط دارای جوی‌هایی است که لبه‌های بلند و غیرمنظم دارد. در دیگر جاها به علت وجود مجرای آبی که زیر سطح زمین قرار دارد کوچه‌ها دارای سوراخ سنبه‌های فراوانی است متضمن آفاتی که حاصل آن‌‌ها دست و پای شکسته عده زیادی از اسبان و قاطران است. این کوچه‌ها در تمام مواقع مایه اذیت و آزار و نفرت و کراهت است و یکی از عمده‌ترین آن‌ها عده گدایان کثیفی است که درست هنگام یورغه رفتن زیر پای اسب‌های تو دراز می‌کشند.

بازارها وسیع است و حتی‌الامکان آکنده از کالا و انسان. با این همه جلوه‌ای ندارد. هیچ مناره یا برجی در آن‌ها دیده نمی‌شود تا از دور جلب نظر کند و از بین دو گنبدی که دارد، آن‌که متعلق به مسجد شاه است از نزدیک مورد توجه مسافر واقع می‌شود زیرا بر فراز آن کلاهکی زراندود به چشم می‌خورد. در واقع تهران مانند سلسله سلطنتی و حکومت ایران دارای نشانه‌هایی از انحطاط و زوال و خبر از جدایی کامل ملت از دولت می‌دهد مگر این‌که با کمکی سریع از این کار ممانعت شود. هیچ تابش و درخشندگی و فر و شکوه و هیاهو و جنبش جوانی در آن مشهود نیست. مانند پادشاهش دارد پیر می‌شود و به این قبیل چیزها بی‌اعتناست، و مانند حکومتش تهران دارد تجزیه می‌شود.

ویرانه‌هایی که دست زمان یا زمین‌لرزه به بار آورده است همچنان بازسازی نشده است و زمزمه کسب و کار یا هیجان اقدام به کارهای مهم کمتر شنیده یا دیده می‌شود. حتی هنگامی که شاه در کاخ است، در میدان بزرگ کاخ [ارک] کمتر نشانی از حرکت دیده می‌شود... یک حالت خرابی و شکستگی حتی برای اقامتگاه‌های شاهانه سایه افکنده است...

 

منبع: جیمز بیلی فریزر، سفرنامه فریزر؛ معروف به سفر زمستانی، ترجمه دکتر منوچهر امیری، تهران: توس، چاپ اول، ۱۳۶۴، صص ۲۱۸ و ۲۱۹.

نظرات بینندگان