پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :
پس از انتشار خاطرات روزانه آیت الله هاشمی رفسنجانی، «انتخاب» قصد دارد این بار بخش های گزیده ای از خاطرات دیگر شخصیت های مهم و تاثیرگذار کشور را روزانه، مرور و منتشر کند.
به گزارش «انتخاب»؛ در یادداشتهای علم ، آمده است:
صبح شرفیاب شدم. روز بسیار بدی بود چون صبح در افغانستان کودتا شده است. سردار داود خان نخستوزیر اسبق افغانستان، پسرعمو... و شوهرخواهر شاه بر علیه شاه [کودتا کرده است]. تف بر این دنیا. بیچاره سردار عبدالولی خان شوهر دختر شاه، فرمانده پادگان کابل، هم گویا کشته شده باشد. خیلی با من دوست بود. شاهنشاه خیلی ناراحت بودند، به خصوص که این شخص طرفدار بسط نفوذ شوروی است گو اینکه نمیتواند کمونیست باشد، چون خیلی مالک بزرگ و متمولی است. اغلب دهات آباد افغانستان مال اوست. مضحک این است که این شخص دیکتاتور بود. ۱۵ سال نخستوزیر افغانستان بود. به طور استبداد مطلق حالا میگوید برای آزادی دادن به مردم کودتا کردهام. حتی با تشکیل مجلس رسمی هم مخالفت میکرد. با همه این تفصیل باز اگر کار به خودش ختم بشود راضی هستیم. مطلب مهم این است که تمام افسران ارتش افغانستان در شوروی درس خواندهاند و مسلما [شستوشوی مغزی] Brain Wash شدهاند، به خصوص با فقر و مسکنت بزرگی که دامنگیر آن هستند. و بلاتردید بعد از مدت کوتاهی کلک داود را خواهند کند و افغانستان هم یک بلای دیگر مثل عراق برای ما میشود. به شاهنشاه عرض کردم اگر پادشاه که حالا در ایتالیا به سر میبرد، به خود دل بدهد، بیاید در غرب افغانستان پیاده بشود، میتوانیم زیاد به او کمک کنیم و کلک داود را بکنیم. بدون درگیری نظامی، با عشایر فقط. فرمودند این جنم را ندارد، به علاوه باید صبر کرد. وای که این صبر پدر ما را درمیآورد!
ناهار مهمان سفیر آمریکا بودم. با خانم جانسون مدتی درباره افغانستان صحبت کردیم. یا واقعا خبر ندارند یا به اهمیت موضوع واقف نیستند. فقط گفت بیوگرافی داود را امروز خوانده است، در جیبش هم بود!
بعدازظهر باز شرفیاب شدم. نتیجه مذاکرات با سفیر آمریکا را عرض کردم. فرمودند یعنی چه؟
بعد ملا مصطفی بارزانی، رهبر کردها، که آمده است دو ساعتی شرفیاب بود...
سر الک هیوم، وزیر خارجه انگلیس، از من پیغام پرسیده بود حالا که شاهنشاه به انگلیس تشریف میآورند آیا ما تکلیفی داریم؟ گفته بودم البته که دارید. باید خودت به فرودگاه به استقبال شاهنشاه بروی. با آنکه غیررسمی توقف میفرمایند. بیچاره جواب داده بود چشم! به شاهنشاه عرض کردم. فرمودند چرا گفتی؟ و ناراحت شدند. نمیدانم در باطن هم ناراضی بودند یا نه. ولی به هر حال من کارم را کردم. شاهنشاه من در این موقع باید خیلی در سطح بالا قرار گیرند، به خصوص بعد از جریانات افغانستان.
منبع: یادداشتهای علم، جلد سوم، ویرایش علینقی عالیخانی، تهران: مازیار، چاپ یازدهم، ۱۳۹۱، صص ۹۶-۹۷.